تا کی همه اوصاف جمال تو شنیدن
بسم الله النور
تا کی همه اوصاف جمال تو شنیدن
درکوی تو سرگشته و روی تو ندیدن
گو بهتر از این چیست تجارت به دو عالم
سرمایه ی خود دادن و مهر تو خریدن
چون اهل دلی هیچ ندیدیم به عالم
گو چاره چه چیزست جز از خلق رمیدن
شد مرغ دل آسوده که در دام تو افتاد
دیگر نکند میل از این دام رهیدن
شد دایره ی کان و مکانم قفس جان
یا رب مددی کز قفسم باز پریدن
مارا همه شب تا به سحر فکر محال است
آن فکر چه باشد به وصال تو رسیدن
یا للعجب از من که نگارم به کنارم
اندر طلبش باز به هرسوی دویدن
هرحکم که فرمان دهیم هست تحمّل
حکمی که تحمّل نتوان هجرکشیدن
اللهم عجل لمولانا الغریب الفرج
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1396/05/16 ساعت 12:17:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید