پس از یک اربعین
آقا جان! می دانم مولای تمام عالمی و هر که با تو راز و نیازی دارد، اما از آقائی تو همین مقدار بس که در کنار هر زائرت هستی، راستی آیا فرزندت هم میان ما به زیارت تو می آید؟ اما چرا آن یوسف پنهان نمی آید؟ مگر نه اینکه اینهمه فدایی دارد؟ و یا اینکه هنوز در میان اینهمه فدایی، سیصد و سیزده تن نیستند؟ ای مربی تربیت حسینی! مگر نه اینکه راز عاشورا و اربعین برای تحقق و تربیت یاران فرزند توست؟ مگر نه اینکه ما خود را به تو سپرده ایم تا با ما آن کنی که خود بهتر می دانی؟ چشمان کدام زائر به جمال دلربا می افتد؟ دستان کدام خادم به دست او چای و غذا می دهد؟ او با کدام موکب در حرکت به سمت حرم توست؟ کدام گدا و زائر است که در استکانی که او آب نوشیده است، آب میخورد و به مقام پادشاهی میرسد؟
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1396/08/14 ساعت 09:06:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید