روز چهارم محرم : مرثیه ای بر دو طفلان حضرت زینب (سلام الله علیها)
عبدالله بن جعفر نامه ای برای امام (علیه السلام) فرستاد و همراه دو فرزندش عون و محمد خدمت امام حسین (علیه السلام) فرستاد و … . پس از مدتی عبدالله خودش خدمت ابی عبدالله (ع) رسید و … و فرزنداش را سفارش نمود تا در خدمت امام باشند و در رکابش جانبازی کنند .
بچه ها خدمت مادر رسیدند و به مادر سلام کردند و روی پا ایستادند و …
حضرت زینب (س) از اعزام فرزندانش توسط عبدالله بسیار خوشحال شد …
کربلا شرح بلای زینبه کربلا خاک بلای زینبه
کربلا با این همه ابهتش جای دفن بچه های زینبه
روز عاشورا شده و بچه ها آمدند و از مادر اجازه گرفتند .
مادر ! اجازه بده ما جان خویش را فدای دایی مان کنیم .
مادر گفت : بارک الله به شما که چشم هایم را روشن کردید .
خودش کفن به تن بچه ها کرد و لباس و شمشیرشان را آماده کرد و …
با وقار و صلابت زینبی آمدند خدمت ابی عبدالله و سلام کردند .
ابی عبدالله تا این بچه ها را دید هر دو را در آغوش گرفت و …
به هر نحوی بود اجازه داد خواهر زاده ها به میدان بروند. هر دو به سوی دشمن حمله برده ، عجب رجزی خواندند و…
یک عده گفتند : این دو تا بچه که هستند ؟
یکی فریاد زد : اینها بچه های زینب (س) هستند .
دیگری گفت : الان داغشان را به دل مادرشان می گذارم .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1395/07/15 ساعت 09:44:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید