موضوع: "درمحضر بزرگان"
تعبد وبندگی..
شنبه 97/12/18
آنچه انسان #تلاش کند، خودش را به جایی نمی تواند برساند
که ادعا کند که من به عمق #معارف رسیده ام، به عمق #احکام
رسیده ام، به عمق معیارها و فلسفه ی احکام رسیده ام.
نمی تواند این ادعا را بکند.
بلکه نهایت #تعبد و #بندگی یک انسان در برابر #حق_تعالی
این است که به حالی برسد که چون و چرای او با خدای متعال
کمتر بشود و صفر بشود؛ بگوید چون #خدا فرموده، بدون
دغدغه چشم.
مباحث توحیدی 3 ص 286
حضرت آیت الله آقا مرتضی تهرانی (ره)
2 دقیقه وقت بذارید بخونید به کارتون میاد!
سه شنبه 97/11/30
آیتالله بهجت(ره) فرمودند:
ای انسان زمان مرگت پریشان نباش و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش !
چرا که مسلمین کارهای لازم را میکنند!
لباسهایت را از تنت درمیآورند، غسلت میدهند، کفنت میکنند، از خانهات بیرونت میکنند و تو را به خانهی جدیدت (قبر) میبرند!
خیلیها برای تشییع جنازهات کارهایشان را تعطیل کرده و حاضر میشوند!
از وسایل شخصیات خلاصی انجام میگیرد!
کلیدهایت، کتابهایت، کیف و کفشهایت، لباسهایت و اگر خانوادهات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند!
مطمئن باش مردم و دنیا بر تو حسرتی نمیخورند!
تجارت و اقتصاد، استمرار مییابد!
شغل و وظیفهی تو به دیگری واگذار میگردد!
اموال و داراییهایت تقسیم میشود و ورثه آنها را تصاحب میکنند!
در حالی که تو از “ریز ریز” حساب گرفته میشوی!
اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است لذا وقتی میمیری میگویند : “جناره”
تو را به نامت صدا نمیزنند!
وقتی میخواهند بر تو نماز بخوانند میگویند: جنازه کجاست؟
تو را به نامت صدا نمیزنند! و زمانی که میخواهند تو را دفن کنند میگویند : میت را نزدیک کنید!
پس بعد از مرگ اسم تو میشود میّت یا جنازه!
پس مواظب باش چهره، اموال، نسب و قبیله و پست و مقامت تو را نفریبد!
چهقدر این دنیا بیارزش است و آنچه در پیش رو داریم چهقدر عظیم میباشد!
بعد از وفاتت ۳ نوع اندوه بر تو خواهد بود!
۱_ کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند: بیچاره!
۲_ دوستانت چند ساعت و یا نهایتاً چند روز برایت اندوهگین میشوند و سپس به شوخی و خندههای خود میپردازند!
۳_ عمیقترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود!
خانوادهات یک هفته، دو هفته، یک ماه، دو ماه و یا نهایتاً یک سال غمگین میشوند و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار میدهند!
و اینچنین داستان تو در بین مردم تمام میشود و داستان حقیقی تو شروع میشود! ” آخرت”
جمال، مال، سلامتی، فرزندان و … از تو زائل شد!
از خانه و کاشانه و همسرت جدا شدی! و زندگی واقعی شروع شد!
و سؤال این است!
برای قبر و آخرتت چه آماده نمودهای؟
این حقیقتی است که جای تأمل دارد!
پس بر فرائض، نوافل، صدقهی پنهانی، عمل صالح، نماز و تهجد و…. حریص باش! نه بر مال و مقام دنیا تا شاید نجات یابی!
اگر به وسیلهی این متن برای یادآوری مردم همکاری نمودی، انشاالله اثر این یادآوری را روز قیامت، در میزان حسنات خود خواهی یافت!
وَ ذَكِّرْ فَاِن الذِّكرى تَنْفَعُ المُؤمنين!
و پیوسته پند و تذکر بده، زیرا که بی گمان پند (و تذکر) مؤمنان را سود میبخشد “.
چرا میّت اگر به عقب برگشت داده شود صدقه را اختیار میکند؟!
چنانچه طبق آیهی ۱۰ سورهی منافقون میت بعد از مرگ از خدا سوال میکند:!
رَبِّ لَوْلا اَخَّرْتَني اِلى اَجَلٍ قَريبٍ؛ فَاَصَّدَّقَ وَ اَکُنْ مِّنَ الصّالحین!
پروردگارا، چرا مرگ مرا مدت كمى به تاخير نینداختی، تا (در راه تو) صدقه بدهم و از صالحان و نیک نامان باشم؟!
علما فرمودند: صدقه را ذكر ننمود مگر به خاطر اثرات عظيم صدقه كه بعد از موتش مشاهده مینمايد!
پس زیاد صدقه دهید چرا که مؤمن در روز محشر، زیر سایهی صدقهی خود خواهد بود!
سه توصیه برای آخرین روزهای زندگی
دوشنبه 97/11/29
? سه توصیه ویژه آیت الله کوهستانی در آخرین روزهای زندگی
سه چیز را سرلوحه کارتان قرار دهید:
1⃣ همراه با قرآن باشید و از قرآن جدا نشوید.
2⃣ نماز شب را ترک نکنید.
3⃣ نماز را اول وقت بخوانید.
آن مرد الهی در ادامه فرمودند:
✖️ مواظب شیطان باشید که برای فریب دادن هر انسانی آماده است.
? هزار و یک حکایت عرفانی، ص140
اللهم ارزقنا شهادت
یکشنبه 97/11/28
آیت الله جوادی آملی:
قرآن بساط آرزو را جمع کرده و بساط امید و رجا را پهن کرده است، آرزو به معنای توقع هدف بدون وسیله است اما رجا به توقع هدف با وسیله گفته میشود، کشاورزی که همه کار را کرده و منتظر دروی محصول است امید و رجا دارد نه آرزو.
انسان باید با رجا و امید زندگی کند یعنی باید مقدمات را فراهم کرده و در جایی که توانایی ندارد از ذات اقدس اله بخواهد نه اینکه بدون هیچ کار بنشیند و آرزو کند…
اینگونه نیست که خون های پاک شهدا هدر رود و خدا نسبت به ضعف های مدیریتی مسئولان بی اعتنا باشد اینگونه نیست که عذاب ها تنها در آخرت منحصر باشد بلکه در دنیا هم عذاب الهی وجود دارد.
چه کنیم تا عمار رهبری باشیم...
شنبه 97/10/29
? یکی از دانشجویان خدمت حضرت آیتالله مصباح یزدی رسید و پرسید: چه کنیم مانند حضرتعالی عمار رهبری باشیم؟
? ایشان پس از تأملی فرمودند:
” از خدا می خواهم ای کاش پای سالمی داشتم و توان بدنی داشتم، شهر به شهر راه می افتادم و حضرت آقا را به مردم معرفی می کردم و می گفتم این آقا کیست؛ چه عظمتی دارد؛ تا مردم این نعمت عظیم را بشناسند و قدردان و شکرگزار این نعمت الهی باشند. “