معرفی بهترین کتابی که خوانده ام...

کتاب «پدر، عشق و پسر» نوشته‌ی «سیدمهدی شجاعی» است. ناشر درباره‌ی کتاب آورده است: «فرازهایی از زندگی حضرت علی‌اکبر بن الحسین علیهم السلام به تصویر کشیده می‌شود. وقایع از زاویه‌ی اول شخص و از زبان اسب آن حضرت “عقاب” روایت می‌شود و مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابی‌مرّه مادر گرامی حضرت علی‌اکبر (ع) است. فصول کتاب با عنوان “مجلس” نامگذاری شده و داستان متشکل از ده است که در هر مجلس، عقاب با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه‌ای از زندگی حضرت علی‌اکبر(ع) را روایت می‌کند و مجالس پایانی، به شهادت حضرتش در کربلا اختصاص دارد.» در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «عجیب بود رابطه این پدر و پسر. من گمان نمی‌کنم در تمام عالم، میان یک پدر و پسر، این همه عشق، این همه انس و این همه ارادت حاکم باشد. من همیشه مبهوت این رابطه‌ام. گاهی احساس می‌کردم که رابطه حسین با علی اکبر فقط یک رابطه پدر و پسر نیست. رابطه یک باغبان با زیباترین گل آفرینش است، رابطه عاشق و معشوق است. رابطه دو انیس و همدل جدایی ناپذیر است. احساس می‌کردم رابطه علی اکبر با حسین فقط رابطه یک پسر با پدر نیست. رابطه ماموم و امام است. رابطه مرید و مراد است. رابطه عاشق و معشوق است. رابطه محب و محبوب است و اکر کفر نبود می‌گفتم رابطه عابد و معبود است.» این کتاب را انتشارات «کتاب نیستان» منتشر کرده است.

 

پسر ارشد ارباب خوش امدی...

یا علی اکبر حسین(ع)

روز نخست خلقتمان حیدری شدیم 

مارا صدا زدند وعلی اکبری شدیم

پسر ارشد ارباب خوش آمدی….

ولادت حضرت علی اکبر مبارک

حسین اسم علی رادوست دارد...

خدا هرچه پسر بر او بیارد

حسین اسم علی رامیگذارد

الهی کور باشد چشم دشمن 

حسین اسم علی رادوست دارد

روزتون مبارک…..

عمل

اعمالی هستند که ما همه روزه انجام می دهیم و نیتی پشت آن قرار ندارد گرچه این اعمال در سنت توصیه شده و امامان ما را به انجام آن تشویق می کردند . نمونه آن این حدیث از حضرت علی (ع) است: ” هنگام ملاقات برادران مصافحه کنید و با خشرویی و خرمی با هم مواجه شوید تا چون جدا شوید گناهانتان بریزد ." 

ما این عمل را بارها در طول روز انجام می دهیم و غافلانه از کنار آن می گذریم و هیچ باری از این عمل و اعمال نظیر ان نمی بریم که “الاعمال بالنیات ” تا معرفت و اگاهی ما از نحوه انجام عمل و آثار و برکات آن کامل نشود همین طور غافلانه این اعمال را انجام می دهیم و هیچ بهره ای هم از انها نمی بریم . 

از نظر ما دسات دادان با یک دوست و خوش و بش کردن با او و بعد خداحافظی ، یک عمل پیش پا افتاده و جزیی است . گاهی عمل در نزد ما ، اعمالی بزرگی  هستند که باید یک گروه برای انجام آن شکل بگیرد و طرح ها و برنامه ریزی ها صورت گیرد ، یا کلآ اعمالی عبادی هستند مثل نماز و روزه و صدقه و …

باید این اعمال پیش پا افتاده ( البته در نظر ما ) را دوباره بازبینی کنیم و نیت هایمان رادر آنها بررسی کنیم . از بیرون آمدن از خانه تا سوار مرکب شدن تا دیدن دوستان و حتی مثال معروف ورود و خروج از دستشویی . در تمامی اینها باید به سنت رجوع کرد و دید که اهل بیت در این مواقع چگونه رفتار می کرده اند . نیتها نیز با افزایش معرفت تغییر خواهد کرد . وقتی من بدانم یک دست دادن با برادر دینی و خشرویی با وی چه آثاری دارد و مطابق با سنت نبوی است در دفعات بعدی با نیتی متفاوت این عمل را انجام می دهم.

بسیاری از اعمال روزمره ما به دلیل نبود جهت مناسب در سطح باقی می ماند و عمقی ندارد ، از برخورد با فرزند و همسر تا برخورد با پدر و مادر و نزدیکان هیچ باری نمی گیریم و رشدی نصیب خود و آنها نمی کنیم . محاسبه نفس بطور مستمر یکی از راههای جلوگیری از این غفلت است .

در انتها بهترین عمل را از منظر مولا در حدیثی از ایشان بیان می کنم . 

” همیشه منتظر فرج و گشایش باشید ، هیچگاه از رحمت خدا ناامید نشوید که هیچ عملی راخدا مانند انتظار فرج دوست ندارد .

شرطی برای هم حجره شدن با یک طلبه (داستانی از مقدس اردبیلی)...


مرحوم مقدس اردبیلی در حجره ‏ای تنها زندگی می‏ کرد. یکی از طلاب مدرسه مایل شد که با مقدس هم حجره باشد و در این باره با شیخ حرف زد شیخ قبول نکرد او زیاد اصرار و التماس نمود شیخ فرمود قبول می‏ کنم با این شرط که هر چه از حال من اطلاع پیدا کنی به کسی نگوئی.
آن مرد قبول کرد مدتی باهم بودند تا آن که زمانی رسید که هر دو مبتلا به تنگی معاش شدند به حدی که قوت لایموت هم نداشتند و به کسی هم اظهار نمی ‏کردند، تا آنکه آثار ضعف و ناتوانی از چهره آن مرد نمودار شد در آن حال کسی از کنار آن مرد عبور می کرد حال او را دید و علت ضعف و بی‏ حالی او را پرسید، او چیزی نگفت ولی عابر زیاد اصرار ورزید و التماس نمود که علت را بگوید. آن مرد قضیه را فاش کرد که ما دو نفر طلبه علم دین مدت زیادی است غذا نخورده‏‌ایم. آن شخص تا مطلع شد رفت غذائی تهیه کرده با مقداری وجه به آن طلبه داد و گفت نصف این غذا و پول مال تو و نصف دیگر را به رفیقت بده. وقتی که مقدس وارد حجره شد و آنها را دید سوال کرد که از کجا رسیده، آن طلبه حکایت را نقل کرد مقدس فرمود دیگر هنگام جدائی ما شد پس آن غذا را خوردند، اتفاقاً همان شب مقدس محتلم شد پس زود بلند شد رفت به حمام که به نماز شب برسد .در حمام بسته بود حمامی در را قبل از وقت باز نکرد مقدس به اجرت حمام افزود باز قبول نکرد آن قدر افزود که رسید به آن مقداری که از آن وجه سهمش شده بود حمامی در را باز کرد تمامی آن وجه را داده غسل کرد نماز شب را بجا آورد. آری آنچه مقامات عالیه بدست آورد از برکت این گونه عبادتها و مجاهدتها و ریاضتها بوده است