نمونه هایی از فضايل و سيره فردى

سه نادره‏:

على بن محمد بن زياد گويد: به محضر أبى احمد بن عبدالله وارد شدم، نامه امام حسن عسكرى (ع) را پيش رويش ديدم كه نوشته بود: من از خدا انتقام اين طاغى (مستعين عباسى) را خواستم، خدا او را بعد از سه روز خواهد گرفت: «انى نازلت‏الله فى هذا الطاغى يعنى المستعين و هو اخذه بعد ثلاث».
چون روز سوم رسيد، مستعين از خلافت خلع شد و آخر كارش به آن جا رسيد كه كشته شد.7نگارنده گويد: به واسطه شورش كه بر عليه آن خبيث به وجود آمد، خودش از خلافت خلع و با خانواده‏اش به «واسط» رفت، معتز عباسى سعيد بن صالح را فرستاد تا سر مستعين را بريده پيش معتز آورد.
ابوهاشم جعفرى گويد: شنيدم امام عسكرى صلوات الله عليه مى‏فرمود: از گناهانى كه بخشوده نمى‏شود، سخن شخص است كه بگويد: اى كاش جز به اين گناه مؤاخذه نشوم: «من الذّبوب التى لا تغفر قول الرجل لَيتنى‏ لا اواخذ الاّ بهذا» من به خودم گفتم: اين بسيار دقيق است سزاوار است كه انسان از خودش و از كارش همه چيز را بررسى كند.
امام (ع) فرمود: راست گفتى يا ابا هاشم! ملازم باش به آنچه ضميرت به نظر آورد چون شرك آوردن خفى‏تر است از حركت مورچه ريز در روى سنگ صاف در شب ظلمانى و از حركت مورچه ريز بر روى پلاس سياه: «فقال يا ابا هاشم صدقت فالزما حدثت به نفسك فان الا شراك فى الناس اخفى من دبيب الذر على الصفا، فى الليلة الظلماء و من دبيب الذر على المسح الاسود» 8.
ابو هاشم جعفرى گويد: فهفكى از امام عسكرى صلوات الله عليه پرسيد: چرا زن مسكين و ضعيف از ارث يك سهم مى‏برد و مرد دو سهم؟ فرمود: چون براى زن جهاد و نفقه (مخارج خانه) و ديه بر عاقله نيست، اينها بر عهده مردان است .
من در پيش خود گفتم: نقل شده كه ابن أبى العوجاء اين سؤال را از امام صادق (ع) كرده بود و امام همين جواب را داده بودند… امام رو كرد به من و فرمود: آرى اين سؤال ابن أبى العوجاء است، و جواب از ما يكى است وقتى كه مسأله يكى باشد، پاسخ جارى شده براى آخر ما آنچه است كه جارى شده براى اول ما، اول و آخرما در علم و كار يكى است، رسول خدا و اميرالمؤمنين بر ما فضيلت دارند«فاقبل على فقال: نعم هذه مسالة ابن ابى العوجاء والجواب منا واحد اذا كان المسالة واحدا، جرى لا خرنا ما جرى لا ولنا و اولنا و آخرنا فى العلم و الامر سواء ولرسول الله و اميرالمؤمنين فضلهما» 9.
* * *

نمونه هایی از فضايل و سيره فردى

خبر غيبى :

ثقة الاسلام كلينى و شيخ مفيد نقل مى‏كنند از اسماعيل بن محمد كه گويد: در راه ابو محمد عسكرى نشستم، چون از آنجا گذر كرد به او از فقر شكايت كرده و قسم خوردم كه نه درهمى دارم و نه زيادتر از آن. نه طعام صبح دارم و نه شب. امام (ع) فرمود: به خدا دروغ قسم مى‏خورى. با آن كه دويست دينار دفن كرده‏اى!! ولى اين حرف من بدان معنى نيست كه به تو چيزى ندهم، اى غلام! هر چه دارى به او بده، غلامش صد دينار به من داد.
بعد فرمود: تو از پولى كه دفن كرداى در وقت حاجت محروم خواهى شد. امام (ع) راست فرمود، من آنچه امام داده بود خرج كردم، به مخارج احتياج شديدى پيدا كردم، درهاى روزى براى من بسته شد. دفينه را بيرون آوردم، چيزى نيافتم، بعد معلوم شد كه پسرم جاى آنها را دانسته و آنها را برداشته و فرار كرده است. ديگر چيزى از آنها به دست من نرسيد.
* * *

نمونه هایی از فضايل و سيره فردى

تفسير آيه :

از ابو هاشم روايت شده كه گويد: از حضرت عسكرى صلوات الله عليه از آيه «ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات بادن الله» سؤال كردم.5
فرمود: هر سه گروه از آل محمداند(ص)، ظالم به نفس از آنها كسى است كه بامام معتقد نيست، مقتصد كسى است كه عارف به امام باشد، سابق به خيرات خود امام است. من پيش خود درباره مكرمتى كه به آل محمد (ص) داده شده فكر مى‏كردم: گريه‏ام گرفت .
امام به من نگاه كرد و فرمود: عظمت شأن آل محمد بزرگتر از آن است كه به نظرت آمده، خدا را حمد كن كه تو را به ولايت آنها معتقد و متمسك كرده است. روز قيامت با آنها خوانده خواهى شد وفتى كه هر جمعيت با امامش خوانده مى‏شود، تو بر خيرى.6
* * *

نمونه هایی از فضايل و سيره فردى

در بهشت :

باز همان ثقه جليل القدر فرموده: شنيدم امام عسكرى صلوت الله عليه مى‏فرمود: «ان فى الجنة باباً يقال له المعروف لا يدخله الا اهل المعروف» در بهشت درى هست كه نامش معروف است از آن در داخل بهشت نمى‏شود مگر اهل نيكى در دنيا. من در نفس خودم خدا را شكر كردم و شاد شدم كه براى رفع حاجتهاى مردم خودم را به زحمت مى‏انداختم.
امام به من نگاه كرد و فرمود: آرى، يا ابا هاشم! به كار خودت ادامه بده، اهل احسان در دنيا اهل احسان در آخرتند، خدا تو را از آنها قرار دهد و رحمتت كند.4
* * *

نمونه هایی از فضايل و سيره فردى

مخلوق بودن قرآن‏:

ثقه جليل القدر، داوود بن قاسم ابو هاشم جعفرى كه زمان پنج امام را درك كرده است مى‏گويد: به خاطرم خطور كرد كه آيا قرآن مخلوق است يا غير مخلوق؟ امام عسكرى (ع) فرمود: «يا ابا هاشم الله خالق كل شى و ما سواه مخلوق» 2.
خدا خالق هر چيز است، غير خدا مخلوق خداست، و در نقل ديگرى آمده كه گويد: در پيش خودم گفتم: اى كاش مى‏دانستم ابو محمد عسكرى درباره قرآن چه مى‏گويد: آيا قرآن مخلوق است يا غير مخلوق؟
امام رو كرد به من و فرمود: آيا به تو نرسيده آنچه از ابى عبدالله (ع) نقل شده كه فرمود: چون قل هو الله احد نازل شد، خداوند براى آن چهار هزار بال آفريد، به هر گروهى از ملائكه كه مى‏گذشت به او خشوع مى‏كردند، نسبت پروردگار تبارك و تعالى اين است .3
ناگفته نماند: مسأله خلق قرآن يكى از پر جنجالترين مسائل در ميان اهل سنت بود كه در زمان عباسيان دست سياست نيز درباره آن بازى كرد و فريادها به آسمان رفت، عده‏اى مى‏گفتند: قرآن كلام خداست، متكلم بودن خدا،مانند خود خدا قديم است و قرآن نيز قديم است و مخلوق نيست و سخن شاعر:
ان الكلام لفى الفواد و انما
جعل اللسان على الفواد دليلاً
در همين زمينه است. ولى عده‏اى به حادث و مخلوق بودن قرآن قائل بودند، كه رأى اهل بيت عليهم السلام نيز همان است .