هل من ناصر ینصرنی


حسین فریاد میزند:«هل من ناصر ینصرنی»؟ 
و من در حالی که نمازم قضا شده است میگویم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک… 
حسین نگاه میکند لبخندی میزند ? و به سمت دشمن تاخت میکند، ?
و من باز میگویم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک… 
حسین شمشیر میخورد،من سر مادرم داد میزنم و میگویم: 
لبیک یا حسین(ع)!لبیک…
حسین سنگ میخورد،من در مجلس غیبت ? میگویم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک… 
حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می اید و من در پس نگاه های حرامم ? فریاد میزنم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک… 
حسین رمق ندارد باز فریاد میزند:«هل من ناصر ینصرنی؟» 
من محتاطانه دروغ میگویم و باز فریاد میزنم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک… ✋?
حسین سینه اش سنگین شده است،کسی روی سینه است،حسین به من نگاه میکند میگوید:تنهایم یاری ام کن… ?
من گناه میکنم و باز فریاد میزنم:لبیک… 
خورشید غروب کرده است… 
من لبخندی میزنم و میگویم: 
اللهم عجل لولیک الفرج… 
به چشمان مهدی خیره میشوم و میگویم:
دوستت دارم تنهایت نمیگذارم…!
مهدی(عج)به محراب میرود و برای گناهان من طلب مغفرت میکند… 
مهدی تنهاست…حسین تنهاست… 
من این را میدانم اما….. 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.