امام حسین جواب سلامشو داد.....!!؟؟

وارد حرم امام حسین شد دید یکی داره با امام حسین حرف میزنه؛

بهش گفت: مگه تو امام حسین رو میبینی؟

جواب داد: ها هو (ایناش) مگه تو نمی بینی؟؟

پرسید چطور به این مقام رسیدی؟

گُفت من اطراف کربلا با پدر و مادر پیرم زندگی می کردم؛ یه مرکب هم داشتم که شب جمعه به شب جمعه یکیشون رو میاوردم کربلا

یه هفته مادرم رو میاوردم هفته بعد پدرمو.

یه هفته که می خواستم یکیشونو بیارم اُون یکی دیگه گفت: منم میخوام بیام!

بهش گفتم من یه مرکب که بیشتر ندارم بعدشم

خانومم هم اینجا تنهاست.

خانومم گفت هردوشون رو ببر حتما یه خِیری هست……

منم یکیشون رو گذاشتم رو کولم یکی دیگه شونم سوار مرکب کردم و راه افتادیم.

خیلی خسته شدم، حتی پام تو گِل رفت، پیچ خورد، حسابی زَجر کشیدم و خسته و کوفته رسیدیم به حرم امام حسین……

با همون اوضاعِ به هم مالیده رفتم تو حرم أبی عبدالله؛ یه دفعه دیدم خود امام حسین اومد به استقبالم!!!

از اون سال به بعد پدر و مادرم هر دو فوت کردن ولی من هر وقت کربلا میام خود امام حسین رو می بینم و با خودش حرف میزنم و….!!!!

نقل از استاد سید حسین مومنی

"عشق" چند حرف دارد؟؟؟

از مردی عامی پرسیدند:

“عشق”

چند حرف دارد؟؟؟

پاسخ داد: چهار حرف!!!!!

داشتند به او می خندیدند اما او زیر لب زمزمه می کرد:

 

“حسین”

دو روز در سال

تنها دو روز در سال است که نمیتونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز یکی فردا… .

گل زمستـــــــــــان

یا اباصالح…!

می گویند: نرگس، گل زمستـــــــــــان است….

چند وقتیست زمستــــــان شده، چرا نمی آیی؟؟؟

شرمنده ایم…

ما خودمان گم شده ايم

ما مثل بچه اي هستيم كه پدرش دست او را گرفته است تا به جايي ببرد و در طول مسير از بازاري عبور مي كنند.

بچه شيفته ويترين مغازه ها مي شود و دست پدر را رها مي كند و در بازار گم مي شود. وقتي هم متوجه مي شود كه ديگر پدر را نمي بيند، گمان مي كند پدرش گم شده است؛ در حالي كه در واقع خودش گم شده است. انبياء و اولياء، پدران خلقند و دست خلائق را مي گيرند تا آنها را به سلامت از بازار دنيا عبور دهند. غالب خلائق، شيفته متاع هاي دنيا شده اند. امام زمان(عج الله تعالي فرجه الشريف) هم گم و غائب نشده است؛ ما گم و محجوب گشته ايم. حاج اسماعیل دولابی