می دانی چه می گویم!! مگر چاره ای دیگر داشتیم؟؟!!

برای نسل های بعد؛

وجنگ آمد…….‌

میدانی چه میگویم؟؟ آری جنگ آمد.
ما به دنبال جنگ نرفته بودیم..

او آمد..

تعدادی از ما جنگیدیم..رزمنده شدیم. عده ای رنگ رزمنده گرفتند..عده ای نیز رنگ رزمندگی به خود پاشیدند.. وتعدادی نیز رنگ جبهه را ندیدند و راوی جنگ شدند…

عده ای رفتند…عده ای ماندند.

اما یا زخم برتن یا داغ بر دل…وعده ای نیز داغ بر پیشانی زدند.

عده ای مفقود،عده ای مظلوم،عده ای مغموم…وعده ای نیز مذموم.

تعدادی آمده بودند تا بروند.
قرار را بر رفتن گذاشته بودند..عده ای نیز آمده بودند تا بمانند.چاره ای نبود .شهیدی گفته بود.."از یک طرف باید بمیریم.تا آینده شهید نشود.واز طرفی باید شهید شویم تا آینده زنده بماند……راستی چه باید میکردیم؟؟؟

عده ای آمده بودند تا از خود حساب بکشند..عده ای تا حساب های خود را تسویه کنند..عده ای آمده بودند تا آدم حسابی شوند..عده ای نیز حساب باز کردند..عده ای نیز آمده بودند تا حسابی آدم شوند…

عده ای آمدند تا بی پیکر شوند…عده ای نیز پیکر تراش..عده ای نیز پیکره ی یک “بت".
عده ای ویلچری ..تعدادی ویلایی..

عده ای حاضر…تعدادی ناظر….قومی نیز غافل.

واما..

دیوانگی"جوانی” ما با جنگ مصادف شد. در ما میل به زیستن زنده بود .حس عاشقی ومعشوقی نیز جریان داشت…اما جنگ آمده بود.چه باید میکردیم؟؟؟؟
آیا جز جنگیدن چاره ای داشتیم؟؟

ما هم آینده را برای خود ترسیم کرده بودیم…اما جنگ نزدیکتر از دور بود.
جنگ بود .باید این نزدیک را پاسخ میدادیم..ونزدیکمان دور شد ودو ر ودور ودور به ساعات 8سال…..باید میرفتیم به دنبال این قافله..
مگر چاره ای جز جنگیدن داشتیم؟؟

 

برای ما هم جان عزیز بود. از توپ وتفنگ وترکش میترسیدیم.. باید جرأت می یافتیم…وجنگ بود..مگر چاره ای جز جنگیدن داشتیم؟؟؟

عشق و عاشقی ومعشوقه را به امید دفاع از تمامی عاشقان ومعشوقانی مانند شما رها کردیم…..ورفتیم….چه باید میکردیم؟؟؟

ما بدنبال حاکم شدن نرفتیم.
خواستیم محکوم تاریخ آینده نشویم..خواستیم فردا از نگاه تیز وشماتت بار شما فرار نکنیم..ـ….پس چه باید میکردیم؟؟؟

ما خونخواری نیاموخته بودیم..
باور کن از رنگ خون میترسیدیم..اما به خونخواهی رفتیم .خونخواهی سرهای به ناحق بریده شده……مگر چه باید میکردیم؟؟؟

از جنگ به بعد شکل عاشقی مانیز تغییر کرد..عاشقی ما با دلتنگی ودلبستگی به محبوبه های شب..محبوبه های شب عملیات..محبوبه های جا مانده در ارتفاعات “ماووت"و جاماندگان در زیر خاک ریزهای “مجنون"…و رفیقان رفته تا دهانه ی خلیج….

باور کنید…
ما قطار فطار رفتیم..واگن واگن برگشتیم…جوان جوان رفتیم..پیر پیر برگشتیم…راست راست رفتیم.شکسته شکسته بر گشتیم…گروه گروه رفتیم ..دسته دسته برگشتیم…دسته دسته رفتیم…وتنهای تنها برگشتیم….اما ایستادیم….
آری من وتو حق داریم همدیگر را نشناسیم…از دو نسل متفاوت…دوستان ما آنسوی دردها ورنج ها به ساحل و ما این سمت چشم دوخته به افق های نامعلوم…

راستی اگر نمیرفتیم چه میکردیم؟؟؟

باور کنید ما هم دل داشتیم..با دل رفتیم…بیدل برگشتیم.

با"یار"رفتیم..با"بار"بر گشتیم…

با"پا"رفتیم."بی “پا"بر گشتیم.

با “عزم"رفتیم ،با"زخم"برگشتیم.
پر “شور"رفتیم ،پر"سوز"برگشتیم..

ما"پریشانیم..اما"پشیمان نه.
شکسته ایم. اما نشسته نه.
دلخسته ایم..اما دست بسته نه..
اما…..
و
ما همان سر بازان پیاده ایم… سواری نیاموخته ایم…..سوای شما نیز نیستیم..

ما همان دیروزی هستیم..
تعداد ما میدانید در 8سال چه تعداد بود؟؟
3ونیم درصد از جمعیت ایران…اما مردم تنهایمان نگذاشتند.


آری همه ی ما 8سال بودیم…با هم در کنار هم..تو هم بودی.. آری همه بودند.نگاه محبت آمیز آن دوران به ما….
هدایای مادران وپدران شما به جبهه…
گذشتن از شام شب و هدیه به جبهه.
گذشتن از فرزند واعزام فرزند دیگر.
تحمل بمباران..
تشییع رفیقان ما..
دیدار وعیادت ودلجویی از جانبازان ما..

آری مردم بودند..ایستادند..مقاومت کردند .تلخی چشیدند اما به رخ ما نکشیدند….

ما هنوز مدیون لقمه های سفره های شما هستیم که بیدریغ به سنگر های ماهدیه کردید…

ما هنوز به آنسو و این سو بدهکاریم…
طلبی نداریم…..

اما بدانید… قرار “دیروز “آنچنان بود….از امروز شرمنده ایم…
ما غارت را آموزش ندیده بودیم.غیرت را تجربه کردیم..
اینان از مانیستند.اینان از ما نیستند..اینان گرگانی هستند که صد پیراهن یوسفان رادریده اند..از مانیستند.
آی ..چه صفایی دارد خشاب گذاری….!!!!!
از امروز شرمنده ایم….

خوردن #هندوانه در شب #یلدا و #زمستان

آیا می دانید که خوردن #هندوانه در شب #یلدا و #زمستان مضر می باشد ❗️

⬅️ در گذشته که امکانات انبارداری و حمل و نقل و کاشت میوه های گلخانه ای وجود نداشت، میوه هر فصلی در همان فصل تولید و عرضه می گردید. ولی متاسفانه با پیشرفت و توسعه تکنولوژی بجای استفاده بهینه از این فن آوریهای روز و ابزارهای نوین در راستای تحقق اهداف عالیه بشر، صرفاً برای کسب درآمدهای سرسام آور، میوه ها، صیفی جات و محصولات کشاورزی مخصوصاً محصولات وارداتی با انواع سموم شیمیایی و بعضاً گلخانه ای تهیه، با انواع نگهدارنده های شیمیایی انبار کرده و در همه فصول در سطح وسیع عرضه می گردد.

? در حالیکه در طب سنتی مصرف میوه های فصل هر منطقه برای افراد آن منطقه مفید دانسته و توصیه شده است.
? یکی از بدترین مواردی که فقط چند ده سال است به عنوان رسمی غلط در آمده است، خوردن هنداونه در شب یلدا می باشد در حالیکه در قدیم طبق سفارش حکما در شب‌های طولانی زمستان، خوردن انار، کدو حلوایی، آجیل و خشکبار گرم و محصولات فصل زمستان مرسوم بوده است.
هندوانه دارای مزاج سرد و تر است و میوه فصل تابستان محسوب می شود. مزاج فصل زمستان سرد و تر است لذا خوردن این میوه در فصل سرما و بدتر از آن در چله زمستان و آنهم در شب (که خود شب هم دارای مزاج سرد و تر است) کاری کاملاً اشتباه می باشد.

❇️ این کار قطعاً باعث غلبه بلغم در افراد می گردد و برای بدن بیماری و عوارضی را به همراه خواهد داشت. مخصوصاً برای افراد با مزاج بلغمی یا سالمندان که بیشتر بلغم آنها را اذیت می کند.

✅ حکمای ما چه زیبا گفتند …

◀️ هندوانه ریشه اش در زمین است هر چه هوای پیرامونش گرم تر باشد آب‌های زیرزمینی خنک تر و در نتیجه خوردنش باعث خنک شدن افراد می‌شود، ولی همین هندوانه در زمستان خوردنش چیزی جز بیماری برای یکسال آینده به ارمغان نمی آورد.

? آیا این عاقلانه است که هندوانه ای که برای دمای 50 درجه آفریده شده است در زمستان سرد خورده شود‌ ❓

✴️ چه شد که هندوانه جای کدو حلوایی را گرفت هماطور که نعلبکی ها را از زیر استکان های ما بیرون کشیدند ⁉️

~~~~~ ????? ~~~~~

? اگر با هر توجیهی در شب یلدا هندوانه خوردید حتماً از آجیلهای گرم شب یلدا مثل گردو، پسته و بادام و کشمش به مقدار فراوان میل کنید که از آثار سردی هندوانه بکاهد.

⭕️ در قدیم حکما برای نگهداری میوه ها نیز تدابیر و اصول مفید برای سلامتی را مد نظر داشتند. مثلاً انگور را تبدیل به کشمش و مویز می کردند و در فصل #پاییز که دارای طبع سرد و خشک است مصرف کشمش که دارای مزاج گرم و تر است را توصیه می کردند و در فصل #زمستان که دارای طبع سرد و تر است مصرف مویز که دارای تری و رطوبت بخشی کمتری نسبت به کشمش است را توصیه می کردند.

⬅️ معمولاً افراد در مهمانی های شب چله پرخوری می کنند، توصیه می شود شامتان را در اول شب و با حجم کمتر میل کنید تا با مصرف سایر پذیرایی های شب #چله دچار عوارض پرخوری نشوید.

دلم دنبال مادربزرگی می‌گردد


دلم دنبال مادربزرگی می‌گردد
در سن حوا
هم‌سان آدم
که از بر باشد
قصه‌ی انقلاب را
از اول 42
تا چلچله‌ی ظهور
مثلا مادر حاج‌احمد
یا مادر 5 شهید
محسن و مجید و کمیل و علی و محمد
قصه‌ای پر از تکبیر
سرشار از صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ریگان و بوش پدر و بوشک و کلینتون و اوباما و ترامپ
بلندترین روز سال
می‌گفتند جمهوری اسلامی
در همین روز سقوط می‌کند
بلندترین شب سال
می‌گفتند جمهوری اسلامی
در همین شب سقوط می‌کند
تابستان داغ
زمستان سرد
هفته‌ی بعد
یک ماه پس از برجام
بعد از تصویب FATF
بوش بزرگ اما
برف امسال را ندید
و بوش کوچک را یتیم کرد
بنازم تقسیم کار خدا را با کدخدا؛
«آمریکا! تو صدام را از عراق بردار
تا من
سردار کربلای 5 را
ببرم تا خود کربلا!»
به‌به
خدا دانای کل قصه‌ی انقلاب است
ما در غرب
غریب بودیم
و در جنوب
مظلوم
ما در کربلا
غریبه بودیم
خدا ما را آشنا کرد
السلام علیک یا اباعبدالله
آری!
من دنبال قصه‌ی سرهای بی‌پیکرم
و نخل‌های سرجدا
و امواج اروند
و قایق عاشورا
و‌ بادگیرهای آبی
و برادران باکری
و همه‌ی دستواره‌ها
قصه‌ی یلدای من
باید پر از خنده‌های علمدار باشد
در شرق ابوالخصیب
پر از حبیب
پر از حمید
پر از دوکوهه
پر از ‌پنجره‌های قطار اندیمشک
پر از ایستگاه صلواتی
پر از بهارنارنج
و یک لیوان شربت بیدمشک
که بگیرم از دست حاج‌بخشی
و جان بگیرم
با نوای «ماشاءالله حزب‌الله»
و یکی هم آهنگ آهنگران
«هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»
هیهات!
ما حتی در شب یلدا هم
اهل کوفه نیستیم
و تنها نمی‌گذاریم علی را
دهه‌ی 60
بعضی‌ها خمینی را به شرط بازرگان می‌خواستند
سال 88
بعضی‌ها خامنه‌ای را به شرط اکبر
و این سالیان
به شرط محمود
والله هندوانه‌فروش شب یلدا
این همه برای خریداران
شرط نمی‌گذارد
فوقش شرط چاقو
آنهم چاقوی زنجان
دیار غواصان دریادل
بچه‌های کربلای 4 و 5
یا ایهاالعزیر!
امسال شب یلدا
قصه‌ی آن پسرت را بگو که در شلمچه به شهادت رسید
محمد
اللهم صل علی محمد
اتفاقا برای «محمد» هم شرط گذاشته بودند
تو را می‌خواهیم
اما به شرت لات
و «علی» را به شرط طلحه و زبیر
یا به شرط محمودک
آن‌روی سکه‌ی حسنک
بهار اما
جریان خون
در رگ‌های حیات طیبه‌ی ولی فقیه است
و ما همه را
به شرط علی می‌خواهیم
خامنه‌ای نبود
در همان قهوه‌خانه‌ی میکونوس
قصه‌ی انقلاب را تمام می‌کرد دشمن
بعضی‌ها از آمریکا می‌ترسند
بعضی‌ها از اروپا
خط‌قرمز بعضی
حسنک است
و بعضی
محمودک
و بعضی
مستر تَکرار
تقریبا هیچ
خط‌قرمز ما اما
بیت دارد عین ابیات حافظ
هر مادر شهیدی
یک غزل
یک قصه
قصه‌ی محمد

حیله های شیطان در لحظه مرگ انسان!

?

✳️موقعى که انسان در حال احتضار قرار میگیرد، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر مى شوند و تلاش مى کنند تا با حیله هاى مختلف ایمان او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت براى محتضر است.
?وارد شده است:
انسان هنگام مرگ،زیاد تشنه مى شود. شیطان از این فرصت براى گرفتن ایمان او استفاده مى کند و ظرف پر از آب سرد و گوارایى را در دست گرفته و بر بالین انسان مى ایستد و ظرف را حرکت مى دهد.
? محتضر در حالى که شیطان را نمى شناسد به او مى گوید: مقدارى از این آب را به من بده تا بیاشامم .
?شیطان در جواب او مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم ، بگو خدایى در عالم وجود ندارد.
اگر جواب او را ندهد و صورت خود را از او برگرداند، شیطان از طرف پا ظاهر مى شود و آن ظرف را حرکت مى دهد. شخص مؤمن باز درخواست مقدارى آب مى کند.
?شیطان مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم ، بگو محمد صلى الله علیه و آله و سلم پیامبر من نیست.
اگر او ایمانش عاریه اى باشد آن جمله را مى گوید و بدین وسیله ایمان خود را به شیطان مى دهد و کافر از دنیا مى رود.
? در این هنگام آن ملعون آب را روى زمین مى ریزد و ظرف را مى شکند و مى گوید: من کار خود را کردم و احتیاجى به تو ندارم . اما اگر ایمانش ثابت و محکم باشد کلام شیطان را رد مى کند و به او توجهى نمى نماید.
? از امام صادق علیه السلام نقل شده است : کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد. هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود “ملک الموت ” آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید
?حتی شیطان ممکن است به صورت جد و پدر انسان در آید و بگوید: از مذهب و ایمان خود دست بردار، زیرا من هم بر این دین بودم و اکنون مرا به واسطه آن عذاب مى کنند.
? سپس فرمود: از این جهت خویشان محتضر باید شهادتین را به او تلقین کنند و اعتقادات را به وى تذکر دهند؛ زیرا شیطان دشمنى آشکار براى انسان است
? انسان از مرگ تا برزخ,نعمت الله صالحى حاجى آبادی

جریان نفاق رو به سقوط...

 

در این برهه حساس و نفس گیر که کشور جمهوری اسلامی ایران ، از طرف استکبار جهانی با انواع جنگ های اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و روانی مورد هجوم وحشیانه قرار گرفته است چرا برخی مسئولین به جای تلاش برای انسجام و وحدت ، دست به مسائل تفرقه انگیز می زنند؟
حقیقت امر این است که این سوال در جامعه کنونی به یک سوال جدی و اساسی تبدیل شده است.
سلسله بی ادبی های نمایندگان مجلس به تیتر اول رسانه ها تبدیل شده است . !
برگزاری جشن های مبتذل در دانشگاه ها از جمله دانشگاه الزهرا و برخی مراکز فرهنگی البته با حمایت مستقیم برخی مسئولین به وضوح دیده می شود!

این موضوعات را می شود از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داد .
بی حرمتی نمایندگان مجلس به صورت سریالی این فرضیه را برجسته می کند که ؛ در طول انقلاب اسلامی یکی از مظاهر قدرت نظام اسلامی اتکا به ارا مردم در انتخابات است که مردم سالاری دینی را به رخ جهانیان می کشد .
لذا جریانی در خارج از کشور از سال ها پیش مجری با چالش کشیدن این قدرت اثر گذار شده و با همراهی عناصری در داخل که نوعا نقاب به چهره دارند می خواهند مردم ایران را از حضور در انتخابات دلسرد ، و مقبولیت نظام اسلامی را زیر سوال ببرند.
بعد از برگزاری هر انتخاباتی اولین واکنش رسانه های معاند اعتراف به حضور چشمگیر مردم در این صحنه ملی است.پس نیاز ان است با انواع جنگ های روانی جلو سیل عظیم مردم را سد کنند.
پس نتیجه این می شود که ؛ این حرکات نمی تواند بدونه برنامه باشد .

برگزاری کنسرت های مبتذل و ایجاد دغدغه های غیر متعارف مثل حضور بانوان در ورزشگاه ها و .،..،بخش دیگری از این ماجرا است .
اگر دولت مردان و مسئولین حقیقتا دغدغه خدمت دارند چرا به وضعیت معیشتی و شغلی قشر جوان توجه نمی شود؟
در اولویت قرار دادن برنامه های بی محتوا به اسم خدمت نه تنها قابل باور نیست بلکه توهین مستقیم به شعور مردم ازاده و سر افراز ایران است که در تمام مراحل پای ارمان های نظام اسلامی ایران ایستاده اند.
چندی پیش مقام معظم رهبری ، موضوعات قابل تاملی از سال ٩٨ بیان ، و مردم و مسئولین را به هوشیاری فرا خواندند.
با توجه به توصیه های معظم له ، اینگونه باید بیان کرد که ممکن است همه رخ داد ها زمینه ای از طرف جریانات همسو با مخالفین و معاندین نظام برای اجرای برنامه های خائنانه دشمن باشد!
شاید یکی از سخترین پیچ های تاریخی انقلاب در این سال اتفاق افتد که موجب ریزش بسیاری از خواص جامعه خواهد شد و همینطور کنار رفتن پرده نفاق وظاهر شدن چهرهای زشت و پلید افرادی که با بازی های منافقانه تا به امروز بر مسند قدرت نشسته و ظلم های بیشماری را در حق مردم و اسلام روا داشته اند.
این هم از اتفاقات طبیعی روزگار است که قطعا بایستی رخ دهد و صف انسانهای با تقوا و مخلص از شیاطین جدا شود.تا زمانی که شیاطین در میان مردم باشند جامعه روی ارامش نخواهد دید.
در نهایت توصیه حقیر به عنوان کوچکترین عضو جامعه اسلامی این است که ؛ با حفظ هوشیاری و بصیرت سیاسی و اعتقادى سنگرهای ارزشی وارمانی جامعه اسلامی را با تلاش و کوشش مضاعف حفظ ، تا به حول قوه الهی و مدیریت رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از این پیچ تاریخی با سربلندی عبور نماییم .
طبق وعده های صادقه امام خامنه ای مدظله العالی قطار انقلاب به سرعت درحال حرکت به سوی عدالت جهانی است پس پیاده شدن چند عنصر ضعیف النفس و حقیر نمی تواند مانع این حرکت باشد.که به فضل خدا پیروزی نزدیک است.
اللهم عجل لولیک الفرج

✍ محمدی همدانی ١٣٩٧/١٠/١