موضوع: "مناسبت ها"
شنبه 95/09/13
📌📌💢 کار تربیتی، منهای درگیری!
(آسیب شناسی فعالیتهای تربیتی در جبهه فرهنگی)
✅ یکی از مهمترین ویژگیهای #جبهه، این است که “خط درگیری” است. شما اگر در #پادگان_قدس_مشهد، 10 هزار نیرو آموزش بدهید و سازماندهی کنید این جبهه حساب نمیشود، چون در خط درگیری نیست.
✅ از بعضی دوستان در فرهنگسرا پرسیدم شما میخواهید چه نوع نیرویی تربیت کنید. گفتند میخواهیم کودکِ نمازخوان، درسخوان و مؤدب تربیت کنیم. گفتم اینکه مواضع #انجمن_حجتیه است!
✅ در کار فرهنگی و اجتماعی، اولین کار این است که باید خط درگیری را تشخیص بدهیم. مثلاً در #شلمچه جنگ است و یک عده در #مشهد و #تبریز و جاهای دیگر نشستند و دارند کار تربیتی میکنند، میگویند ما داریم نیرو میسازیم!
✅ خط درگیری امروز ما، تقابل #اسلام_ناب با #اسلام_آمریکایی است. هر کس درد جنگ اسلام ناب با اسلام آمریکایی را داشت در جبهه است والا ول معطل است.
✅ مشکل عمده ما این است که داریم روی فصل مشترکمان با ضدانقلابهای مذهبی یا مذهبی های غیر انقلابی کار میکنیم. این یعنی دور شدن از خط درگیری. به همین دلیل است که بسیاری از نیروهای ما، سر بزنگاهها بجای اینکه #بصیرت پیدا کنند ذهنشان شبههناک می شود. چون تا حالا همه اش شباهت دیده است، آن طرف هم مثل این طرف نماز میخواند، زیارت میرود، سینه میزند.
#وحید_جلیلی، در گفتگو با ماهنامه #حلقه_وصل، شماره 40
@jalili_ir
@banatelmoghavamah
شنبه 95/09/13
☘اجتناب از پرحرفى☘
كم گوى و گزيده گوى چون در
تا ز اندك تو جهان شود پر
حضرت استاد حسن زاده آملى به حق عامل به اين دستور العملى هستند. سنجيده و كم ولى عميق سخن مى گفتند، گزيده گوى بودند و نغز پرداز.
استاد مى فرمايند: دهان باب الله است ! صادرات و وارداتش را كنترل كنيد. دهان گوش جان است ، سعى كنيد چانه تان را عقل بچرخاند.
منبع: صراط سلوک #علامه_حسنزاده
🌹شجره طیبه🌹
@abdesaleh
جمعه 95/09/12
متن و پاسخ شایعه
متن شایعه
” تفاوت ایشاالله ، انشاالله و ان شاءالله درکجاست؟
ایشاالله: یعنی خدا را به خاک سپردیم (نعوذبالله، استغفرالله)
انشاالله: یعنی ما خدا را ایجاد کردیم (نعوذبالله، استغفرالله)
ان شاءالله: یعنی اگر خداوند مقدر فرمود (به خواست خدا)
”
پاسخ شایعه
1. عبارت “ایشاالله” در عربی معنایی ندارد و ترجمه به خاک سپردن صحیح نیست!
2. تلفظ اشتباه بعضی الفاظ موجب تغییر معنا می شود، اما مثال مقایسه “ان شاء الله” و “انشاء الله” صحیح نیست!
3. در گفتار، أنشأ باید به فتح همزه اول و ضم همزه آخر تلفظ شود تا معنای «ایجاد کردم» بدهد! ضمن اینکه در فعل أنشأ یک همزه در آخر کلمه وجود دارد که از نظر معنا، تلفظ و نوشتار با کلمه إنشاء الله متفاوت است.
4. حتی اگر انشاء را مصدر فرض کنیم، به ترجمه مبهم “ایجاد خدا یا ایجاد کردن خدا” می رسیم که عبارتی ناقص است و در هر حال معنای ادعا شده دریافت نمی شود.
5. هر دو صورت متصل “إنشاء الله” و منفصل “إن شاء الله"، به یک شکل تلفظ می شود و تغییری در معنا ایجاد نمی شود. اگرچه رعایت قواعد درست نویسی و جدا نوشتن “ان شاء الله” لازم است.
http://yon.ir/Enshaa
حق جو و حق طلب باشیم
لینک مطلب جهت انتشار:
فرم ارسال نظر
نام :
ایمیل :
آدرس وب/وبلاگ :
مرا بخاطر بسپار :
متن نظر :
جمعه 95/09/12
⚫️صابر فدایی:#تکرار_تلخ_تاریخ
#برجام
#اعتماد
#عباس_میرزا
#تحقیر
✔خسته ام، به اندازه ی میرزا رضا کرمانی، که وقتی در همین شاه عبدالعظیم دستار از سر سید جمال الدین اسدآبادی کشیدند و او را با شلاق تبعید کردند کاری نتوانست بکند.
✔خسته ام، به اندازه ی عباس میرزا، که بعد از سالها جنگ، توان امضا کردن ترکمن چای را نداشت.
✔خسته ام، به اندازه ی میرزا کوچک خان جنگلی، که دیگر توان نداشت جلوی دکتر حشمت را بگیرد تا تسلیم نشود.
✔خسته ام، به اندازه مرشد محمود اصفهانی، که ماموران رضاخان، در همین خیابان عبدالرزاق چادر از سر زنش کشیدند و کاری نتوانست بکند.
✔خسته ام،به اندازه همان پدری که انگلیسی ها در شهریور بیست، سر میدان ژاله، دخترش را سوار ماشین کردند و بردند و کاری نتوانست بکند.
✔خسته ام، به اندازه ی آیت الله کاشانی، که منتظر جواب نامه اش که در 27 مرداد برای مصدق نوشته بود نماند.
✔خسته ام، به اندازه محمد مصدق، که در دادگاه نظامی، از خسته گی، توان کشیدن سیگار هم نداشت.
✔خسته ام، به اندازه ی مصطفی چمران، که در شانزده آذر سی و دو، توان بیرون بردن جنازه ی مهدی شریعت رضوی را از دانشکده ی فنی دانشگاه تهران نداشت.
✔خسته ام، به اندازه ی خواهر طاهره، که زیر شکنجه های ساواک، دیگر صدای ناله های دخترش را زیر شکنجه نمی شنید.
✔خسته ام، به اندازه ی محمد جهان آرا که وقتی خرمشهر سقوط کرد به بچه های کوی طالقانی گفت مواظب ایمانتان باشید که سقوط نکند.
✔خسته ام، به اندازه ی روح الله، که از ساده لوحی های شیخ ساده لوح آنقدر خسته شد، که حاصل عمرش را کنار گذاشت.
✔خسته ام، به اندازه ی پدرم، که وقتی دید همه ی نیروهایش در شلمچه پر پر شده اند، برای همیشه ماند و هیچ وقت برنگشت.
✔خسته ام، به اندازه ی بی بی ماهیجان، که سی سال جلوی درب خانه اش نشست و پسرش مجید نیامد.
✔خسته ام، به اندازه ی همان نماینده ی مجلسی که در زمان تصویب برجام در مجلس، گریه می کرد و حواسش به خانواده اش که به طور مستقیم از تلویزیون گریه اش را می دیدند نبود.
✔خسته ام، به اندازه ی رهبرم، که سالهاست می گوید و می گوید و کسی نمی شنود…
✔امشب خسته ام…به اندازه ی هزاران برجام خسته ام….
منبغ خط انقلاب
╭━━━━━━🇮🇷☫🇮🇷━━━━━━╮
جمعه 95/09/12
تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته ی پنهانی شما
برشوره زار معصیتم گریه می کنم
جانم فدای دیده ی بارانی شما
پرونده ام برای شما دردسر شده
وضع بدم دلیل پریشانی شما
ای وای من!که قلب شما را شکسته ام
آقا چه شد تبسم رحمانی شما؟
ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن
عفو و گذشت سنت کنعانی شما
آیا حقیقت است که اصلاٌ شبیه نیست؟
رفتار ما به رسم مسلمانی شما
ایران ما اگر چه بسی شاه دیده است
چشم امید بسته به سلطانی شما
صدها هزار نوح و سلیمان نشسته اند
در انتظار منسب دربانی شما
عشاق شهر یکسره تعریف می کنند
از لحن و صوت مکی قرآنی شما
نشنیده یاد روضه ی گودال کرده ام
دل می برد تلاوت روحانی شما
این اشک روضه حال مرا خوب کرده است
ردخور نداشت نسخه ی درمانی شما