چه لذتي دارد حجاب!


نمی دانيد؛ واقعاً نمی دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان به دنبال خوش‏رنگ‏ترين زن‏هاست را می زند.
نمی دانيد چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه‏اى می شوم و می پرسم: آقا! اينا قيمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمی دهد؛ دوباره می پرسم: آقا! اينا چنده؟ فروشنده كه محو موهاى مش‏كرده زن ديگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى‏بيند. باز هم سؤالم بی جواب می ماند و من، خوشحال، از مغازه بيرون می آيم.
نمی دانيد؛ واقعاً نمی دانيد چه لذتى دارد وقتى مردهايى كه به خيابان می ‏آيند تا لذت ببرند، ذره‏اى به تو محل نمی گذارند.
نمی دانيد؛ واقعاً نمی دانيد چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خيابان قدم می زنيد؛ در حالى كه دغدغه اين را نداريد كه شايد گوشه‏اى از زيبايی هاتان، پاك شده باشد و مجبور نيستيد خود را با دلهره، به نزديك‏ترين محل امن برسانيد تا هر چه زودتر، زيبايى خود را كنترل كنيد؛ زيبايى از دست رفته‏تان را به صورتتان باز گردانيد و خود را جبران كنيد.
نمی دانيد؛ واقعاً نمی دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و… راه می رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.
نمی دانيد؛ واقعاً نمی دانيد چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاك و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد.
نمی دانيد؛ واقعاً نمی دانيد چه لذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهى‏گيرى شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.
نمی دانيد؛ واقعاً نمی ‏دانيد چه لذتى دارد وقتى می بينى كه می توانى اطاعت خدايت را بكنى؛ نه هوايت را.
نمی دانيد؛ واقعاً نمی دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان راه مى‏رويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد؛ يك انسان رهگذريد.
نمی دانيد؛ واقعاً نمی دانيد چه لذتى دارد اين حجاب!

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.