روز آموختن

هرچند پاییز، آغاز خزان است و فصل برگ ریزان درختان؛ اما امروز که روز نوجوان است، سرشار از طراوت و سرسبزی است. شما سرچشمه ی طراوت اید. منبع شور و نشاط اید و امروز، روز شماست. روز اقتدا به رهبر آزاده تان؛ آن نوجوان 13 ساله ی بسیجی؛ آموزگار غیرت و آزادگی؛ استاد عرفان و عشق و سرمشق نجابت و حمیّت. امروز، روز درس است. روز آموختن جهاد و مبارزه و روز بیداری و هوشیاری. آری، شما با پاکی درون تان، اسوه ای خواهید بود برای همه ی نوجوانانی که دلی پاک و قلبی سرشار از ایمان دارند.

ایمان و بیداری

ای نوجوانان ایران اسلامی! ای شاخه های سرسبز طراوت! ای غنچه های نوشکفته! ای چشمه های زلال شور و نشاط! امروز، روز شماست. شما که لحظه لحظه ی بودن تان، جلوه ی حیات و طراوت است. شما که سینه تان سرشار از زلال ایمان و قلب های پاک تان لبریز از مهر خداست.

عزیزان! سرسبزی وجودتان، زلالی سینه هاتان و پاکی آیینه ی قلب تان، چشم دشمن را به سوی خود خیره کرده است؛ اما بیداری و ایمان نیرومند شما، دشمن را ناامید و دست آلوده اش را کوتاه خواهد کرد. پس بیدار باشید و مؤمن، تا ایمن بمانید.

طروات بهار در پاییز

امروز طراوت بهار در هوای پاییزی، پیچیده و سینه ی همه نوجوانان، از طراوت خوش شور زندگی، آکنده است. شمیم مهرانگیز یاد نوجوان شهید، محمدحسین فهمیده در قاب سینه ی همه ی نوجوانان به شکوفه ی مهر، آذین شده و زلال یکدلی و مهربانی، هم رنگی و صفا و هم بستگی و وحدت را در میان غنچه های بوستان ایران اسلامی، جاری کرده است. یادش همیشه زنده و راهش همواره پر رهرو باد.

رهبر سیزده ساله

اندک تأمل درتعبیر امام خمینی(ره) که از شهید فهمیده به عنوان رهبر یاد کردند، این حقیقت را نشان می دهد که حضرت امام، کسی نبودند که در به کارگیری عبارت ها و عنوان ها، مبالغه کنند. آن چه بر قلم مبارک و نورانی ایشان جاری می شد، حقیقت و صداقت محض بود. بی شک، امام در این عبارت، به جنبه ی تبلیغی نظر نداشته اند، بلکه آن چه در نظر مبارک ایشان جلوه می کرد، سادگی و سهولت تن دادن یک نوجوان سیزده ساله به مرگی سخت در زیر تسمه های فلزی یک تانک دشمن است. آن هم در حالی که آن عزیز، نارنجکی به دست گرفته است تا تانک دشمن را نابود کند و خود نیز شربت شهادت بنوشد.

افتخار مادران ایران

مادر شهید فهمیده درباره ی شهادت فرزند سیزده ساله اش می گوید: «شهادت فرزندم بسیار باعث افتخار ماست. هرکس که مرا می بیند می گوید رحمت به آن شیری که به پسرت دادی. حاضرم همین پسرم (داود) را هم در راه خدا بدهم. هیچ عیبی ندارد. من هم بچه ام مثل سایرین. آن نشکفته بی گناه را خدا به من داد و بعد هم پس گرفت. صلاح خدا و اسلام بوده که بچه ی من برود و شهید شود».