رسم رفاقت

در راه مشهد شاه عباس
تصمیم گرفت دو بزرگ را
امتحان کند!!

به شیخ بهایی که اسبش
جلو میرفت گفت:
این میرداماد چقدر بی عرضه
است اسبش دائم عقب می ماند.

شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش برآن
اسب سوار است، حیوان کشش
اینهمه عظمت را ندارد.

ساعتی بعد عقب ماند،
به میر داماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند،
دائم جلو می تازد.

میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی
چون شیخ بهائی بر پشتش
سوار است سر از پا نمی شناسد
و می خواهد از شوق بال در آورد.


این است “رسم رفاقت…”

در “غیاب” یکدیگر” حافظ آبروی” هم باشیم…

#التماس اندکی تفکر ?
☂?☂

  • 5 stars
    نظر از: ترنم
    1397/10/24 @ 08:28:50 ب.ظ

    ترنم [عضو] 

    با سلام و خدا قوت
    جالب بود

  • 5 stars
    نظر از: ترنم
    1397/10/24 @ 08:28:50 ب.ظ

    ترنم [عضو] 

    با سلام و خدا قوت
    جالب بود

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.