موضوع: "درمحضر بزرگان"

موانع نماز قسمت یازدهم احکام نماز را بلد نیستم!

موانع نماز قسمت یازدهم احکام نماز را بلد نیستم!
حجة الاسلام قرائتی:
گاهي مي‌گويد: احكام نماز را بلد نيستم. نماز بلد نيستم. خوب نماز بلد نيستي برو ياد بگير.

مگر در خانه‌ي شما درخت قند است. خوب قند هم نداريم مي‌روي بيرون.

نان هم نداري، مي‌روي بيرون.

دكتر مي‌روي.

مگر در خانه‌ات آب جوشيد. بالاخره رفتي سازمان آب تا آب آوردي.

رفتي سازمان برق تا برق آوردي.

چطور باقي چيزها را دنبالش مي‌روي، خوب نماز را هم بلد نيستي، دنبالش برو. يعني چه نماز بلد نيستم؟ 

 

برنامه ی درس هایی از قرآن کریم با موضوع موانع نماز

موانع نماز قسمت نهم : حالا یک شب که هزار شب نمی شود!

موانع نماز قسمت نهم : حالا یک شب که هزار شب نمی شود!
حجة الاسلام قرائتی:
يكي مي‌گويد: حالا يك شب كه هزار شب نمي‌شود. حالا يك عروسي است، نمي‌خواهد مقدس بازي كني. حالا دامادي است. تيپت به هم مي‌خورد. لاك دستت چه خاكي بر سرم بريزم. لاك! آخر بروي وضو بگيري، به هم مي‌خورد. ب

ابا اين به هم خوردن قابل جبران است. اما اگر شب اول عروسي تو، آغاز زندگي تو با ترك نماز شد، زندگي شما به هم مي‌خورد.

در مراسم عروسي هم گفتند: بسم الله الرحمن الرحيم بگو،

به ما گفتند: گوشتي هم كه گوساله‌ي چيني از چين مي‌كشند و اينجا مي‌آورند، قصابش بايد بسم الله بگويد. چون مي‌خواهد سلول بدن تو شود. چرا آغاز زندگي‌تان را با بسم الله، با ياد خدا شروع نمي‌كنيد. چرا آغاز زندگي ما با ترك نماز باشد؟ يك شب كه هزار شب نمي‌شود.

فاصله‌ي بين كفر و ايمان نماز است.

مثل اينكه اگر به توپ فوتبال يك سوزن بزني، بگويي: حالا يك سوزن كه صد تا سوزن نمي‌شود. بله يك سوزن صد تا سوزن نمي‌شود. اما همين سوزن مي‌داني چه كرد؟ باد توپ را خالي كرد، بازي به هم خورد.

اگر كسي آب دهان در صورت كسي پرت كرد، گفت: حالا يك تف كه يك دريا نمي‌شود. (خنده حضار) بله يك تف يك دريا نمي‌شود. اما به خاطر اين تفي كه انداختي تا آخر ديگر ايشان با تو رفيق نمي‌شود.

اين حرف‌ها چيست كه يك شب هزار شب نمي‌شود. يك آن هم نبايد نماز قطع شود. 

 

برنامه ی درس هایی از قرآن کریم با موضوع موانع نماز

موانع نماز قسمت هشتم: خیلی ها نماز نمی خوانند ما هم مثل آنها

موانع نماز قسمت هشتم: خیلی ها نماز نمی خوانند ما هم مثل آنها
حجة الاسلام قرائتی:

بعضي‌ها مي‌گويند كه: خيلي‌ها نماز نمي‌خوانند ما هم جزء آنها. اوه… اينقدر تارك الصلاة هست ما هم يكي.

 

به يك كسي گفتند: آقا نمازت غلط است. گفت: برو دنبال كارت! اينقدر خدا تارك الصلاة دارد كه الآن فرشته‌ها سر همين نماز غلط من دعوا مي‌كنند. او مي‌گويد: به من بده ببرم بالا، او مي‌گويد: به من بده. گاهي هم يك چنين فكري مي‌كنند.

 

مي‌گويند: خدا خيلي تارك الصلاة دارد. كاهل دارد. ما هم يكي! اين فكر هم غلط است.

 

اگر يك كشتي صد نفره نقص فني پيدا كرد و در دريا غرق شد نود و هشت نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، اين دو تا بگويند: داداش ببين. ما صد نفر سوار كشتي بوديم.  نود و هشت نفر غرق شدند. بيا ما دو نفر هم غرق شويم! اين چقدر حرف غلطي است.

 

حالا كه همه دروغ مي‌گويند. بيا ما دو تا هم دروغ بگوييم.

حالا كه همه گواهي‌نامه ندارند، سوار ماشين شوند، بيا ما دو نفر هم بدون گواهي‌نامه پشت فرمان بنشينيم. حرف غلط است. 

 

برنامه ی درس هایی از قرآن کریم با موضوع موانع نماز

موانع نماز قسمت ششم: به خاطر یک مشکل نماز نمی خوانند!

موانع نماز قسمت ششم: به خاطر یک مشکل نماز نمی خوانند!
حجة الاسلام قرائتی: 

يك مشكلي پيدا كرده به خاطر آن مشكل نماز برايش سنگين شده است. دختر خانم خوب نماز هم بخوان. آقاي قرائتي! من يك چنين مشكلي دارم، خوب حالا نماز نخواني حل مي‌شود؟ نماز بخواني ممكن است حل شود، ولي نماز نخواني مثل اينكه بخواهد خودكشي كند. حالا خودكشي كني مشكلت حل مي‌شود؟ شما اگر يك مشكلي داري، خودكشي كني، حل كه نمي‌شود تازه از چاله در چاه مي‌افتي. از مشكل دنيايي وارد مشكل اخروي و آخرتي مي‌شويم.

چه فكري مي‌كني كه حالا كه فقير هستم، حالا كه اين مشكل را دارم. حالا كه من كنكور رد شدم. ببينم چه كسي گفت كه هركس در كنكور رد شود بدبخت است؟

آنهايي كه يك مشكلي دارند به خاطر آن مشكل يك خرده سر سنگين هستند با خدا، بايد گفت: خانم، آقا تو كه مشكل داري، نبايد كمالاتت را نگاه كني؟

اَه… سحر بيدار نشديم دوباره بايد گرسنه روزه بگيريم. بيا! تو كه مي‌گويي: اَه… دو شب سحر بيدار نشدي. 28 شب سحر بيدار شدي.

يك چيزي يادت رفت، اَه… چرا مي‌گويي اَه… ميليون‌ها بار چيز يادت نرفته، يك پنج بار هم يادت مي‌رود.

اَه… خدا براي چه اين زنبور را آفريد؟ ما را گزيد و نگذاشت بخوابيم. آقاجان! هزاران شب بدون زنبور خوابيدي، حالا يك شب… خوب اينها بايد باشد كه آدم بفهمد.

نمي‌دانم اين را گفتم يا نه؟ يكوقت كلاغي مي‌پريد يك چيزي از شكم كلاغ در سر و صورت يك نفر ريخت. تا رفت بگويد: اَه… گفت: بَه! گفتيم: چرا مي‌گويي به؟ گفت: حالا اگر گاوها مي‌پريدند ما چه خاكي بر سرمان مي‌كرديم؟ (خنده حضار)

اگر شما ماشينت به نرده خورد نگو: اَه… پياده شو ببين كنار نرده دره بود، بايد بگويي: به! اگر اين نرده نبود من در دره افتاده بودم. قرآن مي‌گويد: نعمت‌ها را چپه كن تا بداني. «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً» اگر صبح بلند شدي هرچه كندي به آب نرسيدي، «فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ» (ملك/30) چه مي‌كردي؟ اگر آب را تلخ مي‌كرديم چه مي‌كردي؟ «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجا» (واقعه/70) اگر بخواهيم آب را تلخ مي‌كنيم. اگر درخت‌ها را خشك نگه مي‌داشتيم ديگر سبز نمي‌شد چه خاكي بر سرمان مي‌كرديم.

  ما گاهي وقت‌ها يك چيزي را كه نداريم برجسته مي‌دانيم، آنوقت چيزهايي را كه داريم پيدا نيست. كسي بود چشم نداشت، دست و پا هم نداشت. هي مي‌گفت: الحمدلله رب العالمين! الحمدلله! گفتند: آقا!تو چه داري كه الحمدلله مي‌گويي؟ نه چشم داري. نه دست داري. نه پا داري. يك تكه گوشت فلج، گفت: مي‌داني خدا من را چه كرده است؟ هركس به من نگاه مي‌كند مي‌گويد: الحمدلله رب العالمين! پس من وسيله شدم و رابطه شدم بين مخلوق و خالق! مخلوق‌هاي غافل، به من نگاه مي‌كنند. از غفلت در مي‌آيند و الحمدلله مي‌گويند. پس من واسطه‌ي فيض شدم.

ببينيد هر چيزي را بايد با يك زاويه‌اي نگاه كرد.

 

برنامه ی درس هایی از قرآن کریم با موضوع موانع نماز

موانع نماز قسمت پنجم: بی خبری از آثار نماز

موانع نماز قسمت پنجم: بی خبری از آثار نماز
حجة السلام قرائتی: 

يك عده‌ي ديگر كه نماز نمي‌خوانند از آثار نماز بي‌خبر هستند.

مثلاً مي‌گوييم: سلام كن، مي‌گويد: نمي‌خواهم. مي‌گويند: مي‌داني اين چه كسي است؟ تو بچه بودي، بيمار شدي. اين پزشك تو را معالجه كرد. ما نصف شب رفتيم پزشك را از خواب بيدار كرديم. به خاطر تو بيدار شد. بلند شد خانه آمد. اين پزشك شب تا صبح نخوابيد براي اينكه تو را از مرگ نجات بدهد. اگر يك آدمي گردن كلفت به او بگوييم: اين چه كسي است مي‌گويد: سلام عليكم! اول زورش مي‌آمد، سلام كند. اما وقتي گفتيم ايشان چه كسي است، سلام مي‌كند.

خيلي‌ها زورشان مي‌آيد نماز بخوانند نمي‌دانند نماز چيست. وگرنه انسان حلال زاده و عاقل نمي‌شود كمالي را بداند، نسبت به كمال لجبازي كند.

بابا نماز مي‌دانيد چيست؟ يعني دستت را در دست يك قدرت غيبي بگذار.

يك بچه را لات‌ها وقتي نگاهش مي‌كنند مي‌ترسد. اما اگر دستش در دست پدرش باشد به لات مي‌گويد… (خنده حضار) زور پيدا مي‌كند.

دستت را در دست يك قدرت بگذار. هزار و يك مشكل داري به خدا توكل كن. خدا رفيق خوبي است، اين رفيق‌هاي سيگاري، پاركي و بستني و سينمايي اينها رفيق خاراندني هستند. رفيق خاراندني چيست؟ دست آدم كه مي‌خارد در يك لحظه كه مي‌خارد حال مي‌آيد، بعد دو دقيقه نه اينجا چيزي است نه اينجا، از پارك كه بيرون رفتيد هيچي به هيچي. رفيق ابدي خداست.

در شكم مادر ناظر بر تو بود. قبل از تولد، همسر بعد از ازدواج رفيق همسرش مي‌شود. خدا قبل از خلقت رفيق ما بوده است. پدر و مادر وقتي ما را در قبر گذاشتند، برادر و خواهر وقتي ما را در قبر گذاشتند، ديگر تمام مي‌شود. خدا از اول تا ابد، «يا نعم الرفيق»

هستي تو از اوست. قدرت ما از اوست. هرچه هست از اوست. بالا مي‌پري، آبشار مي‌زني يا گل مي‌زني اين زوري كه در بدن توست از اوست. درس مي‌خواني حافظه‌ات از اوست. يك خرده بي‌خبر هستنداز اسرار نماز. اين هم پنجمين مورد 

 

برنامه ی درس هایی از قرآن کریم با موضوع موانع نماز