موضوع: "تربیتی"
این گونه باشیم!!
دوشنبه 97/08/14
با احمق بحث نکنیم!!!
بگذاریم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.
با وقیح جدل نکنیم!!!
چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روح ما را تباه میکند.
از حسود دوری کنیم!!!
چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنیم باز از زندان تنگ حسادت بیرون نمی آید.
از «از دست دادن» نهراسیم!!!
که ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است.
بیشتر را بر کمتر ترجیح ندهیم!!!
که قدرت ما در نخواستن و منفعت ما در سبکباری است.
کمتر سخن بگوییم!!!
که بزرگی ما در حرفهایی است که برای نهفتن داریم، نه برای گفتن.
از کودکان بیاموزیم!!!
بادکنک خشم
سه شنبه 97/06/13
روش بازی بادکنک خشم:
بادکنکی به کودک بدهید تا باد کند. ته بادکنک را گره بزنید.
برای کودک شرح دهید که بادکنک نشانه بدن انسان است و هوای داخل آن نشاندهنده خشم است.
از کودک خود سوال کنید که آیا هوای درون بادکنک را میتوان خارج کرد یا هوایی به داخل آن وارد کرد؟ سپس از او بپرسید اگر مغزش مثل بادکنک باشد و خشم هوای درون آن باشد، آیا جایی برای فکر کردن واضح و روشن خواهد داشت.
از کودک بخواهید بادکنک را فشار دهد تا منفجر شود و تمام هوای آن بیرون بیاید.
از او سوال کنید آیا این راه حل خوبی برای بیرون ریختن خشم است؟ بگویید ممکن است برخی بچهها از ترکیدن بادکنک بترسند. درمورد این ترس نیز صحبت کنید.
برای او شرح دهید که چنانچه بادکنک یک آدم باشد، ترکیدن بادکنک مثل کتک زدن یک فرد یا یک شی خواهد بود. آیا این کار برای تخلیه خشم خوب است؟
از کودک بخواهید بادکنک دیگری را باد کند. این دفعه سر آن را گره نزنید، از کودکتان بخواهید که سر آن را با دست نگهدارد و طوریکه هوای داخل آن خارج نشود. توضیح دهید که بادکنک بدن است و هوای داخل آن معرف خشم است.
بخواهید که با آرامی، مقداری از هوای بادکنک را خالی کند، پس از آن با دست سر آن را بگیرد تا بسته شود.
از او سوال کنید ”آیا بادکنک کوچکتر شده است؟ بادکنک ترکیده؟ آیا به نظر نمیرسد این راه بهتری برای بیرون ریختن خشم باشد؟ آیا بادکنک تا زمانی که خشم خارج شود راحت میشود؟ برای کودک این مساله را پررنگ کنید، تا وقتیکه خشم تخلیه میشود، هم بادکنک و هم اطرافیان آن بادکنک در آرامش خواهند بود.
چند بار دیگر سر بادکنک را شل کنید تا باد آن بته تدریج خالی شود.
پس از آن همه ماجرا را دوباره برایش تکرار کنید و توضیح دهید که اگر اجازه دهیم که خشم درونمان انباشته شود و بر مقدار آن افزوده شود، بالاخره میترکد و دیگر نمیشود آنرا کنترل کرد.
مهارت نوشتاری در کودکان
دوشنبه 97/05/08
به نام یگانه عالم
زمانی که کودکان به مدرسه می روند متوجه می شویم بعضی از بچه ها مهارت نوشتاری ندارند یعنی مداد را نمی توانند درست در دستشان نگه دارند و یکی از علل اصلی آن استفاده بیش از حد از تبلت یا گوش های لمسی است.
در زمان قدیم تر که اینگونه امکانات نبود بچه ها بیشتر با خمیر یا گل بازی می کردند در نتیجه ماهیچه های دست آنها ورزیده می شد و برای نوشتن و قلم در درست گرفتن آماده می شدند.
بچه هایی که نمی توانند قلم را به درستی در دست بگیرند باید از بازی هایی چون خمیر ، گل بازی ، بلوک درخت ، بازی پیچ و مهره و امثال آن استفاده کنند تا به مهارت لازم دست پیدا کنند.
نوشته از خانم سارا فلاحی (کارشناس ارشد روانشناسی)
زنان انسان ساز هستند.
دوشنبه 97/05/01
? زنان انسان ساز هستند.
? حضرت نوح دو پسر داشت که یکی با او نجات یافت و دیگری غرق شد. ریشه پدری آنها یکی اما ریشههای مادریشان متفاوت بود. یکی عاقبت به خیر شد دیگری نه.
? در مورد حضرت یوسف نیز، مادر بنیامین و یوسف متفاوت از بقیه بود. همه ی پسران ، ریشه پدریشان پیامبر بود اما سرنوشتهای متفاوتی داشتند.
? حتی اگر پدر , پیامبر باشد نقش مادر , سرنوشت ساز است
راهکارهای پیشنهادی اشتباهات تربیتی که پدر و مادر ها مرتکب می شوند
دوشنبه 97/04/11
اگر فرزندتان، هنگام صحبت با شما، فریاد بزند و شما هم در مقابل، فریاد میزنید یا به او هشدار میدهید و عصبانی میشوید؟
همه اشتباه میکنند. به همین دلیل، خودتان را سرزنش نکنید و در مقابل، به فرزندتان بگویید از کاری که انجام دادهاید یا حرفی که زدهاید، پشیمان هستید و از این پس، قانونهای جدید در خانه بگذارید.
حتی اگر شما فکر میکنید که روش تربیتی که داشتهاید، باید بهطور کل تغییر کند، در ابتدا، با دو قانون جدید شروع کنید و فرزندتان را با 20 قانون جدید، غافلگیر نکنید.
برای فرزندتان، بیشتر از دو یا سه حق انتخاب نگذارید. به این ترتیب، میتوانید همیشه او را در کنترلتان داشته باشید.
به خودتان و فرزندتان زمان دهید. تغییر یک رفتار بد، همیشه، زمان میخواهد.
فنری که گاهی درمیرود!
وقتی دختر خردسالم، از سفر جادویی به خانه پدربزرگ و مادربزرگش برمیگردد، مثل فنری میشود که از جا در رفته؛ باید با همان تقلا، او را به زندگی برگردانیم. در این سفر جادویی، او هر کاری میخواهد، میتواند انجام دهد؛ حتی میتواند برای چندین ساعت غذا و خوراکی نخورد، کسی هم با قاشق دنبالش ندود. حالا من و همسرم را تصور کنید که باید با تلاش بسیار، او را دوباره به قوانین زندگی خودمان عادت دهیم.
این حرفهای تکراری، دردسرهای همیشگی همه والدین است؛ چون همه پدربزرگها و مادربزرگها فکر میکنند که بچههایشان، با روشهای تربیتی که در پیش گرفتهاند، حتما نوههای عزیزتر از جانشان را میکُشند. این وسط، نوهها، از موقعیت پیش آمده نهایت سوءاستفاده! را میکنند و حسابی، پنبه پدر و مادر را پیش پدربزرگ و مادربزرگ میزنند.
تنها راه والدین برای بهتر کردن اوضاع، نه درست کردن آن، حرف زدن است؛ آن هم با احترام، اما قاطعانه. ما هم همین راه را در پیش گرفتهایم و همچنان تلاش میکنیم تا این دو جبهه! را به تعادل برسانیم. هیچوقت از حرف زدن خسته نشوید؛ سرانجام، نتیجه خواهد داد.