موضوع: "مناسبت ها"
خلفاى دوران امام
پنجشنبه 95/09/18
خلفايى كه همزمان با امامتحضرت عسكرى(ع) قدرت را در دستداشتند، عبارتند از:
1- متوكل بيش از چهارده سال؛ (232- 247)
2- منتصر (فرزند متوكل)9 ماه؛(247- 248)
3- مستعين (فرزند متوكل) سه سال و اندى؛ (248- 252)
4- معتز (فرزند متوكل) حدود چهار سال؛ (252- 255)
5- مهتدى 11 ماه؛ (255- 256)
6- معتمد (فرزند متوكل)23 سال؛ (256- 279)
در زمان اين جنايتكاران مظلوميتشيعه فزونى يافت و بسيارى از شيعيان به طرز فجيعى به شهادت رسيدند. شدت ستمچنان بود كه خودكامگان گاه پيكرهاى پاك شهيدان را نيز آماج بىحرمتيهاى خودقرار مىدادند. در اين زمان كانون تفكرات ناب شيعى حضرت امام حسن عسكرى(ع)نيز پيوسته مورد آزار و اهانت قرار مىگرفت.
هر چند آن بزرگوار نيز چون پدرگرانقدرش به رعايت احتياط و تقيه پاى مىفشرد؛ ولى شمار جاسوسان به اندازهاىبود كه گاه مراعات همه جوانب احتياط نيز سودمند واقع نمىشد. سبب اصلى اينفشارها و سختگيريها علاقه شديد مردم به اهل بيت (عليهم السلام) و نيز روايتهاىمتواتر در باره قائم بودن فرزند امام عسكرى(ع) بود.
فرمانروايان آن روزگار
پنجشنبه 95/09/18
بنىعباس، كه پس از بنىاميه با زور و تزوير بهحكومت دستيافتند، براى مردم چيزى جز وحشت، اختناق و ستم به ارمغاننياوردند.
آنها جنگيدند، غارت كردند و مردم را در بيچارگى، فقر و اندوه فروبردند. امويان كافرانه و آشكارا به اسلام ضربه مىزدند، ولى عباسيان منافقانهو پنهانى. فرزندان عباس در پى آن بودند كه با رنگ دين به نظام سياسى خويشتقدس بخشند، اما تفكر اهل بيتسدى استوار در برابر هواهاى نفسانىشان پديدآورده بود.
آنها در ظاهر خويش را جانشينان رسول خدا(ص) معرفى مىكردند، باعوامفريبى به نام دين از مردم بهره مىكشيدند و اهداف خود را پيش مىبردند.
ستمگران بنىعباس، در سايه زور و تزوير، از كيسه بيتالمال كاخهاى باشكوهمىساختند، ماموران و چاپلوسان را ثروتمند مىساختند و بىخبر از وضعيت دشوارزندگى مردم به خوشگذرانى مىپرداختند. فاصله طبقات فقير و غنى هر روز بيشتر مىشد. و سرنيزه هاى حكومتبراى خاموشساختن فرياد اعتراض مردم تيزتر.
دوران كودكى
پنجشنبه 95/09/18
امام عسكرى(ع) در دوران كودكى شاهد اهانتهاى متوكل عباسى به اهلبيت عصمت(عليهم السلام)، به ويژه پدر بزرگوارش امام هادى(ع)، بود. او مىديددشمن زيارت جدش امام حسين(ع) را ممنوع و حتى مزار مقدسش را با خاك يكسانكرده است.
متوكل به خاطر احساس ترس از گرايش مردم به اهل بيت (عليهم السلام)فرمان داد امام هادى(ع) و خاندانش را دستگير و از مدينه به سامرا منتقلكنند.
امام عسكرى(ع) يورشهاى ناجوانمردانه و دور از ادب ماموران حكومتبهخانه پدرش را مشاهده كرد و سرانجام در شهادت مظلومانه پدر ارجمندش به سوگنشست.
دورنمايى از عصر امام عسكرى(ع)
پنجشنبه 95/09/18
سيد عليرضا جعفرى
يكى از راههاى پى بردن به شخصيت واقعى انسانها، آگاهى از زمان آنهاست.
با توجه بدين حقيقت، برآنيم تا نگاهى گذرا به عصر امام عسكرى(ع) بيفكنيم تابخشى از عظمتشخصيت تابناك آن امام معصوم را دريابيم.
سامرا در سفرنامه
پنجشنبه 95/09/18
تپه خليفه :
معتصم را اسباب جلالتبسيار بود و لشكر بىشمار. هر وقت كه برباره شوكتسوار شدى صد هزار نفر در ركابش سوار بود و همه صحراى سامره درياىلشكر مىنمود. روزى با خود خيال كرد كه جلالتخود را بر حضرت امام حسنعسكرى(ع) بنمايم و بر روى او باب خفتبگشايم. چون پاى در ركاب نمود، امر به احضار آن جناب فرمود. با رسيدن امام معظم ونوباوه دودمان سيد عرب و عجم، خليفه امر كرد كه هر گاه در اين صحرا و دشت وملك و كشت جاى بلندى بود كه در آنجا به تماشاى سبزى صحرا و تفرج رياحين وگلها مىنموديم و به عشرت مىافزوديم. و در آن بين امر كرد كه هر سوارى يكتوبره خاك آورده، در يك جا بريزيد.
بر حسب امر خليفه، بعد از نيم ساعت، پشتهاى از خاك برآمد و درختحكم خليفهرا نوبت ثمر. فورا بر بالايش فرش انداخت و خليفه به عشرت پرداخت. چون كار آنتپه به اتمام رسيد، خليفه از امام(ع) پرسيد كه چقدر سوار مىبايد كهدر نيم ساعت چنين تپه بيارايد؟ امام(ع) فرمودند كه، اين سوار پيش سوارانخداوند علام قدرى ندارد و كسى ايشان را لشكرى نمىشمارد؛ و هر گاه تماشاى لشكرخدايى خواهى و جلالت و منزلت پادشاهى حضرت الهى در ميان دو انگشت من نظاره كنو بر حالت ذلتخود چاره. معتصم چون در ميان دو انگشت آن حضرت ديد، هوش ازسرش پريد. ديد كه همه روى زمين لشكر ابلق سوار است و همه زرهپوش و نيزهدار. فورا از بيم و ترس ديده بر هم نهاد و زبان به تمجيد آن حضرت گشاد. از آن روزآن حضرت مشهور به امام حسن عسكرى گرديد.