موضوعات: "شهدا" یا "خدا شهیدم کن"

روزگاتون شهدایی....

یاد باد ان روزگاران ...

 

?? پیراهن بعضی‌ها ،
اینطور #سرخ می‌شد!
اما دنبال #پیروزی نبودند؛
که قصدشان ادای تکلیف بود…

✅ یاد باد آن روزگاران یاد ….

 

کار برای خدا خستگی ندارد...

عاشقانه شهدا...

#عاشقانہ_شہدا ?
#زندگے_بہ_سبڪ_شهدا ❣


نشست کنارم و گفت:
“طاهره جان… ❤
ازم راضے هستے…؟"”
گفتم :
“چرا نباشم…!؟
تو اونقد خوبے ڪه باورم نمیشه… ❤
این آرامشے که ڪنارت دارم…?
من واقعا کنار تو خوشبختم…?”
سرشو انداخت پایین و…
با حالت شرمندگے گفت:
“منو ببخش… ?
نتونستم همیشه ڪنارت باشم…?
وقتایے که نبودم تنها بودے…
توے شهر غریب…
تو خونه…
نتونستم زندگے اے رو که دوست دارے…
برات درست ڪنم… ? “
دستاشو گرفتم و گفتم:
“این چه حرفیه میزنے…؟! ❤
من همیشه تو رو همینجورے خواستم…
وجودت مایه آرامشمه…?
که با دنیا عوضش نمیکنم…”
مکثے ڪردم و…
زل زدم به چشاش و گفتم:
“تو چے…؟!
ازم راضے هستے…؟ ? “
سرمو گرفت و…
محڪم بوسید… ?
گفت:
“من راضےِ راضے ام…?
خدا هم ازت راضے باشه…”
صبح طبق عادت نون گرفت…
مثه همیشه که وقتے میدید خوابم…
سماورو روشن میڪرد…
چایے و سفره رو آماده میڪرد…
اون روزم سنگ تموم گذاشت…?

#شهید_مهدے_خراسانے

کلاهی به برگی چادر...


⚜️ بسم رب الشهداء و الصدیقین ⚜️

#کلاهى_به_برگى_چادر!

? سال ١٣٦١ با تعدادى از بچه هاى جهاد رفتم جبهـه در تنگـه چزابـه، راننده بیل مکانیکى بودم. در جایى به نـام ” جنگـل ” مـستقر شـدیم و بـا تعدادى از سنگرسازان شروع به ساخت سنگر کردیم.

? شگردهاى برادران در عملیات هاى مختلف خیلى جالب بود؛ مثلاً در کنار سـنگرها تعـدادى چادر برپا مى کردند و هواپیماهـاى عراقـى تنهـا چادرهـا را هـدف قـرار مى دادند و چادرهاى خالى را بمباران
مى کردند.

? غافـل از اینکـه چادرهـا خالى اند و نیروها در سـنگرها پنـاه گرفتـه اند. بچـه ها مى خندیدند و
مى گفتند: چه کلاهى سر صدامیان گذاشتیم؛
کلاهى به بزرگى چادر!
راوى: رزمنده غلامحسین مطهرى

#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات