#بدغذايي_كودكان
📍هيچگاه از كودكتان نپرسيد امروز دوست داري چي بپزم؟ بپرسيد امروز قرمه سبزي بپزم يا قيمه؟ اينگونه هم به او حق انتخاب داده ايد و او با انتخاب خودش راضي تَر است و هم متوجه ميشود هميشه حرف، حرف او نيست.
📍اگر كودكتان غذايي را دوست ندارد، آن را از سبد غذايي خانواده حذف نكنيد، بگذاريد رنگ و بوي آن كم كم برايش عادي شود و به ديدن آن عادت كند.

@ravanshenasiravansabz

آیا قبل از نوح پیغمبر دیگری نبود؟

قبل از نوح پیغمبر بود ولی کتاب و قانون نبود.

پیغمبران که وظیفه شان منحصر به این نیست که قانون اجتماعی برای مردم بیاورند. اولین وظیفه ی پیغمبران این است که مردم را به خدا دعوت کنند. پیغمبرانی بودند که مردم را به خدا دعوت میکردند، در همان زندگانی بسیط به عبادت و پرستش خدا دعوت میکردند و تکالیف از نوع عبادات بود. پیغمبرانی که مردم را به مبدأ و معاد دعوت میکردند و یک سلسله دستورهای فردی و اخلاقی و عبادی به مردم میدادند.

کان الناس امه واحده: مردم در یک دورهای واحد و یکنواخت بودند، بدون اختلاف و بدون اینکه احتیاج به قانونی داشته باشند که در روابط اجتماعی آنها رفع اختلافات بکند. بعد اختلاف و تفاوت میان آنها پیدا شد و خداوند پیغمبران صاحب کتاب را که از نوح شروع میشوند فرستاد.

آیه ای از قرآن هست که میفرماید:

پیغمبران را فرستاد و با آنها کتاب و قانون فرستاد تا آن کتاب و قانون در میان مردم حاکم باشد. از این جا به بعد، قرآن یک اختلاف ثانوی را بیان میکند و میگوید بعد از آنکه قانون اجتماعی در میان مردم آمد تا حل کنندة اختلافات اجتماعی آنها باشد و عدالت را در میان مردم بر پا کند، جلوی ظلم ظالم را بگیرد، به مظلوم کمک کند و حسن روابط اجتماعی ایجاد بکند، آری بعد که قوانین آسمانی آمد خود اینها موضوع یک اختلاف دیگر در میان افراد بشر شد، اختلافات مذهبی. این اختلاف دوم را قرآن کریم چنین بیان میکند: اختلاف دوم که اختلاف در خود دین است از ناحیهی صاحبان اغراض و هوا و هوس پیدا شد، از روی جهل و نادانی و قصور نبود این جور نبود که چون نمیدانند اختلاف میکنند، بلکه میدانند و اختلاف میکنند، میدانند و حقیقت را کتمان میکنند، میدانند یک چیزی اضافه میکنند.

پس پیغمبران صاحبان شرایع دو کار میکردند:

یکی اینکه قانونی برای مردم میآوردند که این قانون حل کننده اختلافات مردم باشد و حقوق و حدود آنها را معین بکند.

یک کار دیگرشان این بود که مبارزه میکردند با بدعتهایی که قبلاً پیدا شده بود یعنی مرجع حل اختلافات مذهبی بودند.

آن زمان که مردم به بلوغ لازم در نگهداری معارف دینی و کتب آسمانی خود رسیدند و عقل جانشین نبوت تبلیغی شد دیگر به پیامبرانی که دین پیامبران قبلی را تبلیغ می کردند نیازی نبود. از طرف دیگر نیاز بشر به دینی که در تمامی زمانها پاسخگوی نیازهایش باشد نیز با آمدن پیامبر اسلام مرتفع شد.

بنابراین بعد از پیامبر اسلام نیاز مردم به دینی دیگر و پیامبری دیگر برطرف شد. بعضی ها در خیال خود می پرورانند که نیار بشر به دین مرتفع شد نه به پیامبر دیگر، که خیالی بس نافرجام است.

سعادتمندان

خوشا به حال كسى كه عيبش او را از عيوب برادران مؤمنش باز دارد، خوشا به حال كسى كه در خرج كردن ميانه روى كند و زياده از خرج را ببخشد و از سخنانِ زائد و زشت خوددارى ورزد.

 
مداحی های محرم