موضوع: "مناسبت ها"

خدای من..!!" نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنم
در هیاهوی بازار … 

در خستگی هنگام نماز ! 

در وسوسه های نفس ام…

 نمیدانم….

 اما ، گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است…! بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند…!
 خدای مهربانم..!!!
به کودکی ام بنگر… هرچند خودم تو را گم میکنم اما ….تو پیدایم کن…..

💠⚜💠…..💠⚜💠….
✳️میرزا کوچک، مرد تنهایے بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا - یعنے روسها و انگلیسیها - یک «نه»ے بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسیها؛ اما در کنار او کسانے بودند که مے خواستند با دستگاه حکومتِ آن روز - بعد هم با رضاخان که تازه مے خواست سرِ کار بیاید - مبارزه کنند، اما به روسها پناه مے بردند؛ به باکو رفتند و بند و بستهایشان را کردند و به ایران برگشتند و سرسپرده آنها شدند. اما میرزاکوچک خان قبول نکرد و حاضر نشد سازش کند؛ او، هم با انگلیسیها جنگید، هم با قزّاقهاے روس جنگید، هم با لشکر رضاخانے - و قبل از رضاخان، آن کسانے که بودند - مبارزه کرد؛ با احسان اللَّه خان و دیگران هم کنار نیامد. 
وقتےجوان گیلانی سرِ قبر میرزاکوچک خان مے رود و مے بیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مُرد، اما یک مشعل شد. 
ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزاکوچک خان را به یاد مےآوردیم و شرح حال او را مےخواندیم، نیرو مے گرفتیم ، او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای این که به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد این بسیار ارزش دارد امثال او تعدادی بودند که در غربت مبارزه کردند، در غربت هم مُردند؛ اما مے بینید که امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبےاست، نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضل اللَّه ها و میرزاکوچک خان ها و خیابانے ها و امثال اینها، همچنان که غریب مُردند، غریب بمانند. دشمنان مے خواهند این مفاخر را از دست جوان ایرانے بگیرند. 
✨1380/02/12 - بخشے از سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با جوانان و فرهنگیان گیلان در مصلّاے رشت .

💠 سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:
این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران…

به نظرتون کارخوبیه؟؟
کیا موافقن؟؟؟ کیامخالف؟؟؟؟ اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!:roll: بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه….نباید بیارن… بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن …گیر دادن به چهار تا استخوووون… ملت دیوونن!!” بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!! تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود!
 همه سراغ برگه ها رو می گرفتند، ولی استاد جواب نمیداد.🤔 
یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکارکردی؟؟؟ شما مسئول برگه های مابودی؟؟؟😑

 استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم…✋ استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟
همه ی دانشجویان شاکی شدن.

استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟ ✍گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم… .🙁 هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت… .
استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟
یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت … استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.

صدای دانشجویان بلند شد.
استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!
دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. ⚠️برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،
پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟:| بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😭 چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!

و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!! :|:’(تنها کسی که موافق بود ….

فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود.🌹:| 
شهدا را یاد کنیم با عمل به وصیت هاشون … 
❣برای شادی روح شهدا صلوات

🍃🌸 ‌‌"لقمان_حکیـم”
جواب سلام را باسلام بده

جواب تشکر را با تواضع

جواب کینه را با گذشت

جواب بی مهری را با محبت

جواب دروغ را با راستی

جواب دشمنی را با دوستی

جواب خشم را به صبوری

جواب سرد را به گرمی

جواب نامردی را با مردانگی

جواب پشت کار را با تشویق

جواب بی ادب را با سکوت

جواب نگاه مهربان را با لبخند

جواب لبخند را با خنده

جواب دل مرده را با امید

جواب منتظر را با نوید

جواب گناه را با بخشش ،
هیچ وقت هیچکس را

بی پاسخ نگذار و نیک بدان

روزی پاسخت به تو باز می‌گردد !!

💕💕💕مامانتو بيشتر دوست داري يا باباتو؟
پدر يك نيمه از بدن رواني كودك است و مادر نيمه ديگر بدن رواني كودك. بدن رواني كودكمان را با اين سوالات دو پاره نكنيم. ترس از اجبار به انتخاب بين پدر و مادر، كودك را مضطرب خواهد كرد. اولين نياز رواني كودك امنيت و ارامش است.

هرگز حتي به شوخي اين سوال را نكنيد و اجازه ندهيد كسي فرزندتان را در چنين موقعيتي قرار دهد.
🎀 @ravanshenasiravansabz

 
مداحی های محرم