وفات مادر عشق وادب...

گلستانِ وفا ، اُمّ البنین است

صفابخشِ صفا ، اُمّ البنین است

کسیکه هرکسی رو زده بر او …

شده حاجت روا ، اُمّ البنین است

خدیجه مَسلک و زهرا مرامی …

پُر از شرم و حیا ، اُمّ البنین است

تمامِ ادب و آخـرِ احساس …

عروسِ هل أتی ، اُمّ البنین است

پس از پروازِ بانویِ مدینه …

اَنیسِ مرتضی ، اُمّ البنین است

قرارِ قلبِ بیقرارِ زهرا …

پس از خیرُالنساء ، اُمّ البنین است

کسیکه اشک و غربت را گرفته

… ز چَشمِ مجتبی ، اُمّ البنین است

کسیکه بوده عباسش غلامِ …

حسینِ سر جدا ، اُمّ البنین است

کسیکه با علی بود و … نمانده …!

به زیرِ دست و پا ، اُمّ البنین است

کسیکه کارِ او شد روضه خوانی …

برایِ کربلا ، اُمّ البنین است

کسیکه پا به پایِ زینبش سوخت …

ز داغِ نینـوا ، اُمّ البنین است

کسیکه گفته بر مادرِ اصغر …

حلالم بنَما ، اُمّ البنین است

کسیکه از غمِ قاسم و اکبر …

دلَـش شد نخ نما ، اُمّ البنین است

کسیکه گُر گرفت از ماجرایِ …

نوامیسِ خدا ، اُمّ البنین است

کسیکه ناله سر داده ز فکرِ …

نگاهِ بی حیا ، اُمّ البنین است

کسیکه جان سپرد از غمِ معجر…

… و آن گوشواره ها ، اُمّ البنین است

                                                         

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.