موضوع: "مناسبت ها"

میثم و خبر از شهادت خود

میثم تمار، کیفیت شهادت خود را از مولای متقیان، امیرمؤمنان شنیده و خود را برای مرگ سعادتمند آماده می کرد. روزی حضرت دست میثم را گرفته و درخت خرمایی که میثم بالای آن به دار آویخته می شود، به او نشان داد. میثم همواره به کنار آن درخت می رفت و در سایه آن به عبادت می پرداخت. وقتی عبیداللّه بن زیاد را ملاقات کرد، گفت: امیرمؤمنان به من خبر داده است که انسانی ستمگر و فرومایه و پسر کنیزی بدکاره، عبیداللّه بن زیاد مرا دستگیر کرده و به دار می آویزد و زبانم را می بُرد و من اولین مسلمانی هستم که افسار بر دهانش می بندند تا سخن حق نگوید.

میثم و اخبار غیبی

میثم تمار، در طول هم نشینی اش با حضرت علی علیه السلام اخبار غیبی فراوانی از حضرت شنید و در موارد متعددی آن را باز گو می کرد. بعد از شهادت حضرت مسلم، میثم تمار و مختار ثقفی به دستور مزدوران خلفای زمان، دستگیر و روانه زندان شدند. جناب میثم، در زندان از آزادی مختار، شهادت امام حسین علیه السلام و نیز انتقام خواهی مختار به او خبر داد.

صالح پسر میثم می گوید: ابوخالد تمّار برایم نقل کرد که: روز جمعه ای با میثم در آب فرات مسافرت می کردیم که ناگهان باد تندی وزیدن گرفت. میثم از داخل کشتی، نگاهی به بیرون کرد و گفت: هم اکنون معاویه به هلاکت رسید. یک هفته گذشت و قاصدی از شام خبر مرگ معاویه را آورد. وقتی از زمان فوت او پرسیده شد، گفت: در روز جمعه در گذشت.

مفسِّر بزرگ

میثم تمار به مدت چهار سال شاگرد امام علی علیه السلام بوده، در علوم مختلف از حضرت کسب فیض نمود. میثم، علم تفسیر و تأویل قرآن کریم را نیز از اصیل ترین و صحیح ترین منبع آن برگرفت و بعد از امیرمؤمنان، دارای مقام ویژه ای در تفسیر بود. او در یکی از سفرهای خود، در مدینه با ابن عباس که خود مفسّر و شاگرد امام علی علیه السلام بود، ملاقات کرد و به او فرمود:«ای پسر عباس، هر چه می خواهی از تفسیر قرآن بپرس که من تنزیل قرآن را در محضر امیرمؤمنان خوانده ام و او تأویلش را به من آموخت». ابن عباس کاغذ و قلم خواست تا مطالبی را از میثم بپرسد و یادداشت کند.

میثم و اهل بیت علیهم السلام

مبارزات خستگی ناپذیر میثم تمار و حق گویی های او، و نیز عشق و ارادت به خاندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از او شخصیتی به یاد ماندنی و دوست داشتنی ساخت که مورد مهر و محبت امامان معصوم قرار گرفته است. سرور و سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام همواره از میثم به نیکی یاد می کرد؛ چنانکه ام سلمه خطاب به میثم فرمود:«ای میثم، حسین همواره از تو سخن می گوید». امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: «من میثم را بسیار دوست می دارم». پیشوای ششم، امام صادق علیه السلام نیز از او به تجلیل یاد کرده، برای او درود می فرستاد.

میثم از نگاه پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر گرامی اسلام، بارها با امیرمؤمنان خلوت می کرد و کسی از مضمون جلسات آن دو آگاه نمی شد. به ندرت اتفاق می افتاد که یکی از همسران حضرت، جملاتی از این رازها و وصیت ها را به هنگام مکالمات آنها می شنید. ام سلمه، همسر با وفا و نیکوکار حضرت، بعضی از جملات و و صیت های پیامبر را شنیده و باز گو کرده است. میثم تمار در اواخر عمر شریفش عازم حج شد و در آنجا به خدمت ام سلمه رسید. همسر پیامبر از اسم او پرسید، میثم اسم خود را برای خانم بیان کرد. ام سلمه فرمود: بارها شنیدم که رسول خدا با امیرمؤمنان راز دل می گفت و از تو گفت وگو می کرد. این حکایت ام سلمه، نشانه عظمت میثم در نظر حضرت رسول است که بارها و بارها درباره او با حضرت امیر گفت وگو کرده است.