توضیح آیه «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ» و مثالهای جالبی در معنی آن
یكي از آيات كوچك ديگر قرآن اين است كه «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ» (آلعمران/54) خدا تدبير مي كند… اينها تدبير ميكنند، اينها نقشه ميكشند، خدا هم نقشه ميكشد. «وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ» (آلعمران/54) اين نقشهي خدا چيست؟ بگذاريد يك مثل ملموس بزنم.
دكتر ميآيد بيمارستان بالاي سر مريض، ميگويد: اين شربت را شش ساعت به شش ساعت مثلاً يك قاشق بخور. ميگويد: باشد. بيمار شيشهي شربت را ميگذارد. فردا صبح بلند ميشود چند تا قاشق شربت را در دستشويي ميريزد، روي آن آب ميريزد و شيشه را ميبندد. دكتر كه ميآيد ميگويد: شربت را خوردي؟ ميگويد: مگر نميبيني سرش خالي است. وقتي دكتر ميرود بيمار ميگويد: سر دكتر كلاه گذاشتم. بايد گفت: سر خودت را كلاه گذاشتي. «وَ مَكَرُوا» اينها مكر را تدبير ميكنند،«وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ».
مثنوي يك ماجرايي را ميگويد. قديم كه سنگهاي كيلو نبود. هرچه ميخواستند بكشند، يك كفه سنگ بود، يك كفه مثلاً شكر. يك كسي مثلاً آمد شكر بخرد،گفت: مقداري شكر بده. اين شكر فروش هم يك سنگ اينجا گذاشت و رفت شكر بياورد. تا رفت سر مغازه شكر بردارد بياورد، اين مشتري كلوخ را گرفت و هي به زبانش ماليد. مثنوي ميگويد: اين نميفهمد، فكر ميكند مال مغازهدار را ليس ميزند. و حال آنكه هرچه از كلوخ كم بشود، از شكرش كم ميشود.
حديث داريم «مَنْ غَشَّ غُش» (كافي/ج5/ص160) به زن مردم نگاه بد كني، به زنت نگاه بد ميكنند. به خواهرش نگاه حرام كردي، جوانهاي ديگر به خواهرت نگاه بد ميكنند، كش رفتي مالت را كش ميروند. اين حديث است. «مَنْ غَشَّ غُش»! «غَشَّ» با غين. هركس كلك بزند به او كلك ميزنند. هركس خيانت كند به ناموسش خيانت ميكنند. شما كمفروشي كردي، از كم فروشي، رشوه، حق و ناحق ده ميليون گير آوردي. بعد ميبيني با كسي معامله ميكني همان ده ميليون را يكجا از تو ميبرد. «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ».
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1395/09/23 ساعت 09:05:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |