مفهوم بصیرت
مفسران سه معنا برای واژه بصیرت در قرآن برشمرده اند:
1. یقین و اطمینان: (أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ) (یوسف: 108) پیامبر در این آیه اعلان می دارد که با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل و معرفتی که حق و باطل را از هم جدا می سازد، به خدا دعوت می کند.
2. شاهد: (بَلِ الْإِنسَانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ) (قیامت: 14) در تفسیر این آیه دو احتمال وجود دارد. یکی اینکه انسان خود شاهد اعمال خویش است که در این صورت تاء در بصیرت برای مبالغه خواهد بود. دیگر آنکه این آیه معنایی مشابه آیه 24 سوره نور دارد و به این صورت که شاهدانی از انسان مانند اعضاء و جوارحش بر اعمال او نظارت دارند.
3. دلایل روشن: (قَدْ جَاءَکم بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ) (انعام: 104) و نیز (اعراف: 203؛ اسراء: 102 و جاثیه: 20) بیشتر مفسران بصائر (جمع بصیرت) را به معنای حجج و بینات دانسته اند که باعث شناخت هدایت از ظلالت و ایمان از کفر یا موجب علم و آگاهی می شود. از آن جهت به نشانه و دلایل روشن و قاطع الهی بصائر گفته اند که موجب بینایی قلب و درک حقایق به وسیله آن می شود.(ر.ک. دایرة المعارف قرآن، ج 5)
بصیرت در لغت به معنی عقیده قلبی، شناخت، یقین، زیرکی و عبرت است و در اصطلاح عبارت است از قوه ای در قلب شخص که به نور قدسی منور بوده به وسیله آن حقایق اشیاء و امور ادراک می شود. همانگونه که شخص به وسیله چشم صور و ظواهر اشیاء را می بیند. همچنین بصیرت، معرفت و اعتقاد حاصل شده در قلب، نسبت به امور دینی و حقایق امور است.(ر.ک. فرهنگ قرآن، ص 163)
در قرآن با دوگونه بینایی ظاهری و باطنی (قلبی) یا به تعبیری عقلی مواجه هستیم. روایاتی از معصومین نیز صادر شده است همچون: امام صادق علیه السلام: (العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق، لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا) آن کس که بدون بینش عمل کند به کسی می ماند که از بیراهه رود که هر چه سریع تر برود، از راه دورتر گردد.(دائرة المعارف جامع اسلامی، ج 2، ص 143)
پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله:
کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور (واقعی) آن کسی است که دیده بصیرتش کور باشد.(میزان الحکمه، ج 2)
امام علی علیه السلام:
از دست دادن بینایی آسانتر است تا از دست دادن بینش.(همان)
و در تفاسیر از آن به بصر و بصیرت تعبیر شده است. زمخشری بصر را نور چشم و قوه بینایی و بصیرت را نور قلب و ابزار تأمل و تفکر می داند. در برخی آیات این دو گونه بینایی در کنار هم قرار گرفته اند: (… وَتَرَاهُمْ ینظُرُونَ إِلَیک وَهُمْ لاَیبْصِرُونَ.) (اعراف: 198) آیات فراوانی، بینایی ظاهری را کنایه از بینایی عقلی یا باطنی گرفته است. دانشمندان مسلمان با استناد به آیات قرآنی بر این عقیده اند که در قلب انسان نیرویی برای دریافت نور الهی وجود دارد و برای اثبات آن مدعا به آیه 22 زمر استناد می کنند: (أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ) همچنین به روح الهی نیز از آن تعبیر شده است. (فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی) (حجر: 29) و عقل نظری، بصیرت باطنی، نور ایمان و یقین نیز نامیده می شود که توانایی آن در شناخت مفاهیم عقلی همچون شناخت و ادراک خداوند و نیازمندی عالم به مدبری حکیم است. عرفا بیشتر آن را نور یا روح الهی می نامند و آن را نیرویی می دانند که دل را به نیرویی قدسی منور می کند و به وسیله آن حقایق امور شناخته شده، حق و باطل از هم تمییز داده می شود و آن در مقام چشم برای قلب است. در فلسفه نیز از آن به قوه عاقله یا قوه قدسیه تعبیر می کنند.(ر.ک. دائرة المعارف قرآن، ص 575 - 576)
عوامل بصیرت
1. آیات خدا: آیات الهی در زمین و انسان (آفاقی و انفسی) از عوامل بصیرت است. (وَفِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ × وَفِی أَنفُسِکمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ) (ذاریات: 20 - 21) آیات الهی در زمین و آسمان، مایه بصیرت است. (أَفَلَمْ ینظُرُوا إِلَی السَّماءِ فَوْقَهُمْ کیفَ بَنَینَاهَا وَزَینَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ × وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَینَا فِیهَا رَوَاسِی وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِن کلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ × تَبْصِرَةً وَذِکرَی لِکلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ) (ق: 6، 7، 8)
2. آخرت اندیشی: آخرت اندیشی و دنیاگریزی سبب پیدایش بصیرت می شود. (واذکر عبدنا… اولی الایدی و الابصار) (انا اخلصنهم بخالصه ذکری الدار) (علت این برداشت بر اساس آن است که جمله (انا اخلصنهم…) علت اوصاف و ویژگی هایی باشد که برای پیامبران ذکر شده که از جمله آنها (اولی الابصار) است.
3. امدادهای خدا: امدادهای الهی و پیروزی مسلمانان در غزوه بدر و بنی نضیر از عوامل عبرت و بصیرت است. (حشر: 2؛ آل عمران: 13)
4. ایمان: ایمان زمینه ای برای بیدار دلی و بصیرت ایجاد می کند. (… هذَا بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ… لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ) (اعراف: 203)
5. تقوا: تقوا و پرهیزگاری از عوامل روشنایی ضمیر و بیدار دلی است. (إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ) (اعراف: 201)
6. قرآن: قرآن مایه بصیرت و باز شدن چشم دل است. (… قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَایوحَی إِلَی مِن رَبِّی هذَا بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ…) (اعراف: 203) (هذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ…) که در اینجا هذا اشاره به قرآن است. (جاثیه: 20)
7. گردش شب و روز: گردش شب و روز از عوامل بصیرت انسان هاست. (یقَلِّبُ اللَّهُ الَّیلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِی ذلِک لَعِبْرَةً لِأُوْلِی الْأَبْصَارِ) (نور: 44)
8. گسترش زمین: گسترده شدن زمین و قرار گرفتن کوههای بلند در آن، زمینه بصیرت را برای بندگان توبه کننده فراهم کرده است. (وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَینَا فِیهَا رَوَاسِی وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِن کلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ × تَبْصِرَةً وَذِکرَی لِکلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ) (ق: 7 و 8)
9. معجزه: الف) اعطای ناقه به صالح علیه السلام به صورت معجزه، سبب پیدایش بینش صحیح می شود. (… وَآتَینَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً…) (اسراء: 59)
ب) معجزات موسی علیه السلام از عوامل بصیرت آدمیان است. (وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَی تِسْعَ آیاتٍ بَینَاتِ… فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ…) (اسراء: 101)
10. یاد خدا: ذکر و یاد خداوند متعال در اهل تقوا، زمینه وصول به بصیرت و بیداری دل است. (إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ) (اعراف: 201)(ر.ک. فرهنگ قرآن، ج 6)
آثار بصیرت
از بررسی آیات قرآن به نتایج زیر درباره آثار بصیرت می رسیم.
1. توحید: بصیرت باعث ره یافتن به توحید و قدرت خداوند می شود. (قُلْ أَرَأَیتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیکمُ النَّهَارَ سَرْمَداً إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ إِلهٌ غَیرُ اللَّهِ یأْتِیکم بِلَیلٍ تَسْکنُونَ فِیهِ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ) (قصص: 72) همچنین (رعد: 16)
2. انذارپذیری: از نشانه های بیدار دلی و بصیرت است. (وَمَا یسْتَوِی الْأَعْمَی وَالْبَصِیرُ وَمَا یسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَلاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِیرٌ) (فاطر: 19، 22، 23)
3. عبرت: عبرت آموزی از آثار بصیرت است. (مَثَلُ الْفَرِیقَینِ کالْأَعْمَی وَالْأَصَمِّ وَالْبَصیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَکرُونَ) (هود: 24) همچنین (آل عمران: 13؛ نور: 44؛ غافر: 58؛ حشر: 2)
4. منفعت نفس: حاصل شدن منفعت برای نفس آدمی، از نتایج بصیرت و ژرف نگری است. (قَدْ جَاءَکم بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ…) (انعام: 104)(ر.ک. فرهنگ قرآن، ج 6، ص 263 - 264)
موانع بصیرت
غفلت انسان در دنیا، مانع بصیرت نسبت به حقایق آخرت است. (لَقَدْ کنتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذَا فَکشَفْنَا عَنک غِطَاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدِیدٌ) (ق: 22)(ر.ک. فرهنگ قرآن، ج 6، ص 268)
قرآن صاحبان بصیرت را به تفکر و عبرت فرامی خواند. گاه آنان را به بینش و دقت در وجود خود (وَفِی أَنفُسِکمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ) (ذاریات: 21). پدیده های محیط اطراف سفارش می کند: (أَوَلَمْ یرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً… أَفَلاَ یبْصِرُونَ) (سجده: 27) و گاه آنان را از سرنوشت گذشتگان زنهار می دهد و به عبرت گیری از آنها فرامی خواند. (وَاللّهُ یؤَیدُ بِنَصْرِهِ مَن یشَاءُ إِنَّ فِی ذلِک لَعِبْرَةً لأُولِی الْأَبْصَارِ) (آل عمران: 13 و حشر: 2)
آنان که از چشم عبرت و بصیرت بهره برده اند، توجهی به دنیا و لذات فانی آن ندارند و آن را با آخرت و قرب خداوند معاوضه نمی کنند. کفرورزی و گناه باعث خاموش شدن نور الهی در قلب انسان و کور شدن چشم بصیرت می شود. تعبیرهای گوناگونی در قرآن حاکی از بستن دل کافران و هدایت ناپذیری آنهاست. در این آیات از ترجیح دنیا بر آخرت (نحل: 107 - 108) نفاق و دورویی (بقره: 17 - 18) هواپرستی (جاثیه: 23) روی گردانی از آیات الهی (کهف: 57) سرسختی در پذیرش ایمان (انعام: 110) و مواردی از این دست به عنوان موانع هدایت پذیری و روشنی چشم بصیرت سخن آمده است. خداوند کوری، کری، گنگی و مهر و موم شدن قلب اینان را در قرآن به خود نسبت می دهد. (أُولئِک الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَی أَبْصَارَهُمْ) (محمد: 23 و بقره: 7) ولی این نفی کننده نقش آنان در گمراهی خود نیست؛ زیرا آنان خود، از پذیرش سخن فطرت و بصیرتشان سر باز زده اند، و این موجب ضعف بصیرت و عقل نظری آنها شده است. در حقیقت انسان در آغاز تولد، فاقد علم حصولی است و خداوند هم ابزار علم حصولی را به وی می بخشد و هم فطرت او را با الهام از علم حضوری بهره مند می سازد. انسانی که از فطرت و شعور درونی خود بهره نبرد و در مسیر شهوت ها و غرایز نفسانی قرار گیرد، و ابزار ادراکی او (سمع، بصر و قلب) که باید معارف و اسرار عالم را بشناسد، با گناه آلوده شود، جایی برای تابش نور هدایت بر او باقی نمی ماند.(ر.ک. دایرة المعارف قرآن، ج 5، ص 579 - 580)
نتیجه گیری:
از تدبر در آیات قرآن و سخنان بزرگان دین به این نتیجه می رسیم که بصیرت تنها این نیست که ببینیم و بشنویم، بلکه باید از عبرت ها پند گرفت تا عبرت دیگران نشد. عقل تنها راه نجات و هدایت گر بشر به راستی ها و خیرخواهی است. انسان اگر چشم ظاهر نداشته باشد، اما با شناخت و بصیرت به هدف آفرینش و محیط پیرامونش بنگرد و بیندیشد، در زندگی موفق خواهد بود و دیگران را نیز می تواند هدایت کند.
منابع:
1. قرآن کریم.
2. دائرة المعارف قرآن کریم، جلد پنجم، 1385، قم، موسسه بوستان کتاب.
3. فرهنگ قرآن (کلید راهیابی به موضوعات و مفاهیم قرآن کریم)، هاشمی رفسنجانی، جلد ششم، قم، مؤسسه بوستان کتاب.
4. میزان الحکمه، محمدی ری شهری، جلد دوم.
5. معارف و معاریف (دایرة المعارف جامع اسلامی)، سید مصطفی حسینی دشتی، جلد دوم.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1395/10/06 ساعت 11:05:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1395/10/08 @ 10:53:47 ق.ظ
عابدي [عضو]
سلام
خدا قوت
عالی بود
1395/10/08 @ 10:53:12 ق.ظ
عابدي [عضو]
سلام
خدا قوت
عالی بود