راز نقطه ها...


گوشه‌ای نشسته و تسبیحی به دست دارد ذکر می‌گوید، تکیه داده است به دیوار بیرونی مسجد، نه دیواری که مسجد از آنجا شروع می‌شود که دیواری که دور است. خیلی دور از مسجد، به قاعده حداقل سیصد متر!
سرم را بالا می‌گیرم و بعد پائین، این تکه خلوت است. زیاد. به سمتم می‌آید، نمی‌توانم خودم را قایم کنم! می‌فهمم که لحظه‌ای دیگر صدایم خواهد کرد، منتظر می‌شوم تا صدایش را بشنوم، صدایم می‌کند. لهجه‌ای آذری دارد. میانسال است و بغض در گلویش از چند متری هم نمایان است و اشک چشمش اما باید نزدیک باشی و ببینی که حلقه‌هایی از قطره‌هایی که خدا دوستشان دارد در گوشه چشمش منتظر یک فرمانند که بریزد پائین و بشوند مجوز ریختن گناهانش!
همسر می‌رود جلو تا راحت باشیم. قدم‌هایم سست می‌شوند و گوشه دیوار مسجد هم‌کلامم می‌شود. تضمین می‌خواهد که خدا بخشنده است و امشب حتما او را می‌بخشد!
فکر می‌کنم! به اینکه احتمالا «م.ن» نماینده تام‌الاختیار خدا هستم امشب! در این گوشه از دیوار بیرونی مسجد جمکران. 
به حکم حرف‌هایی که از بندگان خوب خدا خوانده‌ام می‌گویمش که خدا حتما می‌بخشد. خدا حتما نگاهت می‌کند و خدا حتما ملائکه‌اش را می‌فرستد که برایت طلب مغفرت کنند و منتظر است که تو یک قدم! که نه ذره‌ای سمتش بیایی!
خیالش راحت می‌شود. دوست دارم حرف بزند. مشخص است که دوست دارد سرش را بگذارد به روی شانه‌هایم و عبای رنگ طوسی‌ام را پر کند از اشک‌هایش.
نمی‌دانم انتظار همسر آمد جلوی چشمم، گناهان خودم آمدند و یا خدا مرا انداخت از کنار این بنده‌اش کنار که مکالمه‌مان زود تمام شد!
شاید خدا خواست که با این بنده‌اش تن‌ها باشد و شاید مثل همیشه چیزی گذاشت جلوی پایم که از زبان این بنده‌اش برسم به آنچه مدت‌هاست در ذهن دارم!
به آن حدیث از پدرم علی(ع) که فرموده‌اند: نزد خدا گناهی که به توبه بینجامد محبوب‌تر است از عبادتی که موجب غرور شود.
و علی(ع) پدرم است حتی اگر سید نباشم که حبیبش رسول خدا(ص) گفته است: من و علی پدران این امت هستیم!
و باز «من» می‌مانم و راز نقطه‌‌ها و راز نقطه‌ای که دوست دارم میان «میم‌» و «نون» وجودم رها کنم، در این شب قدر آخر. و در این مسجد مقدس جمکران

چرا سجده


بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت میکند.شما امواج الکترومغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی که استفاده می کنید و نمی توانید کنارهم بگذارید.دریافت می کنید.

هم چنین از طریق لامپ های روشن که حتی برای یک ساعت هم خاموش نمی شود.

شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کنید.به عبارت دیگر شما با امواج الکترومغناطیس شارژ میشوید بدون اینکه بفهمید!

سر درد دارید!احساس ناراحتی می کنید! تنبلی در کار و درد در مکان های مختلف!

این را فراموش نکنید وقتی بعضی از این علایم را احساس کردید!راه حل همه ی این ها چیست!!؟؟

یک دانشمند غیر مسلمان (اروپایی)تحقیقاتی را شامل یافتن بهترین روش برای خارج کردن امواج الکترومغناطیسی که به بدن آسیب می رساند انجام داده است.گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بر زمین،زمین امواج الکترومغناطیس مغز را تخلیه خواهد کرد!این شبیه اتصال زمین(EART)ساختمان هایی است که احتمال برخورد سیگنال های الکتریکی(مانند رعد و برق) وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود.

  بنابراین سر را بر خاک بگذارید تا امواج الکتریکی مثبت تخلیه شود!

آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز میکند:

بهتر است پیشانی تان را بر خاک بگذارید!و آنچه شگفت انگیزتر است این که:

بهترین راه که پیشانی تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید

چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیسی بهتر تخلیه خواهد شد.

و بیشتر تعجب خواهید کرد وقتی بدانید براساس اصول علمی ثابت شده که مکه مرکز زمین است.

و کعبه درست مرکز زمین است!

  بنابراین سجده در نمازتان:

بهترین راه برای تخلیه ی سیگنال های مضر از بدن است!

این هم چنین کمال مطلوب برای زندگی به قادر مطلق است،او که جهان را اینگونه آفرید!

قادر متعال همواره از ما چیزی می خواهدانجام دهیم که برای خودمان مفید و سودمند است!

موضوعاتی وجود دارد که دلیل انجام قطعی آن را نمیدانیم،اما دیر یا زود ممکن است شما ذلیل آن را پیدا کنید!

در هر حال شما باید به خداوند متعال ایمان داشته باشید و بدانید هر آنچه برای او انجام میدهید بهترین برای شماست!

ما به خاک نمی افتیم تا امواج الکترومغناطیس تخلیه شود، بلکه برای اطاعت خدای قادر متعال سجده می کنیم!


ما به فرمان خدا اعتقاد داریم که همیشه در آن معرفتی است.

ایمان ما به خاطر آفریننده است.او همه چیز را می داند….

اما از آنجا که دلیل علمی وجود دارد لازم است به مردم نشان داده شود 


تا هر آنچه مسلمانان انجام می دهند را ببینند.این برای همه خوب است.

سایه جنگ!


بسم رب الشهدا 

چقدر دقیق گفتی در عین زیبایی سید مرتضی!
عجیب است که باز هم این همان دهکده جهانیست که در زیر نور آسمانش بسیجیان رمل های فکه زیسته اند، همان دهکده جهانی که در نیمه شب هایش ماه هم بر کازینو های لاسوگاس می تابیده، هم بر حسینه دو کوهه و هم بر گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق به او می گریستند. دنیای عجیبی است نه؟
سید شهیدان اهل قلم! دنیای عجیبی است؛ این همان دهکده جهانی است که بسیجی از همه چیزش، از زندگی آسوده و همسر مهربان و فرزند دوست داشتنی اش و … همه چیزش می گذرد تا دو هزار کلیومتر آن طرف تر از مرزهای وطنش، در خاکی غریب، امنیت هم وطنان و مسئولینش را تامین کند. تا دیپلمات کشورش در کمال آرامش و متکی به قدرت او بتواند مذاکره کند. و آن مسئول زبان دراز دو هزار کیلومتر این طرف تر در قلب وطن در راحتی و امنیت بنشیند و ضمن زیر سوال بردن اصل و فلسفه کار همان بسیجی دهان به بدگویی باز کند و از این دم بزند که برجام سایه جنگ را از سر کشور دور کرد!!!! برجامی که در تنها دلیل وجودی خودش یعنی لغو یکجای همه تحریم ها، مانده است. امان از دروغ و تزویر و دورویی… سید مرتضی جان! آری ماه بر هر دوی اینها می تابد چون اینجا دهکده جهانی است! تا بوده همین بوده؛ اعتراضی هم نیست. فقط یک دعا هست؛ و آن اینکه: خدایا برسان صاحب کار را… برسان آن آفتاب روشنگر و حق گستر را… برسان که او تنها کسی است که این دهکده جهانی را تبدیل به مدینه فاضله خواهد کرد.

درسهاى تربیتى سوره ‏ى حمد

 

در تفسیر نمونه به مواردی از اثرات تربیتی سوره حمد اشاره شده است كه با توجه و عمل به هركدام از این موارد، انسان هرچه بیشتر در راه شناخت ونزدیكی به پروردگار قرار می‌گیرد:

 

1- انسان در تلاوت سوره‏ى حمد با «بِسْمِ اللَّهِ» از غیر خدا قطع امید مى‏كند.

 

2- با «رَبِّ الْعالَمِینَ» و «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» احساس مى‏كند كه مربوب و مملوك است و خودخواهى و غرور را كنار مى‏گذارد.

 

3- با كلمه «عالمین» میان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مى‏كند.

 

4- با «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خود را در سایه لطف او مى‏داند.

 

5- با «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» غفلتش از آینده زدوده مى‏شود.

 

6- با گفتن «إِیَّاكَ نَعْبُدُ» ریا و شهرت طلبى را زایل مى‏كند.

 

7- با «إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ» از ابرقدرت‏ها نمى‏هراسد.

 

8- از «أَنْعَمْتَ» مى‏فهمد كه نعمت‏ها به دست اوست.

 

9- با «اهْدِنَا» رهسپارى در راه حقّ و طریق مستقیم را درخواست مى‏كند.

 

10- در «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» همبستگى خود را با پیروان حقّ اعلام مى‏كند.

 

11- با «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» و «ولَا الضَّالِّینَ» بیزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى‏دارد.

 

هرکجا بوی خدا می اید.

هر كجا بوى خـــــــــــــــــــــدا مى آيد                        خلق بين بى سر و پا مى آيد


زانك جان ها همه تشنه ست                                به وى تشنه را بانگ ســــقا مى آيد

 

شـــــــيرخوار كرمـــــــند و نگـــــــران                         تا كه مــــــــادر ز كجا مى آيد


در فراقــــــــند و هـــــمه منـــــتظرند                        كز كجا وصــــــل و لقا مى آيد


از مســـــــلمان و جــــــهود و ترســا                       هر سحر بانــــگ دعــا مى آيد


خــــنك آن هوش كه در گوش دلــش                      ز آســـمان بانگ صــلا مى آيد


گـــــــوش خـــــود را ز جفا پاك كنـيد                       زانك بانـــگى ز سمــــا مى آيد


گـــــوش آلوده ننوشــــد آن بانــــــگ                     هر سزايى به ســـــزا مى آيد


چشـــــم آلوده مكـــن از خد و خــال                     كـــان شهنشـــــاه بقا مى آيد


ور شد آلوده به اشكش مى شــوى                    زانـك از آن اشـــك دوا مــى آيد


كاروان شكر از مصـــــر رســـــــــــيد                     شـــــرفه گــــــام و درا مـى آيد


هين خمــــــــــش كز پى باقى غزل                     شــــــــاه گوينــــده مـا مى آيد

 

 

 
مداحی های محرم