قرعه به نام جوان
در بعضی عملیات ها بدلیل کمبود وقت ،
یک نفر به حالت دراز کش روی سیم های خاردار قرار می گرفت …
تا سایر رزمنده ها از روی جسم او بگذرند …
گردان تا بخواهد از روی او رد شود ،
فرد بر اثر درد و خونریزی به شهادت میرسید .
داوطلب زیاد بود …
قرعه انداختند .
افتاد بنام یه جوون .
همه اعتراض کردند الا یه پیرمرد !
گفت : « چیکار دارید ! بنامش افتاده دیگه !»
بچه ها از پیرمرد بدشون اومد .
دوباره قرعه انداختند بازم افتاد بنام همون جوون .
جوون بلافاصله خودش رو به صورت انداخت رو سیم خاردار .
بچه ها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوون .
همه رفتن الا پیرمرد .
گفتند : « بیا ! »
گفت : « نه ! شما بریدد! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش !مادرش منتظره » ????
? کجایند مردان بی ادعا ?
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1398/03/05 ساعت 11:11:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید