بیانیه 22 بهمن 1395
پنجشنبه 95/11/21
اکنون ماییم و انقلاب اسلامی که یادگار امام راحل است؛ ماییم و رهبر فرزانهای که به خلوص، درایت، بصیرت، تدبیر و صلابتاش میبالیم؛ ماییم و انسانهای بیدار و آزادیخواه جهان که چشم به امالقرای اسلام دوختهاند؛ ما هستیم و سردمداران کفر و الحاد؛ ما هستیم و نسلی نخبه و فرهیخته که آماج فتنهها است؛ ماییم و هجوم نرم و شبیخون فرهنگی در جبهههای متعدد. اما ما همچنان میمانیم و با تمام حیلهها، ترفندها وتوطئهها و فتنهانگیزیها و دروغافکنی های دشمنان اسلام، انقلاب و رهبر عظیمالشأن حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای(مدظلهالعالی) مقابله و مبارزه میکنیم؛ و از همهی حقوق مسلم خویش در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و دستاوردهای بزرگ علمی و فناوری به ویژه انرژی صلحآمیز هستهای و دستیابی به دانش فضایی، تکنو و نانو تکنولوژی در تمامی زمینهها دفاع خواهیم کرد. حوزه علمیه زینبیه(س) شهرستان ایوانغرب ضمن اعلام حضور در صفوف یکپارچه و متحد مردم مومن و همیشه در صحنه کشور از عموم مردم آگاه و نستوه به ویژه طلاب حوزه های علمیه کشور عزیزمان ایران اسلامی دعوت می نماید برای خلق حماسهای تاریخی و ماندگار از مقاومت و پایمردی، بصیرت و هوشیاری انقلابی و میهن دوستی و ولایت مداری کشور ایران اسلامی، با حضور و شرکت گسترده خود در راهپیمایی یوم الله 22بهمن 1395 مشت محکمی بر دهان یاوه گویان و استکبار جهانی کوبیده و تمامی طرحها و نقشه های شوم پیدا و پنهان آنان را نقش بر آب کند.
غبارروبی مزار مطهر شهدا به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی
چهارشنبه 95/11/20
امروز سه شنبه، همزمان با هشتمین روز از دهه مبارک فجر طلاب و اساتید حوزه زینبیه(س) ایوانغرب به میهمانی لالهها رفتند و با حضور در گلزار شهدا، با آرمانهای امام راحل(ره) و شهدا و منویات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) میثاقی دوباره بستند.
طلاب و اساتید حاضر در این مراسم، با اهدای گل و قرائت فاتحه، یاد و خاطره شهیدان هشت سال دفاع مقدس، شهدای انقلاب و شهدای مدافع حرم را گرامی داشتند.
همچنین در طی گفتگوی بین طلاب و اساتید به وصیتنامه شهدا در خصوص پشتیبانی از ولایت فقیه اشاره شد و اذعان داشتند: همانطور که شهدا در وصیتنامه های خود به کرات اشاره کرده اند، پشت ولیّ زمان خود را خالی نم کنیم.
لازم به ذکر است که شهرستان ایوانغرب دارای 364 شهید دفاع مقدس می باشد.
برگزاری نشست روشنگری گرامیداشت ایام الله دهه فجر
سه شنبه 95/11/19
به منظور گرامیداشت دهه مبارک فجر و ارتقاء توان بصیرتی- سیاسی طلاب، نشستی سیاسی در حوزه علمیه زینبیه(س) شهرستان ایوانغرب و با سخنرانی جناب آقای اکبری، کارشناس مسائل سیاسی سپاه ناحیه ایوانغرب، در جمع مدیر، طلاب و اساتید این مدرسه برگزار شد. در ابتدای این نشست آقای اکبری گفت: 12 تا 22 بهمن در تاریخ انقلاب اسلامی حائز اهمیت ویژهای است که در آن امام راحل(ره) بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد. ایشان در ادامه ابراز داشت: انقلاب اسلامی به زنان و مردان ایران، آزادی اندیشه و قدرت پرورش و بالندگی را عطا نمود و به گفته مقام معظم رهبری «دهه فجر انقلاب اسلامی، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است».
در دهه فجر، اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطهاي تعيين كننده و بيمانند بشمار ميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ايران، نظام اسلامي وجود نداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطهي «غالب و مغلوب» و «سلطان و رعيت» بود و حضرت امام(ره) اين سلسله را قطع كردند و نقطهي عطفي در تاريخ ايران به وجودآوردند. در این برهه زمانی، ما باید ضعفها را بشناسیم و با تکیه بر انقلاب در صدد رفع آنها برآییم و همچون امام(ره) آمریکا را دشمن خود شمرده و از او دوری کنیم نه اینکه چون بعضی افراد آنها را دوست و حامی خود بدانیم.
وی همچنین در جمع طلاب بیان کرد: گفتنی است که زنان، نقش بسيار مهمي در پرورش نهضت اسلامي ايفا نموده و حقيقتاً در مواردي نقش سنگينتر و موثرتري را نسبت به مردان در جريان مبارزه داشتند. چنانچه زنان نه تنها در برخي موارد در صحنه مبارزه حضور جدي و فعال داشته، بلكه مشوق اصلي مردان و همسران خويش براي شركت در اين مبارزه به حساب ميآمدند. نقش موثر ديگر آنان تربيت فرزندان صالح براي ادامه راه و آينده نهضت اسلامي بود. حضرت امام خميني( ره ) با اشاره به اين مهم ميفرمايد: ما نهضت خودمان را مديون زنها ميدانيم؛ مردها به طبع زنها در خيابانها ميريختند؛ تشويق ميكردند … . زن همچون یک موجودي است كه ميتواند يك قدرت لايزال، يك قدرت شيطاني را بكشد. سخنران جلسه در پایان طلاب را به مطالعه و فهم مسائل انقلاب تشویق نمودند.
آشتي با صبح
دوشنبه 95/11/18
ميدانم، آري ميدانم؛ آن روز، پنجرهها براي آشتي با صبح، نفس تازه کشيدند.
آن روز، خوبيها به صليب کشيده شده بود و خون از پنجه استعمار چکّه ميکرد و قفس، تنها جايگاه پرندگان بود؛ چون نغمه آزادي سرداده بودند.
ميدانم، همان دقايقي که گوشها به ضبط صوت چسبيده بودند، تا نواي باران را که چکهچکه ميکرد و پليديها را ميشست، بشنوند.
چه شوري داشت، چه بلوايي شده بود و چه غوغايي ميکرد؛ تکاپوي خفته که بيدار شده بود و دستاني که زانوي غم بغل گرفته بودند؛ حالا مشت شده بود.
تندتند ورق بود که بر سينه ديوار ميچسبيد: «آزادي…». و بطري بود که بمب ميشد و حالا «شاهِ معکوسِ» روي ديوارها، تمام حشمت 2500 ساله را زمين ميريخت.
آن روز کودک بود که رهِ مردان خدا ميپيمود و يک شبه مرد ميشد؛ مردي که در کوچه پس کوچههاي شهر، نوک سلاحها در انتظار سينه پر تپشش کمين کرده بود.
پيرزن کنج حلبيآباد، ديگر از شاه سخن نميگفت، سراغ از «آقا» ميگرفت. ميدانم؛ آري خوب ميدانم شهدا، کف خيابان نماندند؛ دستاني آنها را بالا برد؛ اصلاً شهدا هيچوقت زمين نميمانند.
و ميدانم، حالا پس از سيسال از آن روزها، سيب معطر آزادي در دست من است، من دانه سيب خواهم کاشت و درختي از نو خواهم روياند.
آه، من تو را گم نخواهم کرد، «من همان دبستانياي هستم که به من چشم اميد بسته بودي.» من تو را گم نخواهم کرد هرگز، هرگز!