مردگي

خوب است که مردگان بعد از مرگ به جهان بر نمی گردند ، زیرا حتی اگر بر

می گشتند هم ، نه جهان دیگر آنها را می خواست و نه آنها جهان را.
حتی اگر یک روز هم مرده باشی ، زندگی از یادت خواهد رفت . از مرگ که

برگردی با عالم و آدم غریبه ای. نه تو دیگران را می شناسی و نه دیگران ،

دیگر تو را.
هر سفر نوعی مرگ است ، گسستن و کندن.

و آن هنگام که بر می گردی ، آن هنگام که ناگ

زیری دوباره گره بزنی ، دوباره متصل کنی ، دوباره بهم بچسپانی ، دوباره

برقرار کنی ، هزار اتفاق پاره و هزار ماجرای گسسته را ، گویی که درد

زادنی هزار باره را می آزمایی.
زیرا که سفر ، طعم بی تعلقی مرگ و یله گی نبودن را به تو چشانیده

است.
و حضَر، بندِ بودن است و حصرِ زیستن.
*
از سفر بازگشته ام اما بر لبه دیواری نشسته ام از برزخ. میان سفر و حضَر

نیز جایی ست ، جایی میانه بودن و نبودن ، جایی که نه مرگ است و نه

زندگی …

عرفان نظرآهاری

زیرا که سفر ، طعم بی تعلقی مرگ و یله گی نبودن را به تو چشانیده

است.
و حضَر، بندِ بودن است و حصرِ زیستن.

از سفر بازگشته ام اما بر لبه دیواری نشسته ام از برزخ. میان سفر و حضَر

نیز جایی ست ، جایی میانه بودن و نبودن ، جایی که نه مرگ است و نه

زندگی …

عرفان نظرآهاری

زیرا که سفر ، طعم بی تعلقی مرگ و یله گی نبودن را به تو چشانیده است.
و حضَر، بندِ بودن است و حصرِ زیستن.
*
از سفر بازگشته ام اما بر لبه دیواری نشسته ام از برزخ. میان سفر و حضَر

نیز جایی ست ، جایی میانه بودن و نبودن ، جایی که نه مرگ است و نه

زندگی …

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.