سالروز حماسه 9 دیماه ، روز بصیرت و میثاق امت با ولایت ، گرامی باد.

“مردم عزیز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد.”

مقام معظم رهبری

9 دی

حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورایی مردم حماسه ساز و ولایتمدار ایران اسلامی در راهپیمایی 9 دی ماه 1388 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برگ زریّن دیگری در افتخارات مرد و زن ایرانی به حساب می آید . حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمان‌های انقلاب ایستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد. روز نهم دی ماه در تاریخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصیرت» تبدیل به یوم الله و ماندگار گردید. در این روز ماندگار و تاریخی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی، حماسه ای دیگر آفرید و دشمنان خدا و دینش را مأیوس و ناامید ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد ساخت.

این روز می توان گفت نهم دی، روز غلبه جنود الهی بر جنود شیطان است. روز خروش ملت ایران و آشکار ساختن خشم مقدس در برابر اهانت ها و حرمت شکنی های عده ای غافل و یا مزدور وابسته به اجانب نسبت به مقدسات در روز عاشورای حسینی است. روز نهم دی در واقع روز نه گفتن ملت ایران به سران فتنه و آری گفتن به نظام اسلامی و بیعت مجدد مردم با آرمان های والای حضرت امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است. مردم در این روز، تیر خلاص را به سران فتنه شلیک و پشت پیکر نامبارک فتنه را به خاک مالیدند.
در روز نهم دی ماه 1388، مشروعیت سیاسی نظام اسلامی ایران بار دیگر با حضور خودجوش ده ها میلیونی مردم در تهران و تمامی شهرهای دیگر کشور به جهانیان اعلام گردید.
روز نهم دی، روزی است که مردم ایران نشان دادند دشمنان خود و انقلاب خود را به خوبی می شناسند و هرگز فریب حیله ها و نیرنگ های آنان را نمی خورند. روز نهم دی روزی است که مردم ایران نشان دادند که با بصیرتند و در میان گرد و غباری که فتنه گران به پا کرده اند هرگز، نه راه را گم می کنند و نه دست از راهبر واقعی که همانا ولایت فقیه است، بر می دارند و در نهایت روز نهم دی روزی است که مردم مسلمان و انقلابی ایران نشان دادند که این جمله حضرت امام (ره) را که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت تان آسیب نرسد» به خوبی در عمل به آن معتقد و پایبند هستند. نهم دی ماه یک هزار و سی صد و هشتاد و هشت، جشن بلوغ فکری و شخصیتی نظام اسلامی بود.

9 دی، عرق شرم امت را در طول تاریخ به خاطر بی بصیرتی در ماجرای سقیفه پاک کرد.

9 دی، درد کوته بینی حکمیت را تا حدودی التیام داد و بر آن مرهمی شد.

9 دی، سوزش خیانت جمل و نهروان را کمی خنک کرد و از تکرار غربت 25 ساله جلوگیری کرد.

9 دی، فرق کوفه و تهران، عراق و ایران را نشان داد و آب رفته را به جوی بازگرداند.

9 دی، ایران، بدون خواست سفیر حسین، بیعت مجدد کرد و بر سر بیعتش ماند.

9 دی، ندای هل من ناصر بلند نشد ولی فریاد لبیک یا حسین تا آسمان به گوش همه رسید.

9 دی، شش ماهه، سه ساله، جوان، پیر، زن، مرد، ویلچری، شیمیایی و … داشت.

9 دی، نه دی زمستان بود ولی درخت انقلاب در آن سرمای زمستان گل داده بود.

9 دی، در ایران بود ولی پایه های کاخ سفید در مکان و کاخ سبز معاویه در زمان را لرزاند.

9 دی، قیام مختار نبود، ولی اگر مختار هم زنده بود در مقابل آن کرنش می کرد.

9 دی، مانور اعلام آمادگی یاران آخر الزمان مهدی (عج) بود.

9 دی، شروع حرکت و یک فرهنگ بود یعنی «عزت خواهی»

9 دی، یک روز بود ولی خیرٌ مِن الفِ شَهر بود.

9 دی، مبیّن کوثر و ابتر بود که گفتند خامنه ای کوثر است، دشمن او ابتر است.

9 دی، عاشورا بود و ایران کربلا.

9 دی، ثمره ی خون شهید آیت ها، مطهری ها، بهشتی ها، باکری ها، همت ها و … بود.

9 دی، تاریخ نبود، بلکه خود تاریخ ساز بود.

9 دی، روز بخشش فریب خوردگان و روز غضب بر فتنه گران توسط امت بود.

9 دی، آموخت که نیازی نیست همیشه ولیّ در بین باشد بلکه کافی است ولیّ در دل باشد.

9 دی، غدیر خم بود در کویر قم و سراسر ایران.

9 دی، نور بصیرت الهی بود در دلهای امت.

هرچه خواستم بگویم که 9 دی چیست، زبان الکن بود و قلم قاصر. فقط می توانم که بگویم 9 دی، 9 دی بود و بس.

مفهوم بصیرت

مفسران سه معنا برای واژه بصیرت در قرآن برشمرده اند:

1. یقین و اطمینان: (أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ) (یوسف: 108) پیامبر در این آیه اعلان می دارد که با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل و معرفتی که حق و باطل را از هم جدا می سازد، به خدا دعوت می کند.

2. شاهد: (بَلِ الْإِنسَانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ) (قیامت: 14) در تفسیر این آیه دو احتمال وجود دارد. یکی اینکه انسان خود شاهد اعمال خویش است که در این صورت تاء در بصیرت برای مبالغه خواهد بود. دیگر آنکه این آیه معنایی مشابه آیه 24 سوره نور دارد و به این صورت که شاهدانی از انسان مانند اعضاء و جوارحش بر اعمال او نظارت دارند.

3. دلایل روشن: (قَدْ جَاءَکم بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ) (انعام: 104) و نیز (اعراف: 203؛ اسراء: 102 و جاثیه: 20) بیشتر مفسران بصائر (جمع بصیرت) را به معنای حجج و بینات دانسته اند که باعث شناخت هدایت از ظلالت و ایمان از کفر یا موجب علم و آگاهی می شود. از آن جهت به نشانه و دلایل روشن و قاطع الهی بصائر گفته اند که موجب بینایی قلب و درک حقایق به وسیله آن می شود.(ر.ک. دایرة المعارف قرآن، ج 5)

بصیرت در لغت به معنی عقیده قلبی، شناخت، یقین، زیرکی و عبرت است و در اصطلاح عبارت است از قوه ای در قلب شخص که به نور قدسی منور بوده به وسیله آن حقایق اشیاء و امور ادراک می شود. همانگونه که شخص به وسیله چشم صور و ظواهر اشیاء را می بیند. همچنین بصیرت، معرفت و اعتقاد حاصل شده در قلب، نسبت به امور دینی و حقایق امور است.(ر.ک. فرهنگ قرآن، ص 163)

در قرآن با دوگونه بینایی ظاهری و باطنی (قلبی) یا به تعبیری عقلی مواجه هستیم. روایاتی از معصومین نیز صادر شده است همچون: امام صادق علیه السلام: (العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق، لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا) آن کس که بدون بینش عمل کند به کسی می ماند که از بیراهه رود که هر چه سریع تر برود، از راه دورتر گردد.(دائرة المعارف جامع اسلامی، ج 2، ص 143)

پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله:

کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور (واقعی) آن کسی است که دیده بصیرتش کور باشد.(میزان الحکمه، ج 2)

امام علی علیه السلام:

از دست دادن بینایی آسانتر است تا از دست دادن بینش.(همان)

و در تفاسیر از آن به بصر و بصیرت تعبیر شده است. زمخشری بصر را نور چشم و قوه بینایی و بصیرت را نور قلب و ابزار تأمل و تفکر می داند. در برخی آیات این دو گونه بینایی در کنار هم قرار گرفته اند: (… وَتَرَاهُمْ ینظُرُونَ إِلَیک وَهُمْ لاَیبْصِرُونَ.) (اعراف: 198) آیات فراوانی، بینایی ظاهری را کنایه از بینایی عقلی یا باطنی گرفته است. دانشمندان مسلمان با استناد به آیات قرآنی بر این عقیده اند که در قلب انسان نیرویی برای دریافت نور الهی وجود دارد و برای اثبات آن مدعا به آیه 22 زمر استناد می کنند: (أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ) همچنین به روح الهی نیز از آن تعبیر شده است. (فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی) (حجر: 29) و عقل نظری، بصیرت باطنی، نور ایمان و یقین نیز نامیده می شود که توانایی آن در شناخت مفاهیم عقلی همچون شناخت و ادراک خداوند و نیازمندی عالم به مدبری حکیم است. عرفا بیشتر آن را نور یا روح الهی می نامند و آن را نیرویی می دانند که دل را به نیرویی قدسی منور می کند و به وسیله آن حقایق امور شناخته شده، حق و باطل از هم تمییز داده می شود و آن در مقام چشم برای قلب است. در فلسفه نیز از آن به قوه عاقله یا قوه قدسیه تعبیر می کنند.(ر.ک. دائرة المعارف قرآن، ص 575 - 576)

عوامل بصیرت

1. آیات خدا: آیات الهی در زمین و انسان (آفاقی و انفسی) از عوامل بصیرت است. (وَفِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ × وَفِی أَنفُسِکمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ) (ذاریات: 20 - 21) آیات الهی در زمین و آسمان، مایه بصیرت است. (أَفَلَمْ ینظُرُوا إِلَی السَّماءِ فَوْقَهُمْ کیفَ بَنَینَاهَا وَزَینَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ × وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَینَا فِیهَا رَوَاسِی وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِن کلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ × تَبْصِرَةً وَذِکرَی لِکلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ) (ق: 6، 7، 8)

2. آخرت اندیشی: آخرت اندیشی و دنیاگریزی سبب پیدایش بصیرت می شود. (واذکر عبدنا… اولی الایدی و الابصار) (انا اخلصنهم بخالصه ذکری الدار) (علت این برداشت بر اساس آن است که جمله (انا اخلصنهم…) علت اوصاف و ویژگی هایی باشد که برای پیامبران ذکر شده که از جمله آنها (اولی الابصار) است.

3. امدادهای خدا: امدادهای الهی و پیروزی مسلمانان در غزوه بدر و بنی نضیر از عوامل عبرت و بصیرت است. (حشر: 2؛ آل عمران: 13)

4. ایمان: ایمان زمینه ای برای بیدار دلی و بصیرت ایجاد می کند. (… هذَا بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ… لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ) (اعراف: 203)

5. تقوا: تقوا و پرهیزگاری از عوامل روشنایی ضمیر و بیدار دلی است. (إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ) (اعراف: 201)

6. قرآن: قرآن مایه بصیرت و باز شدن چشم دل است. (… قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَایوحَی إِلَی مِن رَبِّی هذَا بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ…) (اعراف: 203) (هذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ…) که در اینجا هذا اشاره به قرآن است. (جاثیه: 20)

7. گردش شب و روز: گردش شب و روز از عوامل بصیرت انسان هاست. (یقَلِّبُ اللَّهُ الَّیلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِی ذلِک لَعِبْرَةً لِأُوْلِی الْأَبْصَارِ) (نور: 44)

8. گسترش زمین: گسترده شدن زمین و قرار گرفتن کوههای بلند در آن، زمینه بصیرت را برای بندگان توبه کننده فراهم کرده است. (وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَینَا فِیهَا رَوَاسِی وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِن کلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ × تَبْصِرَةً وَذِکرَی لِکلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ) (ق: 7 و 8)

9. معجزه: الف) اعطای ناقه به صالح علیه السلام به صورت معجزه، سبب پیدایش بینش صحیح می شود. (… وَآتَینَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً…) (اسراء: 59)

ب) معجزات موسی علیه السلام از عوامل بصیرت آدمیان است. (وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَی تِسْعَ آیاتٍ بَینَاتِ… فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ…) (اسراء: 101)

10. یاد خدا: ذکر و یاد خداوند متعال در اهل تقوا، زمینه وصول به بصیرت و بیداری دل است. (إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ) (اعراف: 201)(ر.ک. فرهنگ قرآن، ج 6)

آثار بصیرت

از بررسی آیات قرآن به نتایج زیر درباره آثار بصیرت می رسیم.

1. توحید: بصیرت باعث ره یافتن به توحید و قدرت خداوند می شود. (قُلْ أَرَأَیتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیکمُ النَّهَارَ سَرْمَداً إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ إِلهٌ غَیرُ اللَّهِ یأْتِیکم بِلَیلٍ تَسْکنُونَ فِیهِ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ) (قصص: 72) همچنین (رعد: 16)

2. انذارپذیری: از نشانه های بیدار دلی و بصیرت است. (وَمَا یسْتَوِی الْأَعْمَی وَالْبَصِیرُ وَمَا یسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَلاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِیرٌ) (فاطر: 19، 22، 23)

3. عبرت: عبرت آموزی از آثار بصیرت است. (مَثَلُ الْفَرِیقَینِ کالْأَعْمَی وَالْأَصَمِّ وَالْبَصیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَکرُونَ) (هود: 24) همچنین (آل عمران: 13؛ نور: 44؛ غافر: 58؛ حشر: 2)

4. منفعت نفس: حاصل شدن منفعت برای نفس آدمی، از نتایج بصیرت و ژرف نگری است. (قَدْ جَاءَکم بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ…) (انعام: 104)(ر.ک. فرهنگ قرآن، ج 6، ص 263 - 264)

موانع بصیرت

غفلت انسان در دنیا، مانع بصیرت نسبت به حقایق آخرت است. (لَقَدْ کنتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذَا فَکشَفْنَا عَنک غِطَاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدِیدٌ) (ق: 22)(ر.ک. فرهنگ قرآن، ج 6، ص 268)

قرآن صاحبان بصیرت را به تفکر و عبرت فرامی خواند. گاه آنان را به بینش و دقت در وجود خود (وَفِی أَنفُسِکمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ) (ذاریات: 21). پدیده های محیط اطراف سفارش می کند: (أَوَلَمْ یرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً… أَفَلاَ یبْصِرُونَ) (سجده: 27) و گاه آنان را از سرنوشت گذشتگان زنهار می دهد و به عبرت گیری از آنها فرامی خواند. (وَاللّهُ یؤَیدُ بِنَصْرِهِ مَن یشَاءُ إِنَّ فِی ذلِک لَعِبْرَةً لأُولِی الْأَبْصَارِ) (آل عمران: 13 و حشر: 2)

آنان که از چشم عبرت و بصیرت بهره برده اند، توجهی به دنیا و لذات فانی آن ندارند و آن را با آخرت و قرب خداوند معاوضه نمی کنند. کفرورزی و گناه باعث خاموش شدن نور الهی در قلب انسان و کور شدن چشم بصیرت می شود. تعبیرهای گوناگونی در قرآن حاکی از بستن دل کافران و هدایت ناپذیری آنهاست. در این آیات از ترجیح دنیا بر آخرت (نحل: 107 - 108) نفاق و دورویی (بقره: 17 - 18) هواپرستی (جاثیه: 23) روی گردانی از آیات الهی (کهف: 57) سرسختی در پذیرش ایمان (انعام: 110) و مواردی از این دست به عنوان موانع هدایت پذیری و روشنی چشم بصیرت سخن آمده است. خداوند کوری، کری، گنگی و مهر و موم شدن قلب اینان را در قرآن به خود نسبت می دهد. (أُولئِک الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَی أَبْصَارَهُمْ) (محمد: 23 و بقره: 7) ولی این نفی کننده نقش آنان در گمراهی خود نیست؛ زیرا آنان خود، از پذیرش سخن فطرت و بصیرتشان سر باز زده اند، و این موجب ضعف بصیرت و عقل نظری آنها شده است. در حقیقت انسان در آغاز تولد، فاقد علم حصولی است و خداوند هم ابزار علم حصولی را به وی می بخشد و هم فطرت او را با الهام از علم حضوری بهره مند می سازد. انسانی که از فطرت و شعور درونی خود بهره نبرد و در مسیر شهوت ها و غرایز نفسانی قرار گیرد، و ابزار ادراکی او (سمع، بصر و قلب) که باید معارف و اسرار عالم را بشناسد، با گناه آلوده شود، جایی برای تابش نور هدایت بر او باقی نمی ماند.(ر.ک. دایرة المعارف قرآن، ج 5، ص 579 - 580)
نتیجه گیری:

از تدبر در آیات قرآن و سخنان بزرگان دین به این نتیجه می رسیم که بصیرت تنها این نیست که ببینیم و بشنویم، بلکه باید از عبرت ها پند گرفت تا عبرت دیگران نشد. عقل تنها راه نجات و هدایت گر بشر به راستی ها و خیرخواهی است. انسان اگر چشم ظاهر نداشته باشد، اما با شناخت و بصیرت به هدف آفرینش و محیط پیرامونش بنگرد و بیندیشد، در زندگی موفق خواهد بود و دیگران را نیز می تواند هدایت کند.

منابع:

1. قرآن کریم.

2. دائرة المعارف قرآن کریم، جلد پنجم، 1385، قم، موسسه بوستان کتاب.

3. فرهنگ قرآن (کلید راهیابی به موضوعات و مفاهیم قرآن کریم)، هاشمی رفسنجانی، جلد ششم، قم، مؤسسه بوستان کتاب.

4. میزان الحکمه، محمدی ری شهری، جلد دوم.

5. معارف و معاریف (دایرة المعارف جامع اسلامی)، سید مصطفی حسینی دشتی، جلد دوم.

تداوم امامت در عصر غیبت

رسالت حضرت رسول چهار قلمرو داشت :

دریافت وحی، مرجعیت علمی، ولایت و رهبری جامعه ( ولایت ظاهری ) و ولایت معنوی که پس از ایشان سه قلمرو آن به ائمه اطهار منتقل شد و آنان به عنوان حجت های خدا در روی زمین، این مسئولیت ها را بر عهده گرفتند.

شرایط دشوار زمان امامت امام زمان (عج) باعث غیبت آن امام و پنهان شدن از نظرها شد. امام عصر (عج) در مرحله اول امامت از طریق نواب اربعه با شیعیان ارتباط داشت که معروف به دوران غیبت صغری بود. پس از در گذشت چهارمین نایب خاص غیبت کبری امام آغاز شد و مسئولیت های امامت وارد مرحله جدیدی گردید.

مسئولیت های سه گانه امامت در عصر غیبت کبری :

الف- ولایت معنوی امام در عصر غیبت کبری، این مقام چون نیاز به حضور آشکار امام نیست، همچنان برعهده امام است.

1- عالم خلقت از خورشید وجود ایشان گرمی و حیات می گیرد.

2- در مواقع حساس و سرنوشت ساز امدادهای خود را به اذن خدا به مسلمانان می رساند.

3- آنان را که شایستگی دارند به نحو خاص دستگیری می کند و با هدایت غیبی خود به کمال می رساند.

ب- مرجعیت علمی در غیبت کبری: دین به عصر پیامبر و امام اختصاص ندارد و احکام ویژه ی آن دوران نیست، همواره مسائل جدیدی مانند بانکداری، بیمه های اجتماعی، نماز در هواپیما، پیوند اعضا و خرید و فروش عضو پیش می آید که حکم آن را باید داشت و هم چنین در موضوعاتی مانند نماز، روزه، خمس، حج و سایر احکام که در زمان پیامبر دستورات آنان داده شده صدها سوال وجود دارد که جز با تخصصی عمیق و تسلط کامل به منابع دینی پاسخ به آنان مقدور نیست که این کار در اصل بر عهده پیامبر و امام عصر می باشد .

ج- حکومت اسلامی در غیبت کبری:

حکومت اسلامی به عصر پیامبر و امام اختصاص ندارد بلکه در همه عصرها به قدرت خود باقی است ولی باید ببینیم در عصر غیبت کبری چه راه حلی برای تداوم آنان پیش بینی شده است. قرآن و عترت راه حل انجام این دو مسئولیت را در عصر غیبت کبری نشان داده اند.

1- قرآن کریم ابتدا در آیه 122سوره توبه از جامعه اسلامی می خواهد برای شناخت دقیق دین گروهی همت کرده و در دین تفقه داشته باشند. از آنجا که تفقه به معنای تفکر امیق است، به افرادی که به این معرفت عمیق در دین رسیده باشند فقیه می گویند.

مَا ماکانَ المؤمِنونَ لِیَنفَروا کافَّهً فَلَو لا نَفَرَ مِن کُلِّ فَرقَهٍ مِنهُم طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهو فِی الدّینِ و لِیَنذِروا قَومَهُم اِذا رَجَعوا اِلَیهِم لَعَلَّهُم یَحذَرونَ(122)توبه

و مؤمنان را نشاید که همگی بیرون روند پس چرا کوچ نکنند از هر گروهی، جمعی از آناها تا دانش دین بیاموزند، و مردم خویش را انذار دهند آن گاه که به سوی آن ها باز گردند؛ شاید بترسند و توجّه کنند.

2-ائمه اطهار در عصرخود افرادی فقیه را تربیت می کردند و به مناطقی که به امام دسترسی نداشتند می فرستادند تا پاسخ گوی سؤال های دین مردم باشند.

اهمیت نقش فقیهان

امام کاظم (ع) فقیهان را دژهای محکم اسلام معرفی کرده است که حافظ اسلام اند در مقابل کژاندیشی ها از آن حراست می کنند. امام صادق (ع) نقش فقیهان را مهم دانسته و مرگشان را برابر شکاف و رخنه در اسلام می شمرد.

حال با تکیه بر دو پشتوانه قرآن و سیره و سنت پیامبر و ائمه ی اطهار (ع) ( عترت) که با تعالیم خود اصل و مبنای لازم برای اجتهاد را تبیین کردند و راه را برای فقیهان هموار ساختند تا در عصر غیبت، وظایف مربوط به مرجعیت علمی و حکومت اسلامی به فقیهان با تقوا و اسلام شناسان آگاه به زمان سپرده شود و بار امانت به دوش آنان قرار گیرد.

امام عصر (عج) در پاسخ به اسحاق بن یعقوب در باره رویدادهای جدید می فرماید:

و اَمَّا الحَوادث الواقِعَهُ فَارجعو فیها اِلی رُواهِ حدیثِنا فَاِنَهُم حُجَّتی عَلَیکم و اَنا حُجَّهُ اللهِ عَلَیهِم.

و در مورد رویدادهای زمان باید به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها می باشم.

دو مسئولیت به مرجعیت علمی و رهبری و ولایت ظاهری ( حکومت اسلامی ) بنا به فرمان امام زمان (عج) و به نیابت از ایشان فقیه واجد شرایط بر عهده دارد تا در حد توان جامعه اسلامی را در مسیر اهداف الهی هدایت و رهبری کند .

کلمات کلیدی: 1- تفقه : تفکر عمیق 2- فقیه : کسی که به معرفت عمیق در دین و احکام دینی رسیده است 3- تقلید : یعنی رجوع به متخصص احکام دینی تا اعمال مطابق با راهنمایی او باشد 4- مرجع : فقیهی که با تفکر در ایات و روایات و با کمک گرفتن از موازین دقیق عقل ، احکام را به دست میآورد و در اختیار مردم قرار میدهد

5-ولی فقیه : فقیهی واجد شرایط که هم با کمک گرفتن از موازین دقیق عقل، احکام را به دست می آورد تا در اختیار مردم قرار دهد و هم توانایی لازم را برای برپایی و اداره حکومت را دارد و رهبری جامعه را بدست میگیرد تا به پیاده کردن قوانین الهی در جامعه اقدام کند .

پس درنتیجه در عصر غیبت مرجعیت علمی در شکل مرجعیت فقیه و حکومت اسلامی در چهار چوب ولایت فقیه ادامه یابد .

گرچه از حضورآشکار امام عصر (عج) در جامعه محرومیم اما امکان برقراری عدالت و قسط به طور نسبی وجود دارد به عبارت دیگر در راه رسیدن به احکام الهی و تشکیل حکومت اسلامی بن بستی وجود ندارد.

شرایط مرجعیت :

امام صادق علیه السلام در باره ویژگی های مرجع میفرماید :

فاما من کان من الفقها صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا لهواه مطیعا لامه مولاه فلعوام ان یقلدوه و ذلک لایکون الا لبعض فقها الشیعه لاکلهم

هرکسی از فقیهان که نگهدارنده ی نفس خود ، نگهبان دین خود ، مخالفت کننده با هوا و هوس خود ، فرمان بر دار فرمان خدای خود باشد پس بر مردم است که از او پیروی کنند این ویژگی ها وجود ندارد مگر در برخی از فقیهان شیعه نه در همه آنها

شراط مرجع با استفاده از این حدیث و احادیث دیگر 1-با تقوا و عادل باشد 2- زمان شناس باشد و بتواند احکام دین را متناسب با نیازهای روز استخراج کند

2- در رشته تخصص خود – یعنی معارف و احکام دینی – از دیگران دانا تر باشد .

3- راهای شناخت فقیه واجد شرایط :

4- 1- خود ، به اندازه ای از فقه اطلاع داشته باشد که بتواند فقیه دارای شرایط را بشناسد و تشخیص دهد . 2- از دو نفر عادل و مورد اعتماد که بتواند فقیه واجد شرایط را بشناسد بپرسند . 3- یکی از فقیهان انچنان مشهور باشد که انسان مطمئن شود و بداند که این فقیه دارای شرایط است

ولایت فقیه شکل حکومت اسلامی در عصر غیبت

1-ولی فقیه چگونه برگزیده میشود ؟

ویژگی های رهبر جامعه اسلامی

الف ) مشروعیت : شرایط مربوط به رهبری را که در دین ( قرآن و عترت ) معین شده را دارا باشد .

1- فقیه عادل و با تقوا باشد 2-زمان باشد و بتواند احکام دین را متناسب با نیازهای روز به دست آورد . 3 – با تدبر و کفایت باشد و بتواند در جامعه را در شرایط پیچیده جهانی رهبری کند و با درایت . بینش قوی نقشه های دشمن دین را خنثی کند . 4- شجاعت و قدرت روحی داشته باشد و بدون ترس و واهمه با دشمنان دین مبارزه کند در اجرای احکام دین از کسی نترسد و با قدرت در برابر تهدید ها بایستد و پایداری کند .

2- ب) مقبولیت : باید مورد قبول و پذیرش مرجع قرار گیرد .

فقیهی میتواند جامعه را بسوی هدف های اسلامی رهبری کند که مردم با آگاهی و شناخت او را قبول داشته باشندو به او اعتماد و اطمینان پیدا کرده باشند .

پس کسی میتواند حکومت اسلامی را در زمان شیعه بر عهده بگیرد که علاوه بر داشتن شرایط رهبری ( مشروعیت ) مردم نیز او را پذیرفته باشند ( مقبولیت ) با پذیرش مردم است که رهبری و هدایت جامعه میسر می گردد و پیاده کردن احکام الهی ممکن میشود.

در طول تاریخ نه تنها فقیهان که هیچ پیامبر و امامی را نمی بینم خود را بزور به مردم تحمیل کند زیرا حاکم اسلامی علاوه بر اداره جامعه باید مردم را بسوی کمال و رستگاری راهنمایی کند .هنگامی جامعه را میتوان به سوی عدالت و ابادانی ، فلاح و رستگاری هدایت کرد که مردم آن جامعه 1- خود قبلا این هدایت را بپذیرند 2- به خاطر ان تلاش کنند 3- در سختی ها و گرفتاری ها از رهبری حمایت کند 4- از خود گزشتگی نشان دهد

روشهای انتخاب رهبر در جامعه اسلامی ( ولی فقیه) توسط مردم :

1-مستقیم : مردم کشور ما ، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به شیوه ای مستقیم و با حضور در اجتماعات و راهپیمایی های سراسری ، ولایت امام خمینی (ره) را پذیرفته اند .

2-غیر مستقیم :شیوه ای است که در قانون اساسی کشور ، پیش بینی شده است ومطابق آن مردم ابتدا نمایندگان خبره ی خود را انتخاب می کنند آنان نیز در میان مجتهدین آن کسی را که شایسته تر تشخیص دهند به عنوان رهبر جامعه اعلام می کنند پس از رحلت امام خمینی (ره) حضرت ایت الله امام خامنه ای (دامه برکاته) با همین شیوه مسئولیت رهبری جامعه را عهده دار شد .

2- میان انتخاب مرجع تقلید و ولی فقیه چه تفاوتی وجود دارد ؟

1-انتخاب مرجع یک وظیفه شخصی است ولی انتخاب ولی فقیه یک وظیفه عمومی 2- ممکن است چند مرجع در جامعه وجود داشته باشد ولی همواره یک ولی فقیه رهبر جامعه باشد .

3- میان دستور ولی فقیه و مرجع تقلید چه تفاوتی وجود دارد ؟

1- نظر تمام فقیهان در اجرای قانون و مقررات مربوط به نظام اجتماعی به این است که ضروری است همه مردم پیرو ولی فقیه باشند وقوانین حکومت اسلامی را که زیر نظر ایشان تصویب شده است را مراعات کنند 2- اگر در زمینه ای ولی فقیه ، حکم دارد ، لازم است تمام مردم – حتی سایر فقیهان و مراجع – از آن حکم پیروی کنند البته این یک ضرورت عقلایی و لازم بقا و پیشرفت یک کشور است و مانع بی نظمی و هرج و مرج است .

4- تفاوت میان نظام اسلامی و سایر حکومت های دموکراتیک (مردم سالاری ) در چیست ؟

1-حکومت دموکراتیک با خواست اکثریت مردم تعیین تعیین کننده نوع نظام حاکم بر جامعه است . و زمانی در کشور استوار می شود که اکثریت مردم آن را بپذیرند و بدان پایبند باشند اما تفاوت اساسی میان حکومت های دموکراتیک رایج در جهان و حکومت اسلامی در این است که حکومت اسلامی مسئول اجرای قوانین اسلامی است و فقیه تابع قوانین و مقررات دینی است . در نتیجه هدف دموکراسی رایج در جهان تامین کننده خواسته های دنیوی مردم بوده و نسبت به ارزشها ی الهی بی اعتناست

ترسیم سیمایی از حکومت اسلامی :

5-رابطه رهبر با مردم چگونه باید باشد ؟

عهد نامه مالک اشتر

1-دوستی و مهربانی با شهروندان : زیرا برخی از شهروندان برادر و خواهر دینی و هم آیین ما هستند و برخی نیز هم نوع ما هستند که مهربانی با انان ضروری است 2- نداشتن تکبر در صورت داشتن تکبر معالجه آن با نگاه کردن به عظمت الهی زیرا نداشتن تکبر حاکم را از سرکشی و لجاجت نجات می دهد 2- مانع تند روی میشود 3- باعث عقل موفقیت خود را بدست آورد و کارهای انسا عاقل تابع عقل شوند .

3- دوست داشتنی ترین چیزها نزد تو 1- میانه رو ترین بودن در حق 2- داشتن فراگیر ترین عدالت 3- کسب فراگیر ترین رضایت مندی مردم زیرا اگر این سه مورد رعایت نشود خشم عمومی ایجاد می شود که رضایت برخی افراد خاص را از بین میبرد و اگر این موارد رعایت شود عموم مردم راضی می شوند و نارضایتی برخی افراد تعصیری نخواهد داشت .

4- دور کردن عیب حویان از خود : زیرا اسرار مردم بشتر نزد مردم جامعه است و رهبر جامعه باید بیشتر از دیگران عیب مردم را پنهان کند .

5- شتاب نکردن در پذیرش خبر سخن چینان زیرا سخن چین باطن خیانتکارانه دارد و در لباس نصیحت ظاهر می شود .

6-مشورت نکردن با ترسو : زیرا ترسو روحیه انسان را سست می کند . 7- تفاوت کذاشتن میان انسان نیکوکار و آدم بدکار زیرا اگر چنین نکند نیکوکاران به کار خیر رغبتی نداند و بدکاران به کار بد تشویق میشوند .

8- پاسداری از حقوق محرومان و رسیدگی به انها در عین داشتن دل مشغولی های فراوان حکومتی انتخاب گروه تحقیق از افراد مورد اطمینان خود با خداترین و متواضع ترین را برای تهیه گزارش از وضع محرومان و اقدام برای رفع مشکلات آنها ، زیرا کارهای مهم و فراوان ، دلیلی بر ترک مسئولیت های دیگر نیست و این گروه بیش از دیگران به عدالت نیاز دارند .

6 مردم نسبت به حکومت اسلامی چه مسئولیتی دارند ؟

حمایت مردم شرط اول بقای نظام اسلامی است رهبر معظم انقلاب حصرت ایت الله امام خامنه ای ( دامه برکاته ) می فرمایند :

نظام بدون حمایت ، رای و خواست مردم ، در حقیقت هیچ است باید با اتکا بهرای مردم ، به سر کار بیایید . باید به اتکا و اراده مردم نظام حرکت کنید انتخابات ریاست جمهوری انتخابات خبرگان انتخابات مجلس شورای اسلامی و دیگر انتخابات مظاهر حضور رای مردم و اراده و خواست مردم است و در جای دیگر می فرمایند : یکی از اصول این است که هر نظامی که بر پاییه رای مردم بنیانگذاری شده باشد ماندنی است مردم هستند که می توانند نظام را به وجود آورند و پایداری بخشند .

منبع : کتوب علوم دینی دوره متوسطه آموزش و پرورش

میثم دارش باشیم...

بسم الله النور

شعری که ایت الله بهجت(ره) در اواخر عمرشان زمزمه میکردند….

با کدام آبرو، روز شمارش باشیم؟
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟

سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم…

گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد
مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم

سال ها در پی کار دل ما افتاده
یادمان رفت کمی در پی کارش باشیم

ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟

اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم…

اللهم عجل لمولانا الغریب الفرج