نقش محوری زن...

به طور طبیعی، پسر از پدر و دختر از مادر الگو می‏گیرد؛ اما به دو دلیل، نقش مادر بیشتر است:

رابطه‏ ی عاطفی فرزند (چه دختر و چه پسر) با مادر، از رابطه با پدر افزون‏ تر است؛

کودک (چه دختر و چه پسر) بیشترین زمان دوران کودکی را با مادر صرف می‏کند.

براساس یک محاسبه، کودک از لحظهٔ تولد تا پایان دوران کودکی (12 سالگی) 95 هزار ساعت زندگی می‏کند. از این 95 هزار ساعت، 5 هزار ساعت در مدرسه و 5 هزار ساعت دیگر در کوچه و محله (غیر خانه و مدرسه) است و بقیه، یعنی 85 هزار ساعت دیگر را مستقیم یا غیر مستقیم در دامان مادر به سر می‏ برد؛ بنابراین، نقش مادر، مهم‏تر است.1

 

تربیت و عواطف اجتماعی به عنوان مهمترین ویژگی‌های نظام انسانی از خانواده نشات می‌گیرد و توجه به نقش محوری زن به عنوان محور عاطفه و تربیت و نقش محوری مرد در امر تربیت و تامین معیشت و اداره زندگی، امری ضروری است.

در محیط خانه و اجتماع برجسته ترین نقش ، نقش تربیتی مادر است ،اهمیت این نقش از آن جا روشن می شود که ،کودک نخستین بار در آغوش مادر قرار می گیرد و آداب و رسوم اجتماعی را از او می آموزد. اینجاست که نقش تربیتی مادر بعنوان اصلی ترین کانون تربیت خود را نشان داده و باید به دقت مورد تجزیه و تحلیل گردد .2

امام خمینی (قدس سره) به حق گفته اند که، از دامن زن مرد به معراج می رود.

پیامبر مکّرم اسلام (ص) می فرمایند :

« الجنة تحت اقدام الامّهات » 3

در مضمون این روایت دو مطلب وجود دارد.

۱- جایگاه و عظمت مادر در پیشگاه الهی

۲- نقش تربیتی مادر

پس مادران عزیز باید با دقت و مطالعه بیشتری با فرزندان دلبند خود روبرو شوند.

حکمت آغاز افطار با آب گرم،

حکمت آغاز افطار با آب گرم، پاکسازی بدن
معده، در اثر گرسنگی و تشنگی بدن، دچار افزایش حرارت شده و حرارت آن، موجب هجوم مواد رطوبی و فضولات سایر اندامها به معده، میگردد. از اینرو، توصیه شده است ابتدا و هنگام افطار، حتما آب گرم، میل شود. تا این فضولات را شسته و از بدن دفع و خارج، کند. درغیراینصورت، با توجه به تجمع فضولات از سایر اندام ها در معده، اگر بلافاصله، غذای افطار میل شود، غذا با آن سموم و فضولات ترکیب شده و به سایر اندام ها بازگشت داده میشود و زمینه ساز و تشدید کننده سایر بیماری ها است. پس حتما با آب گرم و خرما یا عسل افطار را آغاز کنید و تا نیم ساعت چیزی میل نفرمائید تا بدن به پاکسازی معده توسط روزه اقدام کند.

گلاب، آب و عسل، شفابخشی افطار: اگر در لیوان آب، سه قاشق گلاب ناب محمدی هم به آن اضافه شود به علت خاصیت ضد “سودای” گلاب بر خاصیت “دارویی” افطار، نیز میافزاید. و دستگاه گوارش را آماده برای دریافت مواد غذایی می کنند. ناگفته پیداست که گلاب، برای تقویت معده و همچنین تقویت روحیه و شادابی و رفع غم و از بین بردن “خلط” ناصالح در معده، بسیار مفید است. آب یخ و حکایت ظرف چینی: و اما آنچه که معمول است، بلافاصله بعد از آغاز افطار، آب سرد و یخ، می نوشید، از نظر طب سنتی ایرانی، مذموم و مضر جسم، است. زیرا در واقع، وقتی که شما افطار را با آب سرد شروع می کنید مثل آن است که روی یک “ظرف چینی” داغ، آب سرد بریزید. مشابه همان بلایی که سر “ظرف چینی” می آید، بر سر معده شما نیز خواهد آمد. ظرف چینی، ترک میخورد. “معده خالی” نیز، توانایی نگهداری و جذب آب خیلی سرد را ندارد و بلافاصله آب را وارد روده می کند. همچنان که آب خیلی داغ، در هنگام افطار، نیز ممنوع است.

بنابراین بهترین گزینه در ابتدای افطار، “چند عدد خرما با یک لیوان آب گرم” است که ضمن افزایش سریع “قندخون” و رفع ضعف ناشی از آن، معده و دستگاه گوارش را نیز گرم کرده و همچنین با اصلاح وضعیت اشتها، موجب عدم ایجاد پرخوری و چاقی مجدد، می شود. در حدیثی از سیره پیامبر، چنین نقل شده است: کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یعجِبُهُ أن یفطِرَ عَلَی الرُّطَبِ ما دامَ الرُّطَبُ، و عَلَی التَّمرِ إذا لَم یکن رُطَبٌ، و یختِمَ بِهِنَّ و یجعَلَهُنّ وَترا؛ ثَلاثا أو خَمسا أو سَبعا. (کنز العمّال: 7/ 85/ 18081) پیامبر خدا، خوشش می آمد که روزه اش را تا وقتی رطب بود، با رطب و اگر رطب نبود، با خرما افطار کند، و با همان به پایان برساند، با سه، یا پنج یا هفت دانه رطب و یا خرما. علاوه بر خرما، که در احادیث، برای وعده افطاری، بسیار تاکید شده است، مویز، کشمش، انجیر و عسل و حلوا، مربای انجیر، مربای گیلاس به همراه کره حیوانی، نیز سایر شیرین های طبیعی هستند که در نگاه طب سنتی، جایگزین های خوبی، برای افطاری، هستند. “شیر ولرم” نیز در احادیث به عنوان افطار امام علی، توصیه شده است. از امام باقر نقل است که فرمودند: الإمام الباقر: إنَّ عَلِیا علیه السلام کانَ یستَحِبُّ أن یفطِرَ عَلَی اللَّبَن. (تهذیب الأحکام: 4/ 199/ 574) از امام باقر، نقل شده است که: امام علی علیه السلام دوست می داشت که با شیر، افطار کند.

سبک زندگی در ماه رمضان

سبک زندگی در ماه رمضان
اگر در ماه رمضان غذاهای ادویه دار گرم و خشک، خوراک های چرب و سرخ کردنی بخورید، شک نکنید که طی روز تشنگی امان تان را می برد. پس علاوه بر آنچه که در توصیه های وعده سحر، ذکر کردیم، در طول ساعات روزه داری هم می توانید عطش خود را با بوییدن سیب گلاب، خیار یا لیمو، شست وشوی سر و گردن و سینه با آب ولرم و تنفس هوا و نسیم خنک که حرارت زاید قلب را کم می کند، کاهش دهید. همچنین بعد از خوردن سحری و در طول روز، بهتر است هنگام مسواک زدن برای کاهش تشنگی و خشکی دهان، از حجم کمتری خمیر دندان استفاده کنید

رمضان در کلام مقام معظم رهبری:

رمضان در کلام مقام معظم رهبری: «در دعاهائی که چه در صحیفه ی مبارکه ی سجادیه، چه در بقیه ی دعاهای مأثورِ برای ماه رمضان وارد شده است، صفاتی برای این ماه ذکر شده که هر کدام از این صفات و خصوصیات، قابل تأمل و تدبر است: «شهر التّوبة و الانابة» - که من در مورد این توبه و انابه، بعد چند جمله ای عرض خواهم کرد - «شهر الاسلام»، که در دعای صحیفه ی مبارکه ی سجادیه است. مراد از اسلام هم همان چیزی است که در آیه ی شریفه آمده است: «و من یسلم وجهه الی اللَّه و هو محسن فقد استمسک بالعروة الوثقی».[1] اسلام الوجه للَّه، یعنی دل و جان را تسلیم کردن؛ در مقابل اراده ی الهی و حکم الهی و شریعت الهی، رام قرار دادن. «شهر الطّهور». طهور یا به معنای پاک کننده است - یعنی ماهی که در آن، عنصر پاک کننده ای وجود دارد که به انسان طهارت و پاکیزگی میدهد - یا به صورت مصدر ذکر می شود؛ یعنی شهر پاک شدن از آلودگی ها و از آلایشه ا. «شهر التّمحیص». تمحیص یعنی خالص شدن. فلز قیمتی آمیخته ی با فلزهای ناهمذات را وقتی که در کوره میگذارند - مثلاً طلا را - این را تمحیص می گویند. یعنی جدا کردن ذات پاکیزه ی انسانی از ناخالصی ها و ناپاکیها. اینها خصوصیاتی است که درباره ی این ماه ذکر شده است.

به نظر انسان اینجور می آید که ماه رمضان در بین ایام سال و ماه های سال، حکم اوقات نماز را دارد در شبانه روز. یعنی همان طوری که در شریعت مقدس اسلامی برای ما که محصور و محدود به عوامل ماده هستیم، یک فرصتهائی گذاشته شده است که آن فرصتهای نماز است - وقت صبح، وقت ظهر، وقت عصر، وقت مغرب، وقت عشا، یک زنگ بیدارباش است، یک خلوت دادن به خود برای ایجاد نورانیت در دل و نفس است؛ ساعات نماز را در شبانه روز برای ما قرار دادند، برای اینکه غرق نشویم؛ از اسارت ماده یک لحظه ای بیرون بیائیم، نفسی تازه کنیم، به یاد معنویت بیفتیم، یکسره غرق در مادیات نباشیم - به نظر میرسد که در دوره ی سال هم ماه رمضان یک چنین وضعیتی را دارد؛ نفس کش روح انسانی و روح ملکوتی انسان است؛ فرصتی است که با این ریاضت طولانی یکماهه، نفس از تخته بند عوامل مادی که ما را احاطه کرده است، خلاصی پیدا کند، نجاتی پیدا کند؛ یک نفسی بکشد، نورانیتی پیدا کند. شارع مقدس، ماه رمضان را برای این قرار داده است. خوب، این فرصتی است.

در میان خصوصیاتی که ذکر شده است - که البته همه مهم است - آنچه که نظر بنده را جلب میکند و حالا بین من و شما که مسئولین کشور هستیم، در میان گذاشته میشود، این «شهر التّوبة و الانابه» است؛ ماه توبه است، ماه انابه است. توبه یعنی بازگشت از یک راه غلط، از یک کار غلط، از یک فکر غلط. انابه یعنی رجوع الی اللَّه، بازگشت به سمت خدا. این توبه و انابه، به طور طبیعی یک معنائی را در خودش مندرج دارد. وقتی میگوئیم از راه خطا برگردیم، معنایش این است که نقطه ی خطا را، راه خطا را شناسائی کنیم؛ این خیلی مهم است. ما همین طور که داریم حرکت میکنیم، غالباً اینجور هستیم که از کار خودمان، از خطای خودمان، از تقصیری که میکنیم، غفلت میکنیم؛ توجه نمیکنیم به اشکالی که در کار خودمان وجود دارد. این خود، هم خود شخصی است، هم خود جماعی؛ ملت خودمان، حزب خودمان، جریان خودمان، جناح خودمان. هرچه که به خود انسان ارتباط پیدا میکند، عیوب آن غالباً مورد غفلت قرار میگیرد؛ لذا دیگران عیب ما را باید به ما بگویند. اگر خودمان میفهمیدیم و اصلاح میکردیم، نوبت نمیرسید به دیگران؛ احتیاج نبود که دیگران به ما بگویند. این توبه و انابه که فرمودند، قدم اوّلش این است که به عیب کار توجه کنیم، بفهمیم کجای کار ما اشکال دارد؛ خطامان کجاست، گناهمان کجاست، تقصیرمان کجاست. از شخص خودمان هم شروع کنیم، تا بعد برسیم به دایره های جماعی وسیع تر. اول شخص خود را محاسبه کنیم، ببینیم کجا اشتباه کردیم؛ این وظیفه ی همه است. از ما آدمهای معمولی که تقصیر و گناه و خطا در کارمان زیاد است، بگیرید تا انسانهای برجسته، تا بندگان صالح خدا، حتّی تا اولیاءاللَّه؛ آنها هم همین جورند، آنها هم احتیاج به استغفار دارند، آنها هم احتیاج به توبه دارند. روایتی است از نبی مکرم اسلام (صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم)، که این حدیث را هم شیعه نقل کرده اند، هم اهل سنت نقل کرده اند. از قول حضرت نقل شده است که فرمود: «انّه لیغان علی قلبی»؛ دل من را غبار میگیرد، ابر میگیرد. «یغان»، «غین» به معنای «غیم» است؛ یعنی ابر. مثل روی خورشید را، روی ماه را که ابر بپوشاند، یک حالت تیرگی نسبی، جلوگیری از آن درخشش. فرمود: «لیغان علی قلبی»؛ گاهی دل مرا آن حالت ابرآلودگی و مه آلودگی فرا میگیرد. «و انّی لأستغفر اللَّه کلّ یوم سبعین مرّة»؛ در هر روزی من هفتاد مرتبه استغفار میکنم. پیغمبر این جمله را میفرماید؛ آن روح ملکوتی، آن ذات پاک. در یک روایت دیگر - که این از طرق ماست - دارد که «کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و اله یتوب الی اللَّه فی کلّ یوم سبعین مرّة». اینجا دیگر تعبیر توبه دارد. از قول امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است که پیغمبر روزی هفتاد مرتبه توبه میکرد، «من غیر ذنب»؛ بدون اینکه گناهی کرده باشد. خوب، پیغمبر که معصوم است؛ از چی توبه میکند؟ مرحوم فیض (رحمة اللَّه علیه) میگوید: «انّ ذنوب الأنبیاء و الأوصیاء علیهم السّلام لیس کذنوبنا بل انّما هو ترک دوام الذّکر و الاشتغال بالمباحات». ممکن است در کوچه و بازار و زندگی معمولی برای نبی و ولی لحظه ی غفلتی پیش بیاید؛ آن چیزی که اکثریت زندگی ما را تشکیل میدهد، برای او ممکن است یک لحظه ای پیش بیاید، مشغول و سرگرم به یک امر مباحی بشود؛ خود همین برای پیغمبر استغفار دارد. بنابراین، این مخصوص ما نیست؛ این برای همه است.

خوب، این برای کارگزاران وظیفه ی لازم تری است. یعنی من و شما که در بخشی از کارهای کشور مسئولیتی داریم یا تأثیری داریم، در یک حوزه ی خاص اجتماعی نفوذی داریم، وظیفه مان در امر استغفار و توبه ی الی اللَّه و انابه ی الی اللَّه سنگین تر است؛ خیلی باید مراقب باشیم. گاهی حتّی در زیرمجموعه ی من و شما یک تخلفی صورت میگیرد؛ اگر به نحوی این تخلف مستند به ما باشد، ما مسئولیم. مثل اینکه مثلاً کوتاهی کردیم در ابلاغ، کوتاهی کردیم در گزینش این شخص، کوتاهی کردیم در برخورد با تخلفات، این موجب شده است که تخلفی به وجود بیاید. «قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها النّاس و الحجارة».[2]

 پس نتیجه این شد که در ماه رمضان در حد توان خودمان باید مراقبت کنیم، رفتار خودمان را تصحیح کنیم؛ فکرمان را، قولمان را، عملمان را تصحیح کنیم؛ بگردیم اشکالاتش را پیدا کنیم، آن اشکالات را برطرف کنیم. این تصحیح در چه جهتی باشد؟ در جهت تقوا. در آیه ی شریفه ی روزه میفرماید: «لعلّکم تتّقون»؛[3] روزه برای تقواست. بنابراین، این تلاشی که در راه ماه مبارک رمضان انجام میگیرد، در جهت تقوا باشد.

 در باب تقوا من یک جمله ای اینجا یادداشت کرده ام که عرض بکنم. غالباً وقتی گفته میشود تقوا، پرهیزگاری، ذهن انسان میرود به رعایت ظواهر شرع و محرمات و واجباتی که دم دست ماست؛ نماز بخوانیم، وجوهات شرعیمان را بدهیم، روزه بگیریم، دروغ نگوئیم. البته اینها مهم است، همه اش مهم است؛ لیکن تقوا ابعاد دیگری هم دارد که غالباً ما از اینها غفلت میکنیم. در دعای شریف مکارم الاخلاق یک فقره ای در توضیح این ابعاد دیگر هست: «اللّهم صلّ علی محمّد و اله و حلّنی بحلیة الصّالحین و البسنی زینة المتّقین»؛[4] از خدای متعال درخواست میکند که پروردگارا! مرا با زیور صالحان زیور بده و با لباس پرهیزگاران ملبس کن. خوب، این لباس پرهیزگاران چیست؟ آن وقت این شرح جالب است: «فی بسط العدل»؛ لباس پرهیزگاران در گستردن عدالت، «و کظم الغیظ»؛ در فرو بردن خشم، «و اطفاء النّائرة»؛ در فرو نشاندن آتش؛ آتشهائی که بین افراد جامعه برمیافروزند. اینها تقواست. «و ضمّ اهل الفرقة»؛ افرادی که از شمایند، اما جدا شدند، سعی کنید اینها را گرد بیاورید. این جزو موارد تقواست، که در دعای شریف مکارم الاخلاق - دعای بیستم صحیفه ی مبارکه ی سجادیه - به آن اشاره شده است. این دعا، بسیار دعای مهمی است. من عقیده ام این است که همه، بخصوص کارگزاران، باید این دعا را بخوانند و در مضامینش دقت کنند؛ تعلیم دهنده است. «و اصلاح ذات البین»؛ به جای آتش افروزی، خبرچینی، این را به جان آن انداختن، آن را در پوستین این انداختن، اصلاح ذات البین کنند؛ بین برادران مؤمن، برادران مسلمان، ایجاد ائتلاف کنند؛ اینها تقواست.

ببینید، اینها همه، مسائل امروز ماست. گستردن عدالت، عدالت قضائی، عدالت اقتصادی، عدالت در گزینشها، عدالت در تقسیم منابع و فرصتهای کشور بین گروه ها، عدالت جغرافیائی، اینها مسائل خیلی مهمی است؛ اینها همه نیازهای ماست. گستردن عدالت، بالاترین رقمهای تقواست؛ این از یک نماز خوب، از یک روزه ی روز گرم تابستان بالاتر است. روایتی است که فرمود: هر امیری - امیر یعنی همه ی شماها؛ هر کسی یک دستگاهی دارد که در آن فرمان میراند، حکم او در آنجا نافذ است - که روزی را به عدالت حکم کند، مثل این است که هفتاد سال عبادت کرده؛ اینها خیلی مسائل مهمی است؛ اهمیت عدالت را، رفتار عدالت آمیز را به ما نشان میدهد.

فرو بردن خشم در مقابل دوستان. بحث اینجا دوستان است. البته در مقابل دشمنان باید غیظ داشت؛ «و یذهب غیظ قلوبهم».[5]در مقابل آن دشمنی که با هویت شما، با موجودیت شما مخالف است، آنجا خشم میشود خشم مقدس؛ آن اشکالی ندارد. نه، در جمع مؤمنین، در بین افرادی که مأمور به رفتار مسلمانی با آنها هستیم، خشم و حالت عصبانیت نباید باشد. خشم به انسان ضرر میزند. تصمیم گیری با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، کار کردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ این چیزی است که ماها متأسفانه خیلی ابتلاء پیدا میکنیم. جلوگیری از این خشم، خشمی که موجب انحراف میشود، موجب خطای در فکر و عمل میشود، یکی از موارد تقواست؛ «و کظم الغیظ».

کار دیگر، «اطفاء النّائرة». بعضیها آتش افروزی های سیاسی و جناحی میکنند. عده ای کأنه برای این کار مأموریت دارند. من میبینم در داخل کشور خودمان که یک عده ای میخواهند اصلاً عناصر گوناگون را، جناحهای مختلف را، افرادی از هر یک از جناحها را به جان هم بیندازند و اختلاف ایجاد کنند؛ کأنه اصلاً از آتش افروزی خوششان می آید؛ این خلاف تقواست. تقوا این است: «اطفاء النّائرة». همچنان که در یک محیط مادی و فضای مادی، شما یک آتش افروزی را اطفاء میکنید، باید در فضای انسانی و معنوی و اخلاقی هم آتش سوزیها را مهار و اطفاء کنید. و همین طور: «و ضمّ اهل الفرقة».

ما عرض کردیم جذب حداکثری، دفع حداقلی. البته معیار و میزان، اصول و ارزشهاست. انسانها از لحاظ ایمان در یک حد نیستند. ما در بین خودمان آدمهائی داریم ضعیف الایمان، آدمهائی داریم که ایمانشان قویتر است. باید راه بیائیم. نمیشود ضعیف الایمان را دفع کرد، نمیشود فقط به کسانی چشم دوخت که قویالایمانند؛ نه، ضعفا را هم باید در نظر داشت. کسانی که خودشان را قوی میدانند، آن کسانی را که ضعیف میدانند، ملاحظه کنند، مراعات کنند، دفع نکنند. آن کسانی که جزو مجموعه هستند، لیکن بر اثر اشتباه و غفلت کنار افتادند، جدا افتادند، اینها را به خود بیاورند؛ اینها را نصیحت کنند، دلالت کنند، راه را به آنها نشان بدهند، آنها را برگردانند. اینها مسائل اساسی است.

پس اینها شد تقوا، اینها شد راه های توبه و انابه؛ «شهر التّوبه»، «شهر الانابه». منتها جالب این است که روزه و این ماه، یک عمل جمعی است؛ یک عمل فردی نیست. یعنی همه روزه ایم، همه داخل این ماهیم، همه سر این سفره نشستیم؛ همه ی افراد جامعه ی اسلامی، امت اسلامی. وقتی که میخواهیم این نصایح را، این توصیه های مهم کتاب و سنت را عمل کنیم، اگر همه خود را مخاطب آن بدانیم، ببینید در دنیای اسلام چه اتفاقی میافتد؛ در دایره ی محدودتر در کشور چه اتفاقی میافتد. قدر این ماه را باید دانست. قدر دانستنش هم به همین است که واقعاً ماه را ماه توبه قرار بدهیم، ماه انابه قرار بدهیم، ماه تطهیر قرار بدهیم، ماه تمحیص قرار بدهیم؛ برویم به سمت این چیزها.»[6]

آخرین سفارش

شهید مصطفی چمران :امام زمان بسم الله الرحمن الرحیم در میان ما حاضر است و در میان ما زندگی می کند. او ما را می بیند، ولی ما از دیدنش محروم هستیم. ماییم که قلب و روحمان از بار گناهان پوشیده شده و قادر نیستیم وجود مبارکش را درک کنیم او از ما غیبت نکرده است، ماییم که از او غیبت کرده ایم.

شهید سیف الله رحیمی: از مردم می خواهم که امام را تنها نگذارند و همیشه در صحنه باشند و سعی کنند به دنبال راه خیر بروند و کاری کنند که امام زمان از آنها راضی باشد.

شهید عبدالرضا فرخ روز: توصیه ای که من دارم این است که شبانه روز دعا کنید تا صاحب اصلی ما، امام زمان بسم الله الرحمن الرحیم، در ظهورش تعجیل کند و به داد ما مسلمانان برسد.

شهید مصطفی احمدی:ای معلمان! شما مسئولیت بزرگی برگردن دارید. آینده انقلاب را در نظر بگیرید و از هیچ کوششی دریغ نکنید و چنان اسلام و قرآن را در مدارس پیاده کنید تا امام زمان بسم الله الرحمن الرحیم از شما خشنود گردد. شهید عبدالمحمد اردی زاده از دوستانم که به دانشگاه راه پیدا کرده اند، تقاضا می کنم که کمر خدمت به ضعیفان و محرومان ببندند و در راه پیشرفت مملکت، سعی و کوشش فراوان کنند؛ چرا که کشور را باید برای ظهور امام زمان بسم الله الرحمن الرحیم آماده کنیم.

شهید احمد عصاره شوشتری:ای ملت شهید پرور ایران! شما چه سعادتی پیدا کرده اید که خداوند متعال، مسئولیت هموار کردن راه حضرت مهدی بسم الله الرحمن الرحیم و آماده کردن (دنیا) برای ظهور او را بر عهده شما گذاشته است. باشد که با پیروی از رهبر عزیزمان، از عهده این مسئولیت سنگین، خوب برآییم و در برابر خدا رو سفید باشیم.