⚫️صابر فدایی:#تکرار_تلخ_تاریخ
#برجام
#اعتماد
#عباس_میرزا
#تحقیر
✔خسته ام، به اندازه ی میرزا رضا کرمانی، که وقتی در همین شاه عبدالعظیم دستار از سر سید جمال الدین اسدآبادی کشیدند و او را با شلاق تبعید کردند کاری نتوانست بکند.
✔خسته ام، به اندازه ی عباس میرزا، که بعد از سالها جنگ، توان امضا کردن ترکمن چای را نداشت.
✔خسته ام، به اندازه ی میرزا کوچک خان جنگلی، که دیگر توان نداشت جلوی دکتر حشمت را بگیرد تا تسلیم نشود.
✔خسته ام، به اندازه مرشد محمود اصفهانی، که ماموران رضاخان، در همین خیابان عبدالرزاق چادر از سر زنش کشیدند و کاری نتوانست بکند.
✔خسته ام،به اندازه همان پدری که انگلیسی ها در شهریور بیست، سر میدان ژاله، دخترش را سوار ماشین کردند و بردند و کاری نتوانست بکند.
✔خسته ام، به اندازه ی آیت الله کاشانی، که منتظر جواب نامه اش که در 27 مرداد برای مصدق نوشته بود نماند.
✔خسته ام، به اندازه محمد مصدق، که در دادگاه نظامی، از خسته گی، توان کشیدن سیگار هم نداشت.
✔خسته ام، به اندازه ی مصطفی چمران، که در شانزده آذر سی و دو، توان بیرون بردن جنازه ی مهدی شریعت رضوی را از دانشکده ی فنی دانشگاه تهران نداشت.
✔خسته ام، به اندازه ی خواهر طاهره، که زیر شکنجه های ساواک، دیگر صدای ناله های دخترش را زیر شکنجه نمی شنید.
✔خسته ام، به اندازه ی محمد جهان آرا که وقتی خرمشهر سقوط کرد به بچه های کوی طالقانی گفت مواظب ایمانتان باشید که سقوط نکند.
✔خسته ام، به اندازه ی روح الله، که از ساده لوحی های شیخ ساده لوح آنقدر خسته شد، که حاصل عمرش را کنار گذاشت.
✔خسته ام، به اندازه ی پدرم، که وقتی دید همه ی نیروهایش در شلمچه پر پر شده اند، برای همیشه ماند و هیچ وقت برنگشت.
✔خسته ام، به اندازه ی بی بی ماهیجان، که سی سال جلوی درب خانه اش نشست و پسرش مجید نیامد.
✔خسته ام، به اندازه ی همان نماینده ی مجلسی که در زمان تصویب برجام در مجلس، گریه می کرد و حواسش به خانواده اش که به طور مستقیم از تلویزیون گریه اش را می دیدند نبود.
✔خسته ام، به اندازه ی رهبرم، که سالهاست می گوید و می گوید و کسی نمی شنود…
✔امشب خسته ام…به اندازه ی هزاران برجام خسته ام….
منبغ خط انقلاب
╭━━━━━━🇮🇷☫🇮🇷━━━━━━╮
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1395/09/12 ساعت 11:28:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |