شهدا می بینند...
یه زیارت تسکین این دل خرابه :
چه بدانم چه ندانم، شهدا می بینند
گاه در حال گناهم، شهدا می بینند
بی تفاوت شدم و عین خیالم هم نیست
بوی نان می دهد آهم، شهدا می بینند!
غافلم که همه ی عمر گره خورده به هم
تیر شیطان و نگاهم، شهدا می بینند
از خدا دور شدم، دور خودم می چرخم
مدتی گم شده راهم، شهدا می بینند‼️
مدعی بودم و هستم که شهادت طلبم
با همین روی سیاهم، شهدا می بینند
آنقدر سر به هوا بود دلم، یادم رفت?
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1397/12/12 ساعت 08:38:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید