بغضواره
فکر نکنی بی خیالم ها …
آنقدر بیچاره شده ام که انگشت هام رمق ندارند گاهی …
اما دلم زنده است، چند وقتی ست زنده ترین دل را دارم اصلا
بیشتر از قبل محتاج زیارتت هستم
محتاج گریه در آغوشت
محتاج لمس خاک هات
محتاج سختی هات
محتاج ِ محتاج بودنت …
فکر نکنی می خواهم بیایم به آستانت برای طلب کردن ِ آرزو
نــــــــــــــه
می خواهم بیایم چون الان دارد دلم می ترکد
وبی را باز کرده ام که از عصر دارد می خواند
” من ُ دل کندن از دلبر محاله
دلم با دلبرم در شور حاله
با این آقا به خوبی ندونم
کی گفته کربلا رفتن خیاله
بیا روی زخم های دلم مرهم بگذار
می ترسم تا عید نکشد
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1397/10/23 ساعت 08:29:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1397/10/23 @ 08:43:20 ق.ظ
نردبانی تا بهشت [عضو]
قشنگ بود خیلی