طلبه ای که به لوستر های حرم امیر المومنین اعتراض داشت.
چهارشنبه 97/06/07
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند .
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ،
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند * به آسمان رود و کار آفتاب کند
وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟
احادیث حیرت آور عید غدیر
چهارشنبه 97/06/07
? امام علی (ع) : خرج کردن یک درهم در این روز، پاداش 100هزار درهم در روزهای دیگر و حتّی بیشتر دارد. (مصباح المتهجد، ج2، 757-758)
(یعنی روزهای عادی هر مقدار صدقه بدی یا به کسی کمک کنی ، 10برابرش بهت برمیگرده ولی روز عید غدیر این ثواب 100 هزار برابر میشه یعنی هر چی خرج کنی، یک میلیون برابرش بهت برمیگرده ? )
? امام صادق (ع) :
«یکی از وظایف روز غدیر این است که مؤمن تمیزترین و گرانقدرترین جامه های خویش را بپوشد.»
? امام صادق (ع) :
غذا دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در راس آنها خود ائمه معصومین)و یک میلیون شهید (در راس آنها حضرت عباس و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.(بحار ج6 ص 303)
? امام صادق (ع) :
روز غدیر خم عید بزرگ خداست ، خدا پیامبرى مبعوث نکرده ، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانى است . ( وسائل الشیعه ، 5: 224، ح .1 )
? امام علی (ع):
اگر کسی از آغاز دنیا تا پایانش، روزها را روزه و شبهایش را احیا بگیرد، به پای ثواب روزۀ این روز- اگر خالصانه باشد- نمیرسد. (مصباح المتهجد، ج2، 757-758)
? امام صادق (ع):
عید غدیر روزی است که خداوند دو برابر تعداد رهاشدگان از آتش جهنم در ماه مبارک رمضان و شب قدر و شب عید فطر، از آتش جهنم رها می کند و گناه 60 سال را می بخشد. (بحار ج 94 ص119)
داستان طلبه ای که 15سال نان خشک میخورد
یکشنبه 97/06/04
?
✍ در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت: میرزا را کاردارم.
مردم گفتند: میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟
گفت: عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود.
خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت.
دفتردار میرزا تعجب کرد…
وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد.
گفتند: میرزا کار این طلبه مگر چه بوده؟
میرزا گفت: این طلبه به یکی ازدهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول
سنی ها گفتند خوب است بدون پول است.
این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد بذر محبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند.
دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد.
این طلبه 15سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که ان ها بیرون می انداختند را می خورد 15سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند.
?#مصباح الهدی آیت الله وحید خراسانی
از غدیر تا عاشورا
یکشنبه 97/06/04
«فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيهَا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُم…»
«…وخدا لعنت كند بر امتي كه شما را از مقام و مرتبه خود منع كردند و رتبه اي كه خدا مخصوص شما گردانيده بود از شما گرفتند و خدا لعنت كند امتي كه شما را مقتول ساخت…»
در اين فراز از زيارت قدسي عاشورا ،خطِ سير انحرافاتي كه به شهادت امام حسين (ع) و يارانشان انجاميد، به وضوح نشان داده مي شود. ابتدا ايشان را از مقام و رتبه خود دور كردند و سپس رتبه اي كه خدا به ايشان داده بود گرفته و در نهايت امام حسين (ع) را شهادت كردند.در واقع امتي كه امام(ع) را از مقام خود دور كردند و مقامي را كه خدا به ايشان داده بود گرفتند و ايشان را به شهادت رساندند، در يك رديف مورد غضب خدا قرار مي گيرند. به اين معني كه غصب مقامات خدادادي آن حضرت، مانند شهيد كردن ايشان است.
اما به راستي اين مقام و رتبه چه بوده است؟
پيامبر اكرم (ص) در غدير خم بعد از اعلام ماموريت خود از جانب خداوند متعال براي رساندن آن چه كه مورد علي (ع) از سوي خدا نازل شده است، در معرفي آن حضرت به حدود 200 مورد از فضايل ايشان اشاره فرمودند، كه براي نمونه به پاره اي از آن ها اشاره مي كنيم
جايگاه او نسبت به من هماننده جايگاه هارون است نسبت به موسي به جز اين كه بعد از من پيامبري نخواهد بود.
خداوند او را براي شما، صاحب اختيار و امام قرار داده است.
روا نيست مگر آنچه خدا و رسول او و امامان روا دارند و ناروا نيست مگر آنچه آنان ناروا دارند.
او نخستين، مومن به خدا و رسول اوست و كسي در ايمان از او سبقت نجسته.
خداوند هرگز توبه منكر او را نپذيرد.
شك و ناباوري در امامت يكي از امامان مانند شك و ناباوري در امامت تمامي آنان است و هر آينه جايگاه ناباوران در آتش است.
و اين چنين رسول گرامي اسلام در آخرين حج خود به معرفي مقامات اميرالمونين (ع) و ائمه معصومين(ع) مي پردازند. اما زمان را براي گفتن تمامي فضايل امير المومنين(ع) كافي نمي دانند و مي فرمايند:
«هان مردمان! هر آينه برتري هاي علي بن ابيطالب (ع) نزد خداوند_كه در قرآن نازل فرموده_ بيش از آن است كه من به يكباره بر شمارم.»
و اما منافقان كوردل كه خود واقف به مراتب ايشان بودند؛ از همان ساعات پاياني عمر رسول خدا(ص) در شكستن شخصيت و پايين آوردن فضايل ايشان تلاش كردند.
تا جايي كه وقتي پيامبر(ص) در خواست قلم و دوات براي نوشتن وصيت كردند؛ ايشان را به گفتن هذيان متهم كردند. و كار را به جايي رساندند كه وقتي امير مومنان در محراب نماز به شهادت رسيدند با تعجب پرسيدند مگر علي نماز هم مي خوانده! كريم اهل بيت را در خانه مسموم كردند و به قصد عبادت به خيمه هاي آل محمد(ص) حمله كردند و سر از بدن سبط نبي اكرم جدا كردند و در شام، كاروان اسراي آل محمد(ص) را خارجي خواندند.
آري در اين شرايط بود كه امام حسين(ع) دست به قيام زدند و در وصيت نامه خود كه به محمد بن حنيفه چنين فرمودند:
«…به درستي كه حسين شهادت مي دهد كه خدا يكي است و محمد (ص) بنده و رسول اوست…
در اول وصيت نامه اش گونه بيان اعتقادات مي كند تا بعد از شهادتش نگويند حسين بن علي خارجي بوده و در ادامه همان وصيت نامه مي فرمايند:
…من از روي سركشي و سرمستي قيام نكردم، من خروج كردم تا در امت جدم اصلاح كنم، من مي خواهم به سيره جدم و پدرم علي (ع) عمل كنم، من مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم. اگر از من قبول كردند كه كردند و اگر نپذيرفتند، آنان را به خدا واگذار مي كنم كه بهتر[ن داوران است…»
و چه امر به معروف و نهي از منكري بالاتر از معرفي مراتب امير المومنين (ع) و ائمه (ع)؛ همانطور كه پيامبر(ص) در خطبه غدير فرمودند:
«امر به معروف كنيد و از منكر باز داريد و بدانيد كه ريشه امر به معروف اين است كه به گفته من[درباره امامت] برسيد و سخن مرا به ديگران برسانيد و غايبان را به پذيرش فرمان من توصيه كنيد و آنان را از مخالفت با سخنان من بازداريد؛ همانا سخن من فرمان خدا و من است.»
پيامبر(ص) در پايان خطبه غدير، خداوند را گواه مي گيرند در رساندن پيام او به مردم و هشدار مي دهند كه:
« اگر مردم از جانشينان او از نسل علي(ع) تا برپايي قيامت پيروي نكنند، كردارهايشان بيهوده خواهد بود و در آتش ابدي خواهند بود، به گونه اي كه از غذابشان كاسته نشود.»
سپس رسول خدا از مردم در باره علي اميرالمومنين(ع) و امامان از نسل خود و او و حسن و حسين و آنان كه خداوند پس از ايشان بر پا كرده است بيعت مي گيرند؛ بيعتي از دل و جان با تمام اعضا و جوارح. و خداوند را نيز بر آن بيعت، شاهد و گواه مي گيرند.
و اما امروز با تفكر و دقت در واقعه غدير، مي يابيم كه: اگر آن روز عهد غدير را نشكسته بودند، هرگز نمي توانستند درِ خانه ی امير المومنين(ع) را آتش بزنند و پهلوي ناموس الهي، بانويِ دو عالم، حضرتِ فاطمه زهرا(س) را بشكنند و ايشان را در اوج جواني به شهادت برسانند. اگر پيمان غدير را نقض نكرده بودند كجا مي توانستند 25 سال امير المومنين(ع) را خانه نشين كنند. آري! اگر عهد غدير را زير پا نمي گذاشتند، چگونه مي توانستند امام حسن مجتبي، سبط اكبر و آقاي جوانان بهشت را در خانه آن حضرت به شهادت برسانند و اگر در غدير توطئه نمي كردند و پيمان ها و بيعت هاي خود را به فراموشي نمي سپردند، چگونه مي توانستند واقعه تلخ و دردناك و فاجعه غم انگيز كربلا را رقم بزنند.
و اکنون در زمان غیبت حرمانمان از دیدار امام زمان عجل الله تعالي فرجه بایسته است که فرمان رسول اکرم صلي الله عليه و آله را گردن نهاده که فرمود:
فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ پس بايسته است اين سخن را حاضران به غايبان و فرزندداران به فرزندان تا برپايى رستاخيز ابلاغ کنند.
و جهانيان را با خطابه غدیر و سند حقانیت امیر مومنان و دکترین پیامبر اسلام صلي الله عليه و آله آشنا کنیم تا رویکرد کامل اسلام شناسی به ویژه معرفی امام عصر عجل الله تعالي فرجه را ابلاغ نماییم.
عاشورا دراقتدارغدير
یکشنبه 97/06/04
براي آشنايي با عاشورا باید صفحات تاریخ را ورق زد، به گذشته برگشت و با دقت، اوضاع مسلمانان پس از واقعه غدیر خم را مطالعه نمود، در سال 61 هجری مي بينيم كه كاروان دیگری از مكه در حركت بود، با این تفاوت كه نیت حج تمتع را به عمره تبديل كرده و از مكه و خانه امن الهی خارج شده و مسیری را در پیش گرفته كه هزاران هزار نفر در انتظار آن بودند تا پاسخ سوالات خود را دريافت كنند. اين سوال كه چرا جاه طلبی و زیاده خواهی عده ای باعث غصب حق صاحبان آن گردید؟ چرا مسلمانان پس از رحلت رسول الله(ص) و قضیه سقیفه، آیه تبلیغ و اكمال دین و واقعه غدير خم را فراموش كرده اند؟ چرا معاويه بعد از به شهادت رساندن امام حسن مجتبی(ع) و 19 سال و سه ماه حكومت ننگین خود، طبق نقشه، یزید پسر ملعونش را بر خلافت مي نشاند؟ چرا یزید بعد از رسيدن قدرت فوراً به ولید بن عتبه بن ابی سفیان دستور مي دهد، از امام حسین(ع) بیعت بگيرد؟ چرا در مقابل اصرار مروان در گرفتن بیعت، امام حسین(ع) فرمودند:
«إنّا أهل بیت النبوّه، و معدن الرساله ومختلف الملائکه، بنا فتح الله و بنا یختم، و یزید رجل فاسق شارب الخمر و قاتل النفس المحرمه، معلن بالفسق، و مثلی لا يبايع مثله»4 (ای امیر، ما اهل بیت نبوت، معدن رسالت، محل رفت و آمد ملائكه و جایگاه رحمت هستیم. خداوند با ما آغاز كرده و به ما خاتمه داده است، یزید مردی فاسق و شرابخوار و قاتل نفوس بوده و كسی است كه علناً به فسق می پردازد و شخصی چون من، با چون اویی بیعت نخواهم كرد.)