موضوعات: "شهدا" یا "خدا شهیدم کن"
عجیب
سه شنبه 96/03/02
نزدیک غروب مرتضی داخل یک گودال پیکر شهیدی را پیدا کرد .با بیل خاک ها را بیرون می ریخت .
هر بیل خاک راکه بیرون می ریخت مقدار بیشتری خاک به داخل گودال برمی گشت .نزدیک اذان
مغرب بود .مرتضی بیل را داخل خاک فرو کرد و گفت: فردا برمی گردیم .صبح به همراه مرتضی به فکه
برگشتیم .به محض رسیدن به سراغ بیل رفت .بعد آن را از خاک بیرون کشید و حرکت کرد !
با تعجب گفتم: آقا مرتضی کجا می ری ؟!
نگاهی به من کرد و گفت : دیشب جوانی به خواب من آمد و گفت: من دوست دارم در فکه بمانم ! بیل را بردار و برو.
كميل نوشت
سه شنبه 96/03/02
كميل نوشت:
خوشا به حال آنان که پروازشان اسیر هیچ قفس نشد
و هیچ بالی اسیر پروازشان نساخت…
خوشا به حال آنان که از رهایی رهیدند
و بال وبال جانشان نشد
خوشا به حال آنان که…
خوشا به حال ما، اگر شهید شویم
شهید گمنام
سه شنبه 96/03/02
شهید گمنام بگو،
بگو به من حرف دلت رو،تا کی می خوای سکوت کنی!
شهید گمنام بگو،
پس کی می خوای فکری برای بغض توی گلوت کنی؟
گمان کنم که ارثیه مادری ست، گمنامی