پس از یک اربعین
ای زنده همیشه جاوید که بعد از تکه تکه شدن نیز دست از هدایت و نجات انسانها بر نداشته ای! برایم بگو ای قرآن ورق ورق شده، برایم بگو ای قرآن نیزه سوار، برایم بگو روشنائی تنور خولی، برایم بگو ای ماه شب چهارده که در روز روشن، نور از خورشید ربودی، برایم بگو همچنان که به زینب در کنار دروازه گفته ای، برایم بگو که چه گفتی به سه ساله ات که ساکت شد، برایم بگو که چه گفتی که مجلس یزید را به هم ریختی، برایم بگو که چه گفتی که مسیحی ایمان آورد، برایم بگو که چه نشان دادی در دیر راهب که راهب، عارف بلکه عاشق شد، به حر چه نشان دادی که سرور عالمیان شد، چه نشان دادی به زهیر عثمانی مذهب که آنگونه ره صد ساله را در یک شب پیمود، ای سلطان بی سپاه، ای چوب خیزران خورده، من جا ماندم و اکنون با کاروان زینب به دنبال سر تو راه افتاده ام.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1396/08/14 ساعت 08:58:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید