موضوعات: "بدون موضوع" یا "نکات ناب روان شناسی" یا "درمحضر بزرگان"

وقتی که چهار ستون بدنم میلرزه...

یه دفعه گفت خیالتون از بابت دلار راحت باشه،شد7تومن….

یه دفعه گفت تلگرام فیلتر نخواهد شد،که اونم فیلتر شد.

واقعا وقتی با قطعیت صحبت میکنه چهار ستون بدنم میلرزه…

نافرمانی مدنی...

نافرمانی مدنی
?? در هیاهوی گرانی دلار و افزایش لجام گسیخته قیمت ها، رئیس جمهور همچنان درگیر تلگرام است و در اینستاگرام برای قوه قضائیه رجز می خواند!

♦️ایشان هرچه در برابر آمریکا باخته و در برجام نتوانسته حقوق یک ملت را حفظ کند،در برابر داخلی ها فریاد می زند و اقتدارش را به رخ می کشد!

♦️فارغ از مباحث مضحکی که می کوشد در ظاهری حقوقی، تصمیم قانونی قوه قضائیه را زیر سوال ببرد، باید از آقای روحانی پرسید چرا در مقام رئیس جمهور کشور، دعوت به نافرمانی مدنی و شورش اجتماعی می کند!!؟

♦️اگر دستگاه قضایی حکم تعطیلی یک مجتمع تجاری یا تولیدی یا یک روزنامه و… را بدهد و عده ای به مخالفت در برابر آن مجموعه تجمع کنند، آیا اقدام آنها جز ایستادگی در برابر قانون، نام دیگری دارد!؟
اکنون آیا رئیس جمهور همینکار را نمی کند!؟

♦️این کار یاد آور رفتار جریان سازان کودتاهای رنگی در کشورهای آسیای میانه است که در یک فرآیند مشابه،همه ساختارهای قانونی را تخریب و جماعت آشوبگر را به نافرمانی در برابر تصمیمات ارکان حاکمیت دعوت می کردند.
البته با این تفاوت که در اینجا شخص رئیس جمهور فرمان نافرمانی مدنی صادر کرده است!

داستان کریم سیاه

داستان کریم سیاه


در کتاب جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام، آمده است که آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (مشهور به صاحب عروه) یک قطعه کفن برای خودشان خریده بودند. در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین(ع) زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بودند.

ایشان برای صله ارحام عازم یزد می شوند و در این سفر این کفن را با خودشان به یزد می برند. در شب اول ورودشان به یزد، در منزل یکی از دخترانشان استراحت می کنند.

حضرت سیدالشهداء(ع) به خواب ایشان آمده و می فرمایند: یکی از دوستان ما فوت کرده و در مزار یزد منتظر کفن است. ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. ایشان بیدار می شود و می خوابد. دو بار دیگر این رؤیا تکرار می شود!

ایشان لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام کریم سیاه فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهاده، منتظر کفن هستند… تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند.

مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟! می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم.

مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟ می گویند: او شخصی به نام کریم سیاه است، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین(ع) بود. در هر کجا مجلسی به نام امام حسین(ع) برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد

جگر شیر نداری سفر عشق مرو

پرچم، پیشانی ­بند، انگشتر، چفیه، بیسیم روی کولش، خیلی با نمک شده بود.

گفتم: چیه خودتو مثل علم درست کردی؟میدادی پشت لباست هم برات بنویسن!

پشت لباسش را نشان داد: جگر شیر نداری سفر عشق مرو.

گفتم: به هر حال اصرار بیخود نکن، بیسیم­چی لازم دارم، ولی تو رو نمیبرم هم سنت کمه و هم برادرت شهید شده.

دستش را گذاشت روی کاپوت تویوتا و گفت: باشه،نمیام. ولی فردای قیامت شکایتت رو به فاطمه زهرا میکنم ؛ میتونی جواب بدی؟؟

گفتم:برو سوار شو

چند روز بعد در پایان عملیات پرسیدم: بیسیم چی کجاست؟

بچه­ ها گفتند: نمیدونیم کجاست ، نیست.

به شوخی گفتم: نگفتم بچه است، گم میشه؟حالا باید بگردیم تا پیداش کنیم.

بعد از عملیات داشتیم شهدا رو جمع میکردیم. بعضیا فقط یه تیر یا ترکش ریز خورده بودن. یکی هم بود که ترکش سرش رو برده بود. برش گرداندم،پشت لباسش رو دیدم:

?جگر شیر نداری سفر عشق مرو………….?

 

تاثیر استرس بر بدن

 
مداحی های محرم