تلنگرانه..
سه شنبه 97/02/04
#تلنگرانه?
○لپ تاپـ?ـم رو روشن کردم و افتادم توی کوچه پس کوچه های اینترنت.
چندتاکوچه روکه دورزدم،یهو دیدم آژیرآنتی ویروس ?به صدادراومد،فهمیدم
ویروس گرفته.?
○سریع ویروس رواز بین بردم تابه سیستمم،آسیبی نرسونه ?…
کارم که تموم شد به حال خودم خندیدم.
البته ازاون خنده ها
“خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است"!
باخودم گفتم: کاش اینقدر که هوای لپ تاپت رو داری،هوای خودتم داشتی?..
کاش وقتی گناه میکردی و آژیر دلت داد میزدکه:خطر..خطر..⚠️
دلم به حال خودم سوخت…!!
○تازه فهمیدم خیلی وقته گناهها، آنتی ویروس دلم رو هم خفه? کردند..!
نمی دونم چی بگم…!!؟
اما خوش به حال اونایی که آنتی ویروس دلشون اورجیناله وهر روز با وصل شدن به خدا آپدیـ↻ـتش میکنن.
○خوش به حال اونایی که هر شب خودشون روچک? می کنن واگر گناهی ناخواسته وارددلشون شده با آنتی ویروس استغفـ?ـار نابودش میکنن…
○امروز،آنتی ویروس لپ تاپم بهم درس بزرگی داد:یه آنتی ویروس جدید خریدم به نام? “استغفار “
ازته دل ?گفتم:
“استغفرالله ربی و اتوب الیه..
تبریک میلاد علمدار کربلا وعلمدار کمیل....
یکشنبه 97/02/02
✨میلاد با سعادت #علمدار_کربلا حضرت ابالفضل العباس(ع) و سالروز ولادت #علمدار_کمیل شهید ابراهیم هادی بر تمام عاشقان و دلدادگان مبارک باد
چرا بعضی ها به نعمتی میرسند خسیس میشوند؟
یکشنبه 97/02/02
? استاد پناهیان:
چرا بعضیهابه یه نعمتی میرسند خسیس میشند؟
⛔ وقتی شر بهش میرسه ، بلا بهش میرسه ، جزع و فزع میکنه .
ناله میزنه .
??
خدا در قرآن بدیهای انسان رو میفرماید .
??
میفرماید : همه ی آدما اینقدر بدند “الا المصلین” مگر نماز خونا .
✅?
نماز مگه بدیها رو از آدم بر میداره ؟
بله عزیز من ،تازه این اولشه …
نماز در عالم تاثیر میگذاره .
✅
شخصی میگفت که ، من چیکار کنم؟ مشکلاتم زیاده …
⁉‼
گفتم سرنماز اول وقت ، مشکلاتت روفراموش کن .
بگو بی ادبیه در خانه ی خدا من تو فکر مشکلاتم باشم .
??
مشکلاتت رو مثل کفش ،
دم در بزار بیا .
? آخی… ، این دم در حرم ، وقتی میخوای وارد بشی …
«کفشدار ایستاده»
? فلسفه کفش داریها چیه؟
برای اینکه کفشاتون گم نشه …؟
گم بشه ، فدای سر اقات …
تو حاضر نیستی یه کفش بندازی دم در بری تو حرم ؟
✅?
کدوم یکی از شما ها میگید نه ، من اگه کفشام گم بشه حرم نمیرم ؟
? کدوم یکی از شماها اگر کفش داران محترم نبودن نمی اومدید حرم ؟
و بگه… نه ، من کفشمو دوست دارم .
??
شما میری حرم ، میگی :
“بابی انت و امی” فدات بشم.
پدرو مادر و هستیم فدات . ??
✅ بخدا اگر آداب حرم این بود ،کفشتو دم در بنداز برو.
قبوله آقا ؟
?✅
خب ، پس چرا این کفش داریها هست؟
کفشدار حرم ، کفشت و میگیره تا حواست پرت نشه ،پیش کفشت نره .
⁉‼⁉
فدای کفشدار حرم خدا بشم ، که میگه کفشات و دربیار بده به من .
کفش چیه ؟
همه ی فکر و خیال و مشکلات دنیاست . مشکلات دنیا رو ، عین کفش پات بکن ، بده به کفشدار .
✅ ☝️
برو بگو : ” الله اکبر ” نمازت و بخون.
کفشدار حرم ، کفشت و واکس نمیزنه ، ولی کفشدار خدا ،
اگر کفشت و یعنی زندگیت و بدی بهش ، اگر یه گوشه شم پاره باشه برات میدوزه واکسشم میزنه .
✅?
کفشدار خدا که سر نماز کفشمون و یعنی مشکلاتمون و میدیم بهش ،
کیه جز خود خدا؟
برشی از کتاب آرام جان...همسر شهید حججی
یکشنبه 97/02/02
وقتی که همسر شهید حججی روز پاسدار را به شوهرش تبریک گفت…
? برشی از کتاب “آرام جان” که شهید حججی را به روایت همسرش به تصویر کشیده است:
? روز پاسدار برایش کیک پختم. با کرم و رنگ عینهو لباس پاسداری تزئین کردم؛ با جیب و سردوش و درجه. برگهای هم بهش چسباندم «محسنم، قربونت بشم، روز پاسدار رو بهت تبریک میگم. امیدوارم سال دیگه پیش امام حسین و حضرت زینب روز پاسدار رو جشن بگیری» از ته قلبم برایش دعا کردم.
? قبل از اینکه از سر کار برسد همه را بردم خانه پدرم. پیام دادم «ناهار بیا خونه مامانم اینا» تا وارد شد مامانم بغلش کرد و روز پاسدار را بهش تبریک گفت. الکی جلویش نقش بازی کردم. «عه؟ مگه امروز روز پاسداره؟» شروع کردم به عذرخواهی که ببخشید یادم نبود.
? «با خودت فکر نکنی چه زن بیذوق و بیمعرفتی! قول میدم جبران کنم!» محسن گفت «اینا چه حرفیه! همین اندازه تبریکت برام بسه!» برای مامانم چشم و ابرو آمدم که محسن را سرگرم کند. تا ببیند چه خبر است کیک را گذاشتم صندوق عقب ماشین. آماده شدیم که برویم خانه مادربزرگم.
? مادربزرگم داشت از سماور چای می ریخت که گفتم «عه! گوشیمو تو ماشین جا گذاشتم» به این بهانه رفتم و کیک را آوردم. یکدفعه جلویش سبز شدم «همسرم روزت مبارک!» محسن را می گویی؛ نزدیک بود سنگکوب کند. ذوق زده گفت «من می دونستم تو آخرش یه کاری میکنی!» باورش نمیشد خودم پخته باشم. هی می پرسید «بگو از کجا خریدی؟»
مناجات شعبانیه....
یکشنبه 97/02/02
وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُک
و صدایم را بشنو گاهى که صدایت میکنم…
وقتی که ما فراموش کاریم
خودت میایی و واسطه می شوی !
پُلی میزنی بین خودت و بنده ها …
ماه رجب و شعبان و رمضان را
سر راهمان قرار می دهی
منت مان را می کشی که
به کوچکترین عملت برای خودم
آن چه که خودت فکر نمی کنی ، می دهم !
و ما باز هم فراموش کاریم
و گاهی می خوانیم ات …