موضوع: "درمحضر بزرگان"
هرچی دیدی هیچی نگو
پنجشنبه 97/04/07
هرچی دیدی هیچی نگو
من هم هیچی نمیگم … یعنی تو در مصائب صابر باش و چیزی نگو، من هم در کوتاهی ها و خطاهایت چیزی نمی گویم…
هدف غایی حیات انسان
چهارشنبه 97/03/30
استاد پناهیان :
هدف غایی حیات انسان و اینهمه فرایندهای تلخ و شیرین و فراز و فرودها در حیات انسان، آمادگی برای ملاقات پروردگار است. ملاقات خدا که خالق همه لذات دنیا و آخرت است. از همه لذتهای عالم شیرینتر و هیجان انگیزتر و سرمست کننده تر است . در لحظه اول ملاقات خدا اثر تمام تلخ کامیهای دنیا از دل انسان زائل می شود.
فردای تو امروز ساخته میشود
چهارشنبه 97/03/30
استاد پناهیان:
فردا همان روزی است که ممکن است هرگز آن را نبینی و دیروز همان روزی است که حتما دوباره آن را در قیامت خواهی دید. امروز همان روزی است که دو فرصت مهم در اختیار داری : یکی جبران خرابیهای دیروز و دیگری زمینه سازی برای خوبیهای فردا .
فردای تو امروز ساخته میشود پس کار امروز را به فردا نینداز.
#طلبه_باید_سعه_صدر_داشته_باشد
یکشنبه 97/03/27
#طلبه_باید_سعه_صدر_داشته_باشد
? آیه الله العظمی مظاهری
? از شرایطی که طلبه باید آن را دارا باشد، سعه صدر است. این شرح صدر که قرآن روی آن خیلی پافشاری دارد، برای ما طلبهها لازم و واجب است.
? اگر ما طلبهها سعه صدر و تسلط بر اعصاب نداشته باشیم، نمیتوانیم حرفهایمان را بفهمانیم. اگر وسط حرفها آدم عصبانی بشود، دیگر هیچ کاری نمیتواند بکند، هیچ پیشرفتی ندارد و معمولاً انسانها اینطور هستند و قرآن میفرماید: «إنّ الأنسان خلق هلوعاً»؛ یعنی اگر انسانها خودشان را نساخته باشند، ذاتاً سبکسر هستند و خود قرآن این هلوعاً و سبکسری را معنا میکند: «اذا مسه الشر جزوعاً» یعنی اگر یک وقتی مشکلی برایش پیش بیاید از میدان بدر میرود. خودش را گم میکند به اندازهای که گله از خدا میکند.
? دیدم کسانی را که بعضی اوقات میگویند من خدا را قبول دارم، اما خدا را عادل نمیدانم! وقتی که ریشهیابی بکنیم که چرا خدا را عادل نمیداند، میبینیم که مثلاً از نظر اقتصادی از رفیقش، از برادرش عقب افتاده است. مرد میخواهد که در این جذر و مدها خدا را عادل بداند و گله از خدا نداشته باشد. این تسلیم است که انسان را به هدف و مطلوب میرساند ولی اگر مقام تسلیم و رضا نباشد، انسان از خدا در دل گله دارد، در جذر و مدهای روزگار له میشود…
راز بی اخلاقی مسلمانان از زبان خواجه نصیرالدین
یکشنبه 97/03/13
راز بی اخلاقی مسلمانان از زبان خواجه نصیرالدین
در بغداد هر روز بسیار خبرها می رسید از دزدی، قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود.
روزی خواجه نصیرالدین مرا گفت: می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند؟
من بدو گفتم:
بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم.
خواجه نصیرالدین فرمود:
در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان “امّا” و"اگر” دارد.
در اسلام تو را می گویند:
دروغ نگو، امّا دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست.
غیبت مکن، امّا غیبت انسان بدکار را باکی نیست.
قتل مکن، امّا قتل نامسلمان را باکی نیست.
تجاوز مکن، امّا تجاوز به نامسلمان را باکی نیست.
و این “امّا” ها مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند.
این است راز نابخردی مسلمانان
«اخلاق ناصری»،شمس الدین محمد جوینی