موضوع: "داستان کوتاه"

رفع فقر

 شخصی به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از فقر خود شکایت کرد.
? حضرت به او فرمود : هر وقت داخل خانه ات شدی

1️⃣ سلام کن هرچند کسی در خانه نباشد
2️⃣ بر من صلوات بفرست.
3️⃣ سپس سوره قل هو الله احد را یک مرتبه بخوان ، تا فقرت برطرف شود.

? آن مرد چنین کرد و چیزی نگذاشت که آن قدر رزق و روزی اش زیاد شد که به همسایگانش نیز کمک مالی می کرد.

?اسرار الصلاه، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص 262

شفاعت


«عبداللَّه بن شعیب تیمی»، از حضرت ابا عبداللَّه(ع) نقل می کند که حضرت فرمودند:

روز قیامت منادی ندا می کند: شیعیان آل محمد در کجا هستند؟!

پس از میان مردم گردنهائی کشیده شده و افرادی بپا می خیزند که عدد آنها را غیر از حقتعالی کس دیگر نمی داند. ایشان در قسمتی از مردم بپا خاسته اند، سپس منادی ندا می کند: زوّاز قبر حضرت امام حسین(ع) در کجا هستند؟!
خلق بسیاری به پا می خیزند. 

پس به ایشان گفته می شود: 
دست هر کسی را که دوست دارید بگیرید و آنها را به بهشت ببرید، پس شخصی که جزء زائرین است هر کسی را که بخواهد گرفته و به بهشت می برد، حتی بعضی از مردم به برخی دیگر می گویند: 

ای فلانی من را می شناسی؟ من کسی هستم که در فلان روز و در فلان مجلس برای تو ایستاده و احترام از او نمودم پس من را نیز دریاب، زائر او را نیز گرفته و به بهشت داخل نموده بدون اینکه دافع و مانعی در بین باشد.

 کامل الزیارات/ص551
نمایش کمتر

اثر صلوات


طفل آرام شد
شبی در یک از شهرستانها در منزل دوستی که جهت تسلیت آنها رفته بودم استراحت کردم

همین که آن مصیبت زده ها به خواب رفتند طفل که در نزدیکی اطاق ما بود و در اثر کسالت از خواب بیدار شد و شروع به گریه نمود والدین او نیز بیدار نمی شدند.

سرو صدای آن طفل به طول انجامید به طوری که برای بنده جانکاه شد یک مرتبه به لطف خداوند به خاطرم آمد که

چهار آیه آخر سوره مبارکه حشر را با هفت مرتبه صلوات چاشنی زدم و خواندم و تا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم را گفتم بچه آرام شد و ما به خواب رفتیم

صلوات چاشنی و درمان همه دردهاست.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عبادت در جوانی مزه دارد

 

 

فلاني تا جواني قدر بدان و خدا را عبادت کن. لذت عبادت در جواني است؛ انسان وقتي پير مي شود دلش مي خواهد خدا را عبادت کند؛ اما حال و تواني برايش نيست…
 

یکي از پاسداران امام راحل که مدتي شب ها در بيمارستان مراقب ايشان بوده نقل مي کند: «حضرت امام(ره) شب ها معمولا دو ساعت مانده به اذان صبح بيدار بودند. يک شب متوجه شدم که ايشان با صداي بلند گريه مي کنند؛ من هم متاثر شدم و شروع کردم به گريه کردن. ايشان که براي تجديد وضو بيرون آمده بودند متوجه من شدند و فرمودند: فلاني تا جواني قدر بدان و خدا را عبادت کن. لذت عبادت در جواني است؛ انسان وقتي پير مي شود دلش مي خواهد خدا را عبادت کند؛ اما حال و تواني برايش نيست.»


برگرفته از کتاب برداشت هايي ازسيره امام خميني(ره)

روایتی شنیدنی از استاد فرشچیان در طراحی ضریح امام رضا(ع) و خلق تابلوی عصر عاشورا

برای من معجزه بود. به عنایت خداوند در حال حاضر دست راستم از جوانی ام بسیار قوی تر و بدون لرزش است!

داستان از این قرار بود که بنده می خواستم کتاب سومم را چاپ کنم، ناچار بودم فرم های کتاب را با خودم به آلمان ببرم اگر احیاناً چند صفحه ای گم می شد همه کار من عقب می افتاد، یادم هست که ناچار بودم با دست خودم این صفحات را حمل کنم، قطار راه آهن آلمان که می خواست تغییر جهت دهد، دست من لای در قطار رفت و تمام عضلات دستم پاره شد، انقدر درد شدید بود که بی تاب شدم، مقداری آلمان مداوا کردم، اما افاقه نمی کرد، به آمریکا آمدم و دو تا از دکتری بزرگ آلمان که ورزشکاران را عمل می کردند گفتند اگر دستت را عمل نکنی، عضلات دستت ضعیف تر می شود و از کار می افتد و اگر هم بخواهی عمل کنی باید ۶ ماه در گچ بماند. من خیلی ناراحت شدم.

تصمیم گرفتید دستتان را جراحی کنید؟

خیلی مرتد بودم. دو روز بعد طول نکشید که به من تلفن کردند و طرح ضریح حضرت علی ابن موسی الرضا نصیب من شد، ابعاد را فرستادند و گفتند که حتما این طرح را تو باید انجام دهی.

گفت وگوتان بر سر ضریح تلفنی انجام شد؟

بله تلفنی انجام شد؛ به خوبی من را می شناختند و شاید هم نمونه هایی گرفته بودند.

چه کسی با شما تماس گرفت؟

از دفتر تولیت آستان قدس رضوی مرحوم آقای طبسی تماس گرفتند و به من گفتند که ضریحی برای حضرت علی ابن موسی الرضا طراحی کنم و بسازم، من خیلی خوشحال شدم و در دلم یک نوری یا یک لطفی ساری و جاری شد، آن زمان درد دستم بسیار دردناک و مشقت آور بود البته ناگفته نماند که چند جلسه ای هم فیزیوتراپی رفتم که اگر می رفتم یا نمی رفتم تفاوتی نمی کرد چون درد دستم همچنان ادامه داشت؛ وقتی این طرح و کاغذهای بزرگ و پهناوری که طرح ضریح روی آن هست را روی میز کارم پهن کردم، خدا گواه است که وقتی قلم را به دست گرفتم، کوچک ترین دردی احساس نکردم، طرح های ضریح را انجام دادم و دست راستم شفا پیدا کرد.

بدون هیچ معالجه و جراحی و دارویی؟

ابداً هیچ درمانی نکردم. در حال حاضر هم دست راستم از جوانی قوی تر است.

آن ضعف عضلات و دردی که در دستتان داشتید، باز هم به شما برگشت؟

اصلا برنگشته است.