من اگر اشک به دادم نرسد میشکنم
چهارشنبه 96/05/18
یا صاحب الزمان(عج)
من اگر اشک به دادم نرسد میشکنم
اگر از یاد تو یادی نکنم میشکنم
بر لب کلبه ی محصور وجود,من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم,میشکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
تک و تنها,میشکنم به خدا میشکنم
چقدر خسته ام از این فراق طولانی
چهارشنبه 96/05/18
چقدر خسته ام از این فراق طولانی
زدست رفته قرارم خودت که می دانی
چه می شود که دمی روبهروی بنشینم
چه می شود که مرا نزد خویش بنشانی
خمارو خستهو بیمار گشته ام یارا
بریز جرعهای از آن شراب عرفانی
اگر چه سوخته جان و دلم زهجرانت
به جز به عشق تو کی می دهم به ارزانی
فغان ز روز و شب تارو تیرهام ای دوست
که ماه پردهنشین شد به شام ظلمانی
صبا اگر خبر از کوی یار میآری
به مژده میدهمت جان و دل به آسانی
بیا گذر کن از این کوی و کوچه گهگاهی
که با عبور تو دل می رود به آسانی
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
گفتم به اشک از چه روانی ز دیده ام؟
چهارشنبه 96/05/18
گفتم به اشک از چه روانی ز دیده ام؟
گفتا زبس که ماتمِ هجرانْ کشیده ام
گفتم به اشک از چه بُوَد رنگت ارغوان
گفتا که من همان دلِ در خون تپیده ام
گفتم صبور باش و مرو از کنارِ چشم
گفتا که من حجابِ نگاهِ دو دیده ام
گفتم برای وصلِ نگارمْ چه کردهای؟
گفتا زدیده خونِ فراوانْ چکیده ام
گفتم به اشکْ، مهدیِ زهرا کجاستی؟
گفتا زدل شاهیِ او را شنیده ام
کربُبَلا، طوس و بقیع خانمانِ اوست
امّا هنوز صورتِ ماهش ندیده ام!
اللهم عجل لسیدنا المظلوم الفرج
با کدام آبرو، روز شمارش باشیم؟
دوشنبه 96/05/16
شعری که ایت الله بهجت(ره) در اواخر عمرشان زمزمه میکردند….
با کدام آبرو، روز شمارش باشیم؟
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟
سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم…
گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد
مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم
سال ها در پی کار دل ما افتاده
یادمان رفت کمی در پی کارش باشیم
ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم…
اللهم عجل لمولانا الغریب الفرج
نه دل دارم نه با دل کار دارم
دوشنبه 96/05/16
نه دل دارم نه با دل کار دارم
که در دل غصه ی دلدار دارم
به لبهایم هزاران بار آه و
به چشمم حسرت دیدار دارم
نه ماهی دارم و نه آفتابی
همیشه آسمانی تار دارم
میاید می رود هر روز بی او
دل خونی از این تکرار دارم
کلافی از نداری ها به دستم
عزیزی را سر بازار دارم
هرآنکس که نمی داند بداند
که هستم را ز دست یار دارم
شب جمعه ست و امشب کربلایم
شب جمعه ست و غم بسیار دارم
لبان تشنه هرشب روضه ای را
به یادش لحظه افطار دارم
اللهم عجل لمولانا الغریب الفرج