تلنگر

به ياد ابراهيم و قرباني اش افتاده ام ، مگر كسي مي تواند آنقدر در امر تو گوش فرمان شود تا جايي كه اسماعيلش را براي تو قرباني كند .
چه خدايي هستي كه ما ترا آنگونه كه ابراهيمت دركت نموده ، نشناخته ايم .
و ما چه بندگاني هستيم در برابر عظمت و بخشندگي ات كه حداقل براي خود ، ترا جستجو نمي كنيم و غرق در ماديات و هوسراني هاي اين دنيا غوطه وريم .
اين را تو اي معبود ، از قصورمان بدان . چون اين دنيا زادگاهي است براي امتحان دادن در برابر خالق كريمي چون تو و براي ما راهي قرار داده اي به نام توبه و خود گفتي : من منتظر بندگانم هستم و توبه كنندگان حقيقي ام را به لطف و كرمم مي بخشايم البته كساني را كه حق الناس بر گردنشان نباشد و تنها حق الله و حقي كه در برابر من داشته باشند ، بخشيده مي شوند .
پس تو اي معبود بي همتا ، ما را به خود وا مگذار حتي به چشم بر هم زدني .
حال در اين سير زمان كه به سرعت در حال گذر است از تو مي خواهم تا من را و ما را نبخشانده اي از اين ديار فاني به ديار باقي رهسپار نكني و در توبه ات را به سوي ما بگشايي و رو سياه و پشيمان در روز محشر حاضر نگرديم
يا ستار العيوب ، اي كه تو پوشاننده ي هر عيب و گناه بندگانت هستي ، ما را ببخش و بيامرز 
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.