استكبارستيزي يك وظيفه ديني و قرآني است
تصور «استكبار»، تصديق «استكبارستيزي» را در پي خواهد داشت. معني اين سخن آن است كه تا استكبار وجود دارد، مبارزه با استكبار هم وجود خواهد داشت. به عبارت ديگر، استكبارستيزي تعطيلپذير نيست. اين گزارهها، داراي مباني قرآني و عقلي است. براي درك آن بايد ماهيت «استكبار» را مورد توجه قرار داد. استكبار يك بحث قرآني است و قرآن دو گروه مستكبرين و مستضعفين را با ويژگيهايشان مورد بررسي قرار داده و تكليف مستضعفين را در قبال مستكبرين بيان داشته است. واژه «استكبار» از ماده «كبر» و مصدر باب استفعال است. استكبار خود را برتر از ديگران پنداشتن و با اين خودبرتربيني، دنبال سلطه بر ديگران بودن است. آيات زيادي در قرآن به موضوع استكبار و مستكبرين اختصاص يافته است.
مفسر بزرگ قرآن مرحوم علامه طباطبايي(ره)، با استناد به آيه شريفه «فاستكبروا فيالارض بغير حق»، تصريح ميكند كه استكبار، هميشه يك امر باطل، ناروا و مذموم است. ايشان در تعريف استكبار و فرق بين متكبر و مستكبر بيان ميدارد: «مستكبر كسي است كه ميخواهد به بزرگي دست يابد و درصدد است كه بزرگي خود را به فعليت برساند و به رخ ديگران بكشد و متكبر كسي است كه بزرگي را به عنوان يك حالت نفساني در خود سراغ دارد و براي خود پذيرفته است.»
خداوند در قرآن به چهار شكل از استكبار با مصاديق آن شامل: استكبار عبادي (ابليس)، استكبار سياسي (فرعون)، استكبار اقتصادي (قارون) و استكبار علمي (بلعم بن باعورا) اشاره ميكند.
براساس آيات متعدد قرآن، مستكبرين كه سردمدار آنان ابليس است، داراي ويژگيهايي چون خودبرتربيني و تحقير ديگران، فخر و مباهات به خاطر امتيازات مادي، تحقير تودههاي مستضعف و تلاش براي سلطه بر ديگران هستند. از ديدگاه قرآن، مستكبرين با استفاده از تمامي شيوهها، روشها و ابزارهاي ممكن و در اختيار براي دستيابي به قدرت سياسي و تسلط بر مستضعفين بهره ميگيرند.
به بردگي و بندگي گرفتن انسانها و واداشتن آنان به اطاعت، فريب دادن و خدعه نمودن، جنگ رواني به قصد استعمار مردم، رواج رسوم خرافي و قبيلهاي و ايجاد جامعهاي طبقاتي از شيوههاي مستكبرين براي سلطه بر مستضعفين است كه قرآن به آن اشاره ميكند. از نمونههاي برجسته تاريخي استكبار سياسي كه در قرآن به تفصيل در مورد آن بحث شده، فرعون است.
استكبار سياسي يعني حكمراني به ناحق بر مردم و تحميل خود بر ديگران. قرآن در مورد فرعون ميگويد: «اِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الأرْضِ وَجَعَلَ اَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَهً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ اَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ اِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ» (فرعون در سرزمين (مصر) سربرافراشت و مردم آن را طبقهطبقه كرد و دچار اختلاف نمود و طبقهاي از آنان را زبون ساخت و پسرانشان را سر ميبريد و زنانشان را زنده بر جاي ميگذاشت. به درستي كه او از مفسدين بود.)
مبارزه با اين مستكبرين، وظيفهاي است كه خداوند بر دوش مستضعفين و ايمانآورندگان به خود قرار داده است. خداوند از مستضعفين و مؤمنين خواسته تا با تشكيل جبهه در برابر مستكبرين، به مبارزه با آنان بپردازند و حضرت حق وعده نصرت و پيروزي به مؤمنين در اين مبارزه داده است. «وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ اِن كُنتُم مُؤمِنينَ».
خداوند صحنه نبرد حق و باطل و فرجام اين نبرد را اينگونه توصيف مينمايد: «الَّذينَ آمَنوا يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَالَّذينَ كَفَروا يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا اَولِياءَ الشَّيطانِ اِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا».
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عابدی در 1395/08/12 ساعت 09:48:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |