برگريزان
آرزو داشتم طبع شعر مي داشتم و براي درخت شاهتوت حياط شعري مي گفتم ؛
درخت زيباي ما ديرتر از همه درختان برگهايش سبز مي شوند و همه با هم و تقريبا بطور همزمان رشد مي كنند ؛
سرتاسر تابستان و اوايل پاييز سبز و باطراوتند ،
همه با هم زرد مي شوند و همچنان با قوت با شاخه هايشان چسبيده اند ؛
با اولين برف زمستاني دسته جمعي از شاخه ها جدا شده و روي زمين مي ريزند ؛
يك برگ ريزان واقعي و زيبا ؛
وسپس فراقت و خواب زمستاني ؛
چه همبستگي دلنشيني ،
و چه خواب لذت بخشي .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1395/09/21 ساعت 11:21:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1395/09/23 @ 08:02:39 ق.ظ
سلام مطلب زیبایی بود باز هم به وبلاگ ماسر بزنید وبلاگ شما خیلی خوب است