حوادثی که منجر به فرار شاه شد
پاييزهاي بي برگي را در چمدان هايش مچاله کرد و رفت تا جاده ها با صداي قدم هاي بهار، بيدار شوند؛ تا آزادي همچون خورشيد از بالاي ديوار خانه ما قد بکشد و غنچه هاي باغچه، بوي باران هاي بهاري را برقصند در سرماي زمستان؛ تا شمعداني ها اشک بريزند پنجره هايي را که از اين پس، به تماشا باز مي شوند؛ تا قاصدک ها بدوند بر شانه هاي باد، با هر چه خبر رستگاري ست؛ مانند رسولان صبح که آفتاب را بر شانه مي کشند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1395/10/26 ساعت 08:09:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید