سخنان تابناك امام حسن عسکری(ع)
سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله و خاندان او پرتوهایى هستند كه از جانهاى پاكآنان، پس از تابیدن آفتاب قرآن كریم بر آنها، در خشیدن مىگیرد. این نور، نور خداست وهدایتى از هدایتهاى خدا. روانهاى نا آرام بدین نور بهآرامش مىرسند و كشتیهاى بیچارگان پس از گردشى سخت در میان امواج شك و تردید، در ساحل امن آنها به راحتى و آسایش دست مىیابند.
آنچهدر سطور زیرین، با یكدیگر مىخوانیم كلمات نورانى است كه تاریخ ازگفتارهاى امام در خود جاودان نگاه داشته است. امام حسن عسكرىعلیه السلام در رهنمودى خردمندانه به یكى از پیروانششیوه شایستهاى را كه تبعیت از آن در شرایط بحرانى و دشوار سزاواراست، توصیه مىفرماید.
آن حضرت چنین مىگوید: “شما را به ترس از خدا و پارسایى در دین خود و كوشش در راه خداوراستگویى توصیه مىكنم و به امانتدارى از هر كس كه بوده باشد خوب و یابد وفادار باشید، و به طول دادن سجدهها و خوش همسایگى سفارش مىكنمكه محمّدصلى الله علیه وآله بدین روش آمده. در عشایر آنان نماز بخوانید و بر سر جنازه آنهاحضور یابید، و بیمارهاشان را عیادت و حقوقشان را ادا كنید. زیرا هر كس ازشما كه در دیانت خود پارسایى پیشه كرد و راست گفت و امانتدار بود و بامردم خوشرفتارى كرد و گفتند این (فرد) یك شیعه است، من از این امرشادمان مىشوم. از خدا بپرهیزید و زینتى باشید براى ما و نه مایه زشتى و ننگ. هر گونه دوستى را براى ما جلب كنید و هر زشتى را از ما بگردانید. چون هر خوبى كهدر باره ما گفته شود ما شایسته آنیم و هر بدى كه در باره ما گفته شود ما چناننیستیم. ما را در كتاب خدا حقّى است، ثابت و قرابتى كه با رسول خداصلى الله علیه وآلهداریم، و خداوند ما را پاك شمرده و احدى مدّعى این (كرامت) نیست مگردروغگو، خدا و مرگ را بسیار یاد آرید، و قرآن بخوانید و بر پیامبرصلى الله علیه وآله بسیاردرود فرستید كه درود بر رسول خداصلى الله علیه وآله ده حسنه دارد.آنچه را به شما توصیهكردم خوب به خاطر سپارید، شما را به خدا مىسپارم و بر شما درودمىفرستم".(1)
ایمان مردم به رهبرى شاهد و حاضر در میان آنها، بسى مشكلتروگرانتر است از ایمان آوردن آنان به كسى كه از بین آنها رفته و رخت بربسته است. زیرا آنها اگر به رهبر شاهد حاضر ایمان بیاورند، از آنهامىخواهد كه از او پیروى كنند و تابع و مطیع دستوراتش باشند و فرمانبرى بسیار گران است بویژه وقتى كه دیدگاهها و منافع با یكدیگر تناقض پیداكنند. از این رو شرایط توقف معروف به (وقف) نزد بسیارى از شیعیان،به هنگام وفات یك امام و جانشینى امامى دیگر پیدا مىشود. بسیارى ازاین توقفها از جانب وكلایى بوده كه اموال وحقوق مردم در نزد آنها بودهاست و طوفان ریاست و شهوت قدرت آنان را به بازى گرفته است.امام حسن عسكرىعلیه السلام از ناحیه چنین افرادى، آزارهاى بسیارىمتحمّل شد به طورى كه حتّى مىتوان گفت آن حضرت بیش از امامانپیشین آزار دید و رنج كشید چنانكه خود در حدیثى كه از وى روایت كرده اند، فرموده است: “هیچ كدام از پدرانم آزموده نشدند چنانكه من به خاطر تردید اینگروه در بارهام، آزموده شدم". چه بسا عامل این تردید، شك در استمرار امامت بوده باشد. از این روآن حضرت در رد این شك مىفرماید: “اگر این امر (امامت) امرى است كه بدان باور آوردهاید و براى آن سرتسلیم فرود آوردهاید مؤقت مىبود و سپس از هم گسسته مىشد، پس جاىشك بود، امّا اگر این امر تا زمانى كه امور خدا ادامه دارد، متصل و ناگسسته است، پس این شك چه معنایى دارد؟!".(2)
آن حضرت به یكى از یاران مورد اعتماد خود به نام اسحاق بن اسماعیل نیشابورى كه نامه هاى فراوانى میان او و امام رد و بدل گشته، نامهاىمىنگارد.در این نامه به احتجاج امام بر امامت و میزان اهمّیت آن برمىخوریم. بیایید در این نامه دقت به خرج دهیم.
خداوند ما و شما را در پرده خود نگاه دارد و در همه كارهایت بهنیروى صنع خویش تو را یار باد، خدایت رحمت كند، نامهات را (خواندم و) فهیمدم ما به شكر خدا و نعمت او اهل بیتى هستیم كه بردوستان خود دلسوزیم، و به احسان پیاپى خدا و بخشش وى بدیشانخوشحالیم، و هر نعمتى كه خداى تبارك و تعالى بر آنها ارزانى دارد بهحساب آوریم. اى اسحاق! خداوند بر تو وهَمتایانت نعمت خود را تمامكند، تمام آن كسانى كه خداوند به آنها مهر ورزیده و به نعمت خود آنان راهمچون تو بینا كرده و كمال نعمت خود را به بهشت رفتن آنان، مقدّرداشته است. هر نعمتى هر چه هم والا و با ارزش باشد چیزى نیست جزآنكه - به خاطر سپاس و ستایش خداوند و منزّه دانستن نامهاى مقدس او -باید شكر آن ادا شود. و من مىگویم “الحمد للَّه” برترین چیزى است كهستاینده خدا او را تا ابد سپاس گزارده در برابر منّتى كه خداوند بر تو نهادهاست از رحمت خویش و تو را از هلاكت رهایى بخشیده، و راه تو را درگذر از آن گردنه هموار فرموده. به خدا سوگند كه آن گردنهاى است بسدشوار وگذر از آن سخت و بلایش بزرگ و در كتابهاى پیشینیان از آن یادشده. شما در دوران امام گذشته تا زمانى كه از دنیا رفت و در دوران امامت من كارهایى داشتید كه پسندیده و موفّق نبود.
اى اسحاق! یقیناً بدان كه هر كس از این دنیا كور و نابینا بیرون رفتدر آخرت هم كور باشد و گمراهتر. اى اسحاق! دیدگان كور نیستند بلكه دلهایى كه درون سینههایندكوراند واین سخن خداست در كتاب استوارش از قول ستمگرى، آنجا كهمىفرماید: ( قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِیراً * قَالَ كَذلِكَ أَتَتْكَآیاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَكَذلِكَ الْیوْمَ تُنسَى(3) یعنی: پروردگارا! چرا مرا كور محشور كردى من بینا بودم. خدا فرماید:اینچنین آیات ما به تو رسید پس آنها را فراموش كردى و (در برابر) تو همامروز فراموش شدى). و كدامین آیت بزرگتر از حجّت خدا بر حقش و امین او در بلادش و گواه او بر بندگانش مىباشد؟! كسى كه گذشتگان از پدران نخست او از پیامبرانند و پدران بعدىاشاوصیا كه درود و بركات خدا بر تمام آنها باد. شما را كجا سرگردان كردند و همچون چهار پایان به كجا رومىآورید؟! از حق رخ بر مىتابید و به باطل مىگرایید، ونعمت خدا را ناسپاسى مىكنید یا از كسانى هستید كه به پارهاى از كتاب ایمان مىآورندوبه پارهاى دیگر كفر مىورزند. پس پاداش آن كس كه چنین مىكند، ازشما یا غیر شما، چیزى نیست مگر خوارى در زندگى دنیا و عذاب طولانىدر زندگى پاینده اخروى، و به خدا كه این رسوایى بزرگ است.
خداوند كه از روى منّت و رحمتش بر شما فرایضى مقرّر فرمود، نهبراى آن بود كه بدانها نیاز داشته، بلكه (قرار دادن این فرایض) رحمتى بود از جانب او كه معبودى جز او نیست، بر شما، تا پلید را، از پاك جداسازد و آنچه را كه در دلهاى شماست بیازماید و آنچه در دلهایتان استپاك و صاف كند تا به سوى رحمت خدا سبقت گیرید و جایگاههاى شمادر بهشتش تفاوت یابند. پس بر شما حجّ و عمره و گزاردن نماز وپرداختن زكات و روزه و ولایت را واجب فرمود و درى هم به روى شما گشود كه درهاى فرایض را بدان باز گشایید تا كلیدى (براى رسیدن) به راه او باشد. اگر محمّد و جانشینانش از فرزندانش نبودند شما چون چهارپایان سر گشته مىشدید، هیچ كدام از فرایض را در نمىیافتید. و آیا مىتوان به شهرى در آمد جز از راه دروازه اش؟! و چون بر شما منّت نهاد به قرار دادن اولیا (امامان) پس از پیامبرتان،در كتاب خویش فرمود: ( الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلاَمَدِیناً(4) یعنی:امروز دین شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلامرا دین شما پسندیدم). پس براى اولیاى خود بر شما حقوقى قرار داد و شما را به اداى آن دستورفرمود تا آنچه از زن و مال و خوردنى و نوشیدنى بر دوش دارید، براى شماحلال باشند، خداوند فرمود: ( قُل لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى(5) یعنی: بگو از شما مزدى بر آن نخواستم جز دوستى با خویشانم).و بدانید كه هر كس بخل ورزد، بر خود بخل ورزیده و خداوند بى نیازاست و شما نیازمندانید كه خدائى جز او نیست، و سخن در باره آنچه بهسود و زیان شما بود به درازا كشیده شد.(6)
ما به قلّههاى حقایق رسیدهایم ائمهعلیهم السلام به مقام دنیوى یا ثروت و یا شهرت، مباهات نمىكردندبلكه فخر آنان به حب خدا و انتساب به رسول خدا و علم و تقوا بود.
آنچه در زیر نقل مىشود سخن شكوهمندى است منسوب به امام عسكرىكه آن را به خط مبارك ایشان یافتهاند. در این مكتوب آمده است:
ما به گامهاى نبوّت و ولایت به قلّههاى حقایق رسیدهایم و راههاىهفتگانه را با نشانهاى فتوّت روشن ساختهایم. ما شیران میدانهاى كارزاریم وابرهاى پر باران. شمشیر و قلم در دنیا و درفش سپاس و دانش در آخرت دركف ماست. فرزندان ما خلفاى دینند وهم پیمانان یقین، و چراغهاى امّتهایندو كلیدهاى بزرگوارى وبخشش. كلیم (موسىعلیه السلام) را وقتى حلّه نبوّتپوشاندند كه ما از او پیمان و فادارى گرفتیم، و روح القدس در بهشت آسمانسوّم از باغهاى تازه رسِ ما مىچشید، و پیروان ما گروه رستگارانند و دسته پاكان. براى ما یار و نگاهبانند و بر تیرگى باور و مددكار، و بزودى چشمهسارهاى زندگى )واقعى( پس از شرارههاى آتش براى آنان شكافته مىشود".(7)
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1395/09/18 ساعت 10:28:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |