گفتم به اشک از چه روانی ز دیده ام؟
گفتم به اشک از چه روانی ز دیده ام؟
گفتا زبس که ماتمِ هجرانْ کشیده ام
گفتم به اشک از چه بُوَد رنگت ارغوان
گفتا که من همان دلِ در خون تپیده ام
گفتم صبور باش و مرو از کنارِ چشم
گفتا که من حجابِ نگاهِ دو دیده ام
گفتم برای وصلِ نگارمْ چه کردهای؟
گفتا زدیده خونِ فراوانْ چکیده ام
گفتم به اشکْ، مهدیِ زهرا کجاستی؟
گفتا زدل شاهیِ او را شنیده ام
کربُبَلا، طوس و بقیع خانمانِ اوست
امّا هنوز صورتِ ماهش ندیده ام!
اللهم عجل لسیدنا المظلوم الفرج
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1396/05/18 ساعت 08:19:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید