موضوع: "درمحضر بزرگان"

حرف قشنگ


حاج آقا فاطِمے نیا میگن:

شیطان رو باید بشناسیم
بَعضی شُعار میدَن “شیطان قویه’
نه!! شیطان قوی نیست، ما به شیطان رو میدیم.
مثلا عَقرَب میتونه با نیشش جونِ آدم رو بگیره
ولی همین عَقرَب ک خیلی کوچیکه
میتونیم با یه لِنگه کفش بُکشیمش.
پس نمیشه گفت عَقرَب قویه، بلکه موذیه.
شِیطان هَم هَمینطوره، قوی نیست، اما موذیه!

اگر انسانَم به شِیطان رو بِده دیگه رَهاش نِمیکُنه!

نابود کننده ایمان

 

امام صادق(علیه السلام) :

إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ:

هنگامى که مسلمانى برادر مسلمانش را به چیزى که در او نیست متهم سازد، ایمان در قلب او ذوب مى شود، همانند نمک در آب !.

اصول کافى ، جلد 2، صفحه 269، باب التهمة و سوء الظن

#حکایتی شگفت از عالم ربانی آیة الله زرآبادی قزوینی

 

? نوحه سرایی پرندگان بر مظلومیت امام حسین علیه السلام

? آیة الله شیخ علی آزاد قزوینی:

? شبی خدمت مرحوم آیة‌الله سیدمحمود شاهرودی بودم، ایشان مرا برای شام دعوت کرد، پس از صرف شام از من پرسید: فردا کجا می‌روی؟ عرض کردم: قصد دارم پیاده به کربلا بروم.

? گفتند: اینقدر پیاده کربلا رفتی، آیا در بیابان چیز خاص و غیر طبیعی ندیدی و یا نشنیدی؟

? گفتم نه. هر چه مردم می‌بینند یا می‌شنوند من هم می‌بینم و می‌شنوم.

? ایشان گفتند: اگر فردا کربلا رفتی، در بین راه بیابانی است به نام «ابوالهدمه»، هیچ آبی در آن وجود ندارد. در آن بیابان یک ساعت به غروب آفتاب، در زیر بوته‌های بلند، خوب نگاه کن، ببین چه می‌بینی و چه می‌شنوی!

? فردا با پسرم به سمت کربلا حرکت کردیم و به بیابان «ابوالهدمه» رسیدیم و مدتی منتظر شدیم تا سفارش استادم را انجام دهم.

? ناگهان نزدیک غروب آفتاب مرغ‌های زیادی را دیدم که از گنجشک‌ بزرگتر بودند و از بوته‌ها بیرون می‌آمدند، حجاب از گوش‌هایم کنار رفت و شنیدم این مرغ‌ها فریاد می‌زدند: «وای حسین کشته شد».

? گروه دیگری به زبان عربی می‌گفتند: «وای حسین قد قُتِل».

? موقع غروب آفتاب ناله‌های مرغ‌‌ها به پایان رسید و من با پسرم به سمت کربلا حرکت کردیم.

? وقتی از کربلا برگشتم خدمت مرحوم آیة‌الله شاهرودی رسیدم و جریان را گفتم ایشان به گریه افتادند و فرمودند: راست می گویی.

? عمرم چگونه گذشت ( زندگینامه مرحوم آیت الله شیخ علی آزاد قزوینی )ص 56 -

سیر وپیشرفت سالک کجاست؟

یکی از بزرگان فرمودند:هرچه گذشت آن جا سیر وپیشرفت  برای سالک است.

آیت الله سعادت پور

موانع نماز قسمت دوازدهم: نماز بخوانیم مسخره مان میکنند!

موانع نماز قسمت دوازدهم: نماز بخوانیم مسخره مان میکنند!
حجة الاسلام قرائتی:
گاهي مي‌گويند كه: ما مي‌رويم نماز بخوانيم، يا حجاب داشته باشيم، ما را مسخره مي‌كنند. مسخره كنند، مگر مقوا هستي! مقوا با دو قطره باران شل مي‌شود. مگر تو مقوا هستي؟ مسخره كنند. تو را به خدا برساند، مردم هرچه مي‌خواهند بگويند، بگويند.

در قاهره كسي، شتري اجاره كرد به عباسيه چند كيلومتري برود. قديم! صاحب شتر پولي گرفت، مسافر را سوار كرد. داشت افسار را به سمت عباسيه مي‌برد. اين صاحب شتر هي به اين مسافر متلك مي‌گفت. اي فلان، اي فلان! دائم فحش مي‌داد. اين هم كه سوار شتر بود، فحش‌ها را مي‌شنيد، هيچ نمي‌گفت. يك نفر در راه صحنه را ديد و گفت: آقا! گفت: بله. گفت: سوار شتر شدي، مي‌داني اين صاحب شتري كه افسار را مي‌كشد به تو چه مي‌گويد؟ گفت: بله! گفت: به تو چه مي‌گويد؟ گفت: مرا فحش مي‌دهد. گفت: خوب فحشت مي‌دهد، بگو: ننه‌ات است، بابايت است، جد و آبادت است! بپر پايين، مشرق، مغرب، شمال، جنوب، آخر اينكه نشد كه… مگر بشكه‌اي، مگر بوقي! حساسيت نشان بده. گفت: ببخشيد جاده كجاست؟ گفت: جاده‌ي عباسيه! گفت: اگر من را به عباسيه مي‌رساند، بگذار هرچه مي‌خواهد بگويد، بگويد.

اگر نماز تو را به خدا مي‌رساند، بگذار هركس هرچه مي‌خواهد بگويد، بگويد. مقوا با بارون آب مي‌شود. اما حديث داريم «المؤمن كالجبل» جبل يعني چه؟ مؤمن كوه است. بعضي مي‌گويند: از كوه محكم‌تر است. چون بعضي كوه‌ها ريزش دارد. مؤمن هيچوقت ريزش ندارد.

قرآن هم در سوره‌ي «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ» (مطففين/1) مي‌گويد كه: چهار تا متلك را مي‌شنويد. چهار متلك… پشت هم آمده. چهار متلك در سوره مطففين.

مي‌گويد: «إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا»، «اَجرَم» يعني مجرم. «كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ» (مطففين/29) اَجرموها به آمنوها مي‌خندند. مجرمين مي‌خندند.

«وَ إِذَا مَرُّواْ بهِِمْ» وقتي مي‌آيند از كنارشان مرور كنند، «يَتَغَامَزُونَ» (مطففين/30) غمزه مي‌آيند، چشمك مي‌زنند.

«وَ إِذَا انقَلَبُواْ إِلىَ أَهْلِهِمُ» وقتي برمي‌گردند، «انقَلَبُواْ» برمي‌گردند. «إِلىَ أَهْلِهِمُ» وقتي نزد تيپ خودشان برمي‌گردند، «انقَلَبُواْ فَكِهِينَ» (مطففين/31) فكاهي مي‌گويند، جك مي‌گويند. اس ام اس مي‌فرستند.

«وَ إِذَا رَأَوْهُمْ» از آن دور كه شما را مي‌بينند، «قَالُواْ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ» (مطففين/32) اينها ضال هستند، منحرف هستند.

اجرموها به آمنوها «يَضْحَكُونَ» يعني چه؟ اجرموها به آمنوها «يَتَغَامَزُونَ»، اجرموها به آمنوها «فَكِهِينَ»، فكاهي مي‌گويند. جُك مي‌گويند. اجرموها به آمنوها «لَضَالُّونَ» نسبت ضلالت و گمراهي مي‌دهند. خوب چهار تا متلك بشنويم كه چه؟ مي‌گويد: نترس! «فَالْيَوْمَ» يك روزي مي‌آيد، به نام روز قيامت. خوب چه مي‌شود؟ «الَّذِينَ ءَامَنُواْ» آنهايي كه مؤمن هستند، «مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ» (مطففين/34) تو اينجا كنار خيابان به من بخند، من هم آنجا به تو خواهم خنديد.

يك كسي يك آبكش برداشت، آبكش سوراخ سوراخ است. جلوي چشم‌هايش گرفت. به رفيقش گفت كه: تو چطوري مرا مي‌بيني؟ گفت: همينطور كه تو مرا مي‌بيني. تو مرا سوراخ سوراخ مي‌بيني، من هم تو را سوراخ سوراخ مي‌بينم.

مي‌گويد: مسخره مي‌كنند. مسخره كنند! مگر پيغمبرها را مسخره نكردند؟ مي‌دانيد به پيغمبر چه مي‌گفتند؟

ساحر: جادوگر. مجنون: ديوانه‌ي جن زده. شاعر: شاعر، كاهن: پيشگو. كذاب: دروغگو. «يُعَلِّمُهُ بَشَر» (نحل/103) يك آدمي يادش داده، حرف‌ها از خودش نيست. «وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُون‏» (فرقان/4) يك تيمي پشت پرده به او كمك مي‌كنند. ولي پيغمبر روي پايش ايستاد. اينطور نيست كه ما را مسخره كنند.  

برنامه ی درس هایی از قرآن کریم با موضوع موانع نماز