انس با قرآن در کلام رهبری
دوشنبه 95/03/31
رهبر معظم انقلاب درباره انس با قرآن مي فرمايد:
در اين فضاي آلوده ماديات، شايسته است در درياي بي كران معنويت قرآن كريم شنا كرد؛ تا از پليدي هاي دنيا، پاك شد و اين، جز با انس مدام با اين كتاب آسماني، ممكن نيست.
تلاوت، مقدمه انس با قرآن
قرآن، كلام پروردگار مهربان است. خواندن و نگاه به آيات آن، زنگار را از دل مي زدايد و انسان با تلاوت هر آيه، پل هايي از نردبان معنويت را طي مي كند. اين تلاوت، خود زمينه انس را فراهم مي آورد. مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايد:
من بارها گفته ام؛ باز هم مي گويم: ما تلاوت برجسته قرآن را در اين كشور دنبال مي كنيم؛ براي اين كه اُنس با قرآن و تلاوت قرآن در بين مردم، عموميت پيدا كند. عزيزان من! بايد با قرآن اُنس پيدا كنيد.
صوت زيبا، زيور قرآن
تلاوت اگر زيبا باشد، در اعماق وجود انسان بيشتر نفوذ مي كند. در روايات، صوت خوش، زيور قرآن معرفي شده است. پيامبراكرم صلي الله عليه وآله مي فرمايد: «لِكلِّ شي ءٍ حِليةٌ وحِليةُ القرآنِ الصَّوتُ الحَسَنُ؛هر چيزي زيوري دارد و زيور قرآن، صداي خوش است».
مقام معظم رهبري مدّظله درباره تلاوت زيبا مي فرمايد:
البته تلاوت قرآن با صداي خوش، كار بسيار خوبي است. روايت دارد كه امام سجاد عليه السلام … وقتي تلاوت مي كردند، كساني كه از نزديك محل تلاوت ايشان مي گذشتند، زانوهايشان مي لرزيد و سست مي شد و نمي توانستند حركت كنند؛ مي ايستادند تلاوت قرآن را گوش مي كردند و وقتي حظّ خودشان را مي بردند، به راهشان ادامه مي دادند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با آداب كه شيوه خاصي دارد، موسيقي خاصي دارد، روش خاصي دارد، امور لازمي است. اينها انسان را نزديك مي كند؛ اما كافي نيست. اگر بخواهيم تشبيه كنيم، اين طور مي گوييم: قرآن را به صورت بناي مُعْظمي، داراي سالن ها و حجره ها و زواياي گوناگون و اعماق فراوان، در نظر بگيريد. اين عمارت وسيع و عظيم، سردر و مدخلي دارد. اگر آن مدخل را زيبا ساختيم، مردم براي ورود در آن عمارت، تشويق مي شوند. مدخلِ آن بناي رفيع، همين تلاوت هاي زيبايي است كه اين جا خواندند. كاشي كاري دَمِ در، اين تلاوت است؛ حال وارد شويد. اين كاشي كاري، بسيار لازم است. اين زيباسازي تلاوت، امر لازمي است.
با اين حال، قاري بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه تلاوت او، فقط تلفيق آهنگ ها نيست؛ بلكه برجسته سازي معنا، از رسالت هاي هنري او به شمار مي آيد. رهبر انقلاب، اين نكته را چنين بيان مي فرمايد:
اشكال [ديگر] اين است كه وقتي قاري و تلاوت گر ما، تلاوت مي كند و اين لحن هاي زيبا و آهنگ هاي خوب را فرا مي گيرد و مي خواند، تصور كند كه كار او فقط همين تلفيق آهنگ ها و بيان اين الفاظ، با صداي خوش و با آهنگ خوش است. اين هم يكي از اشكالات است كه اگر پيش بيايد، ضرر دارد. قاري ما وقتي قرآن را تلاوت مي كند، بايد چنان تلاوت كند كه گويي قرآن را دارد نازل مي كند به قلب مخاطب … شما بايد قرآن را به گونه اي تلاوت كنيد كه گويي اين مفاهيم قرآني و آيات كريمه قرآن، در حال نازل شدن بر قلب مخاطب است؛ آهنگ ها را با مضامين منطبق كردن و از آهنگ براي برجسته كردن معنا و مضمون آيه كمك گرفتن. اين آهنگ ها و اين نغمه هاي قرآني، مهم ترين هنرش اين است كه بتواند كمك كند به اين كه آن مضمون، برجسته شود و در ذهن مخاطب بنشيند.
تهذيب، راه انس با قرآن
همنشيني با قرآن، سنخيتي خاص مي طلبد. در قرآن آمده است: «لا يمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ؛جز پاكان، نمي توانند به آن دست زنند [دست يابند]».
امامان معصوم در حد اعلاي طهارت، عدل قرآن محسوب مي شوند و هر شخص ديگري كه بخواهد با اين اقيانوس بيكران ارتباط برقرار كند، بايد آلودگي گناه را از جان خود پاك كند.
رهبر فرزانه انقلاب مي فرمايد:
با قرآن بايد مثل آينه مواجه شد؛ پاكيزه، براق و بي زنگار؛ تا قرآن در دل ما منعكس شود. قرآن بايد در جان ما انعكاس پيدا كند. اين، هميشه و براي همه نيست؛ براي كساني است كه دلشان را با صفاي باطن و نفس، پاكيزه كنند؛ با ايمان، با باور و با قبول، با قرآن مواجه شوند و الّا كساني كه دل معاند دارند، بناي برنشنيدن و نفهميدن دارند، نواي قرآن، كلام قرآن و پيام قرآن در دل آنها اثري نمي كند؛
«وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيهِمُ الْمَلائِكةَ وَ كلَّمَهُمُ الْمَوْتي وَ حَشَرْنا عَلَيهِمْ كلَّ شَي ءٍ قُبُلاً ما كانُوا لِيؤْمِنُوا إِلاَّ أَنْ يشاءَ اللهُ…».
اگر براي برخي افراد، زمين را به آسمان بدوزي، اين دلِ ناباور و زنگار گرفته، نزديك نمي شود و ايمان نمي آورد؛ لذا قرآن را مي خواند؛ اما به قرآن نزديك نمي شود.
«لا اله الا هو» «لا اله الا الله»
دوشنبه 95/03/31
چه فرقی بین این دو عبارت وجود دارد؟ “لا اله الا هو” و “لا اله الا الله"؟
در برخی روایات ذکر شده است که یَا هُوَ، یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُو، اسم اعظم خدا است. واضح است که تفاوت بین لا اله الاهو و لا اله الا الله که در قرآن ذکر شده است، به تفاوت بین هو و الله بر می گردد.
منظور از هو صفتی از خدا است که همواره غیب (او) باقی می ماند و خارج از شناخت و توصیف است، ولی منظور از الله ذاتی است که مستجمع همه صفات جلال و جمال است و وقتی گفته می شود لا اله الاالله؛ یعنی خدایی جز الله که جامع همه صفات است، نیست. بدون این که به این جنبه اشاره ای داشته باشیم که این ذات بیرون از هر صفتی است. و وقتی گفته می شود او (هو) همان الله است (سوره اخلاص) یعنی صفات خدا با ذات او یکی است.
کریم اهل بیت
یکشنبه 95/03/30
چرا به امام حسن مجتبی(علیه السلام)، کریم اهل بیت می گویند؟
امام حسن(ع) نسبت به دردمندان و تیرهبختان جامعه بسیار دلسوز بودند و با خرابهنشینان دردمند و اقشار مستضعف و کمدرآمد همراه و همنشین میشدند و دردِ دلِ آنها را با جان و دل میشنیدند و به آن ترتیب اثر میدادند، و در این حرکت انسان دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند. هیچ فقیر و مسکینی از در خانه حضرت ناامید برنگشت و حتّی خود ایشان به سراغ فقرا میرفتند و آنها را به منزل دعوت میکردند و به آنها غذا و لباس میدادند.
امام حسن(ع) تمام توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار میگرفت و اموال فراوانی در راه خدا میبخشید. مورخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخششهای بیسابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بینظیری ثبت کردهاند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم تقسیم کردند و نصف آن را در راه خدا به فقرا بخشیدند.
از ابن شهر آشوب روایت شده که روزی امام حسن(ع) بر جمعی از گدایان گذشت که پارهای چند از نان خشکها را بر روی زمین گذاشتهاند و میخورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند: «خدا متکبّران را دوست نمیدارد» و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و سپس از همه گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانه حضرت بروند و حضرت با غذاهای خوب از ایشان پذیرایی کرده و به همه آنها لباسهای مناسب هدیه دادند.
تاریخ از بخشندگیهای امام حسن(ع) داستانهای فراوان به یاد دارد، مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.
روایات تاریخی مربوط به بخششهای آن حضرت فراوان است که ذکر تفصیلی آنها مناسب این نوشته نیست، وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سائلی را ناامید بر نمیگردانید؟ فرمودند: «من هم سائل درگاه خداوند هستم و میخواهم که خدا مرا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سائلان را ناامید کنم، خداوندی که عنایتش را به من ارزانی میدارد، میخواهد که من هم به مردم کمک کنم».
به خاطر این بخشندگیها و کارهای نیکی که از سوی امام حسن(ع) در مسیر خیر، احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام میگرفت، آن حضرت را کریم اهل بیت لقب داده اند و با توجه به کرامتها و بخششهای کمنظیر و گاهی بینظیر آن امام بزرگوار لقب «کریم» برازنده آن حضرت است.
سخن ایجاز
شنبه 95/03/29
1. از آن حضرت سؤال شد : زهد چيست ؟ فرمود : رغبت به تقوى و بى رغبتى به دنيا .
(تحف العقول ، ص 227)
2. از آن حضرت سؤال شد : مروت چيست ؟ فرمود : حفظ دين ، عزت نفس ، نرمش ، احسان ، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم .
(تحف العقول ، ص 227)
3. از آن حضرت سؤال شد : كرم چيست ؟ فرمود : بخشش پيش از خواهش و اطعام در قحطى .
(تحف العقول ، ص 227)
4. از آن حضرت سؤال شد بخل چيست ؟ فرمود : آنچه در كف دارى شرف بدانى ، و آنچه انفاق كنى تلف شمارى .
(تحف العقول ، ص 227)
5. از آن حضرت سؤال شد : بى نيازى چيست ؟ فرمود : رضايت نفس به آنچه برايش قسمت شده ، هر چند كم باشد .
(تحف العقول ، ص 228)
6 . از آن حضرت سؤال شد : فقر چيست ؟ فرمود : حرص به هر چيز .
(تحف العقول ، ص 228)
7. از آن حضرت سؤال شد : شرف چيست ؟ فرمود : موافقت با دوستان و حفظ همسايگان .
(تحف العقول ، ص 228)
8. از آن حضرت سؤال شد : پستى و ناكسى چيست ؟ فرمود : به خود رسيدن و بىاعتنايى به همسر .
(تحف العقول ، ص 228)
9. پناهنده به خدا آسوده و محفوخ است ، و دشمنش ترسان و بىياور
(تحف العقول ، ص 229)
10. از خدا بر حذر باشيد با زيادى ياد او ، و از خدا بترسيد به وسيله تقوى ، و به خدا نزديك شويد با طاعت ، به درستى كه او نزديك است و پاسخگو .
(تحف العقول ، ص 229)
11. بزرگى كسانى كه عظمت خدا را دانستند اين است كه تواضع كنند ، و عزت آنها كه جلال خدا را شناختند اين است كه برايش زبونى كنند ، و سلامت آنها كه دانستند خدا چه قدرتى دارد اين است كه به او تسليم شوند .
(تحف العقول ، ص 229)
12. بدانيد كه خدا شما را بيهوده نيافريده و سر خود رها نكرده ، مدت عمر شما را معين كرده ، و روزى شما را ميانتان قسمت كرده ، تا هر خردمندى اندازه خود را بداند و بفهمد كه هر چه برايش مقدر است به او مىرسد ، و هر چه از او نيست به او نخواهد رسيد ، خدا خرج دنياى شما را كفايت كرده و شما را براى پرستش فراغت بخشيده و به شكرگزارى تشويق كرده ، و ذكر و نماز را بر شما واجب كرده و تقوى را به شما سفارش كرده ، و آن را نهايت رضايتمندى خود مقرر ساخته .
(تحف العقول ، ص 234)