موضوعات: "بدون موضوع" یا "نکات ناب روان شناسی" یا "درمحضر بزرگان"
دستورالعملی عجیب، برای كنترل چشم چرانی ...
پنجشنبه 97/09/15
فردی نزد آیتالله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آمد و گفت:
آقا! قبل از ازدواج، گاهی چشمم خطا میکرد، گفتم: ازدواج میکنم الحمدلله راحت میشوم، امّا هنوز هم خطا میکنم و یک موقعی چشمم به ناموس دیگران میافتد، استغفار میکنم، امّا چه کنم؟! گرفتارم، یک نسخه بدهید؟!
فرمود: قانع نیستی. اگر به آن چه که داری قناعت داشته باشی، اعضاء و جوارحت این قناعت را لمس میکنند و اینطور نمیشود.
اولیاء خدا یک نسخه داده اند که هر کس حتّی اگر تمکن مالی دارد، باید عمل کند و اتّفاقاً از لحاظ بهداشتی هم به دردمان میخورد.
میگویند: اوّلاً گرسنه شو و بعد سراغ غذا برو. بعد هم موقعی که گرسنه هستی و سر غذا نشستی، یک مقدار که خوردی، دیدی همچنان می خواهی، بگو: نمیخواهم!
اگر میخواهی قانع بشوی، حتی موقعی که ولو تمکن مالی داری، کمتر بخور، به تعبیر عامیانه دائم پرس روی پرس میخوری که چه؟!
میگویند: اگر میخواهید قناعتپیشگی را یاد بگیرید اوّل از لقمه شروع کنید (این نسخه اولیاء است که بیان میکنم)، اگر توانستی این شکم بیهنر را کنترل کنی، چیزهای دیگر را هم کنترل میکنی. آنوقت معلوم است دیگر، کسی که به حلالش مراقبت کند و کم بخورد، دیگر دستش به طرف شبههناک و حرام نمیرود.
لذا آیتالله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمود: تو قانع نیستی! یعنی چه؟ اگر ما باشیم میگوییم که تو کنترل چشم نداری، شهوت داری، امّا ایشان گفتند: تو قانع نیستی، یعنی در حقیقت سرچشمه را به او نشان داد.
اولیاء خدا میگویند: اگر یک قدم به نفست جواب دادی، قدم دوم هم میخواهد. اگر یکبار گفتی: بیا، این شربت به ظاهر گوارای دنیا را بگیر، باز هم میخواهد، چرا که حریص و سیری ناپذیر است، تو را میکشد، امّا سیر نمیشود، لذا باید خیلی مواظب باشیم
خواستگاری بچه مذهبیا
پنجشنبه 97/09/15
چیزی میخاین بگین اقا سید?؟
زانو زدم گوشه چادر مشکیش رو گرفتم تو دستم بفرمایید اقا سید؟
:راستش من … من
:بفرمایید..
شما چی…؟طوری شده؟ :نه….راسش اره ..(ووییی چ سخته)
من …عجیب دلبسته سیرت فاطمیتون شدم صورت واسم مهم نبود شما رو اول از خدا بعد از مادر و در اخر از همین شهدا میخام من اومدم اینجا تا … تا ب رسم عاشقی ازتون بخام خانوم خونم بشید ب رسم شیعه بودن شما رو از مادرم زهرا(س)خواستگاری کنم ب رسم مدافعا بی بی زینبو واسطه عشقم قرار بدم نیمه دگه دینم نیمه دیگه قلبم میشید خانوم؟ (الان من فقط حرف خانوم رو مینویسم ولی شما ک دیگه خانوما رو میشناسید)
خانوم: ب رسم عاشقی میشم خانوم خونت…
ب رسم شیعه بودن میشم خاک پای مادر …
به رسم مدافعا میشم قربون بی بی زینب چادر رو بوسیدم روی چشمم گذاشتم
گفتم:«شکر» #اللهم_ارزقنے_ازاینا #میخوام ____________________ تمام شد… خداییش دردتون نیومد؟ جیگرتون نسوخت؟ آقاى با غیرت رگاى گردنت بیرون نزد؟ خانم با حیا صورتت سرخ نشد؟؟ حقمونه… اون وقت که دختراى مذهبیمون عکس دست و چادر و اندامشون رو حراج فضاى مجازى میکردن به بهانه ى تبلیغ حجاب،باید فکر اینجاشو میکردیم… حقمونه.. اون وقت که پسران مذهبیمون بجاى غیرت پز روشن فکرى میدادن باید فکر اینجا رو میکردیم… ️کانال ها مملو شده از داستان هاى اینچنینى..
امان از دل امام زمان علیه السلام…
هجده ساله
پنجشنبه 97/09/15
هجده ساله
آنجا هجده ساله ای درد می کشد برای دین ….
و اینجا (بعضی) هجده ساله ها خودشان “درد می شوند” برای دین !
آنجا سال 11هجری ست،
و اینجا 1427 سال بعد ….
آنجا هجده ساله ای برای نابینا رو گرفت تا هم خودش حفظ شود و هم نابینا تا بگوید حجاب هم جنبه فردی دارد و هم اجتماعی …
اما؛
اینجا (بعضی ) هجده ساله ها توجیه می آورند که خشک مقدس نباشید ، متحجر نباشید ، چرا این قدر گیر میدهید و….. عکسشان را فقط خواجه حافظ شیرازی ندیده و فریاد روشنفکریشان گوش فلک را کر کرده…
آنجا سال 11هجری ست،
و اینجا 1427 سال بعد …
آنجا هجده ساله ای “حـجـابــ” می گذارد تا آزاد کند دیـنش را از جهالت،
و اینجا (بعضی ) هجده ساله ها “حـجـابــ” برمیدارند تا آزاد کنند دنیایشان را برای جهالت!
آنجا سال 11هجری ست
و اینجا 1427سال بعد …
آنجاصورت هجده ساله ای سیلی می.خورد ، ازبس که میماند پایِ امام زمانه اش!
و اینجا (بعضی )هجده ساله ها سیلی می زنند به صورت امام زمانشان،از بس که می دَوَند دنبال شیطان نفسشان!
آنجا سال 11هجری ست،
و اینجا 1427 سال بعد…
آنجا هجده ساله ای پرپر شد تا امروز بشود الگوی زنان متدین شیعی،
اما؛
اینجا (بعضی ) هجده ساله ها بال بال می زنند تا الگو بردارند از زنان متحجر غربی …
آنجا سال 11هجری ست،
و اینجا 1427 سال بعد …
دردمان آنجا تازه تر میشود که چادر که یادگار همان هجده ساله است شده دستاویز غفلت عده جاهل که به بهانه تبلیغ حجاب ، چنان بر طبل استحاله حجاب و عفاف میکوبند که گویی کسی جلودارشان نیست و با هزار توجیه و استدلال غلط و بچگانه حجاب را به سخره گرفته اند
و چقدر تفاوت است بین هجده ساله های آنجا و هجده ساله های اینجا…
روابط متکامل زن و مرد
پنجشنبه 97/09/15
نکته ای را که می گویم قابل تأمل است . من الان یقین دارم در پنج مترى من آب هست . یقین هم دارم آب هست .
من تشنه نیستم . دنبال آب نمى روم. ولى اگر احتمال بدهم در ده کیلومترى من آب است و بچه هاى من العطش مى گویند و خودم تشنه ام، بدنبالش مى روم. حتى بر اساس احتمال راجح و احتمال عقلایى، حرکت مى کنم. پس آن چه من را به حرکت وادار مى کند، علم به چیزى نیست، اضطرار به آن است. احتیاج به آن است.
مادامی که ما به این اضطرار و احتیاج نرسیم بدیهی ترین چیز ها که هیچ وحی منزل هم به کار نمی آید.
#استاد_علی_صفایی_حائری_ره
اوج درخواست انبیاو اولیا از ماعندالاولیاء،
سه شنبه 97/09/13
انسان موقعی انسان میشود که شناخت حقیقی به نفس خودش داشته باشد. اولیاء خدا و عرفای عظیمالشّأن، موارد لازم برای رسیدن به مقام حقیقت انسانی را، شناخت نفس و شناخت مراحل چهارگانه حالات نفس میدانند. عرفای عظیمالشّأن نکاتی را تبیین فرمودند که در جلسات گذشته بیان کردیم،
از جمله اینکه میفرمایند: اوّل باید خودسازی باشد. اگر نفس را شناختی، خود را میسازی. در این مراحل، بالاترین و اوّلین مطالب، دوری از رذائل این است که آن را علماء اخلاق به عنوان مرحله تخلیه بیان میکنند.
اشاره شد اگر هزار فضیلت در انسان باشد، امّا تا درون خود را از رذائل، پلیدیها، پلشتیها و زشتیها، تخلیه نکرده باشد؛ آن فضائل نه تنها جواب نمیدهد، بلکه یک روز عامل میشود که انسان، پا روی آن فضائل بگذارد.
مثلاً فردی با اینکه صدقه میدهد، امّا بعد از مدّتی برای آن شخص نیازمند، اذیّت و آزار درست میکند «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى». علّت این کار، این است که هنوز رذیله تکبّر، خودنمایی، خودبرتربینی و تشکّر از نفس در او هست. لذا با اینکه خودش اقدام به صدقه دادن میکند، امّا اگر یک موقعی از آن کسی که به او کمک کرده، توجّهی نبیند، شروع به منّت گذاشتن و اذیّت کردن او میکند. در حالی که این، پروردگار عالم است که در حقّ او، لطف، محبّت و بزرگواری کرده و عامل شده که او، دست دیگری را بگیرد؛ یعنی در اصل، لطف به او هست که به واسطه او، دست کسی گرفته شده است. امّا او این لطف را خراب میکند.
لذا اولیاء خدا بر روی این نکته خیلی تأکید دارند که اگر رذائل از انسان بیرون نرود، در حقیقت هیچ فضیلتی از او بروز نمیکند و همه فضائل او بعد از مدّتی تبدیل به رذائل میشوند.
لذا اولیاء خدا راجع به آیه شریفه «وَ مَنْ کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِیلاً» میفرمایند: اگر تخلیه نشوی، کور هستی و ادراکات تو، نسبت به حقایق فضائل، از بین میرود، گمراه هستی، در ایآنجا همه چیز را خراب میکنی و در آآنجا هم هیچ چیز نمیفهمی. پس مبارزه با رذائل، اوج درخواست انبیاء، اولیاء و عرفاء است و میفرمایند: حتماً اوّل کاری که میکنید، این باشد که بگردید و رذائل را در خود پیدا کنید.