موضوع: "مناسبت ها"

خلفاى دوران امام

خلفايى كه همزمان با امامت‏حضرت عسكرى(ع) قدرت را در دست‏داشتند، عبارتند از:

1- متوكل بيش از چهارده سال؛ (232- 247)

2- منتصر (فرزند متوكل)9 ماه؛(247- 248)

3- مستعين (فرزند متوكل) سه سال و اندى؛ (248- 252)

4- معتز (فرزند متوكل) حدود چهار سال؛ (252- 255)

5- مهتدى 11 ماه؛ (255- 256)

6- معتمد (فرزند متوكل)23 سال؛ (256- 279)

در زمان اين جنايتكاران مظلوميت‏شيعه فزونى يافت و بسيارى از شيعيان به طرز فجيعى به شهادت رسيدند. شدت ستم‏چنان بود كه خودكامگان گاه پيكرهاى پاك شهيدان را نيز آماج بى‏حرمتيهاى خودقرار مى‏دادند. در اين زمان كانون تفكرات ناب شيعى حضرت امام حسن عسكرى(ع)نيز پيوسته مورد آزار و اهانت قرار مى‏گرفت.

هر چند آن بزرگوار نيز چون پدرگرانقدرش به رعايت احتياط و تقيه پاى مى‏فشرد؛ ولى شمار جاسوسان به اندازه‏اى‏بود كه گاه مراعات همه جوانب احتياط نيز سودمند واقع نمى‏شد. سبب اصلى اين‏فشارها و سختگيريها علاقه شديد مردم به اهل بيت (عليهم السلام) و نيز روايتهاى‏متواتر در باره قائم بودن فرزند امام عسكرى(ع) بود.

فرمانروايان آن روزگار

بنى‏عباس، كه پس از بنى‏اميه با زور و تزوير به‏حكومت دست‏يافتند، براى مردم چيزى جز وحشت، اختناق و ستم به ارمغان‏نياوردند.

آنها جنگيدند، غارت كردند و مردم را در بيچارگى، فقر و اندوه فروبردند. امويان كافرانه و آشكارا به اسلام ضربه مى‏زدند، ولى عباسيان منافقانه‏و پنهانى. فرزندان عباس در پى آن بودند كه با رنگ دين به نظام سياسى خويش‏تقدس بخشند، اما تفكر اهل بيت‏سدى استوار در برابر هواهاى نفسانى‏شان پديدآورده بود.

آنها در ظاهر خويش را جانشينان رسول خدا(ص) معرفى مى‏كردند، باعوام‏فريبى به نام دين از مردم بهره مى‏كشيدند و اهداف خود را پيش مى‏بردند.

ستمگران بنى‏عباس، در سايه زور و تزوير، از كيسه بيت‏المال كاخهاى باشكوه‏مى‏ساختند، ماموران و چاپلوسان را ثروتمند مى‏ساختند و بى‏خبر از وضعيت دشوارزندگى مردم به خوشگذرانى مى‏پرداختند. فاصله طبقات فقير و غنى هر روز بيشتر مى‏شد. و سرنيزه ‏هاى حكومت‏براى خاموش‏ساختن فرياد اعتراض مردم تيزتر.

دوران كودكى

امام عسكرى(ع) در دوران كودكى شاهد اهانتهاى متوكل عباسى به اهل‏بيت عصمت(عليهم السلام)، به ويژه پدر بزرگوارش امام هادى(ع)، بود. او مى‏ديددشمن زيارت جدش امام حسين(ع) را ممنوع و حتى مزار مقدسش را با خاك يكسان‏كرده است.

متوكل به خاطر احساس ترس از گرايش مردم به اهل بيت (عليهم السلام)فرمان داد امام هادى(ع) و خاندانش را دستگير و از مدينه به سامرا منتقل‏كنند.

امام عسكرى(ع) يورشهاى ناجوانمردانه و دور از ادب ماموران حكومت‏به‏خانه پدرش را مشاهده كرد و سرانجام در شهادت مظلومانه پدر ارجمندش به سوگ‏نشست.

دورنمايى از عصر امام عسكرى(ع)

سيد عليرضا جعفرى

يكى از راههاى پى بردن به شخصيت واقعى انسانها، آگاهى از زمان آنهاست.

با توجه بدين حقيقت، برآنيم تا نگاهى گذرا به عصر امام عسكرى(ع) بيفكنيم تابخشى از عظمت‏شخصيت تابناك آن امام معصوم را دريابيم.

سامرا در سفرنامه

تپه خليفه :

معتصم را اسباب جلالت‏بسيار بود و لشكر بى‏شمار. هر وقت كه برباره شوكت‏سوار شدى صد هزار نفر در ركابش سوار بود و همه صحراى سامره درياى‏لشكر مى‏نمود. روزى با خود خيال كرد كه جلالت‏خود را بر حضرت امام حسن‏عسكرى(ع) بنمايم و بر روى او باب خفت‏بگشايم. چون پاى در ركاب نمود، امر به احضار آن جناب فرمود. با رسيدن امام معظم ونوباوه دودمان سيد عرب و عجم، خليفه امر كرد كه هر گاه در اين صحرا و دشت وملك و كشت جاى بلندى بود كه در آنجا به تماشاى سبزى صحرا و تفرج رياحين وگلها مى‏نموديم و به عشرت مى‏افزوديم. و در آن بين امر كرد كه هر سوارى يك‏توبره خاك آورده، در يك جا بريزيد.

بر حسب امر خليفه، بعد از نيم ساعت، پشته‏اى از خاك برآمد و درخت‏حكم خليفه‏را نوبت ثمر. فورا بر بالايش فرش انداخت و خليفه به عشرت پرداخت. چون كار آن‏تپه به اتمام رسيد، خليفه از امام(ع) پرسيد كه چقدر سوار مى‏بايد كه‏در نيم ساعت چنين تپه بيارايد؟ امام(ع) فرمودند كه، اين سوار پيش سواران‏خداوند علام قدرى ندارد و كسى ايشان را لشكرى نمى‏شمارد؛ و هر گاه تماشاى لشكرخدايى خواهى و جلالت و منزلت پادشاهى حضرت الهى در ميان دو انگشت من نظاره كن‏و بر حالت ذلت‏خود چاره. معتصم چون در ميان دو انگشت آن حضرت ديد، هوش ازسرش پريد. ديد كه همه روى زمين لشكر ابلق سوار است و همه زره‏پوش و نيزه‏دار. فورا از بيم و ترس ديده بر هم نهاد و زبان به تمجيد آن حضرت گشاد. از آن روزآن حضرت مشهور به امام حسن عسكرى گرديد.

 
مداحی های محرم