کربلا بی تو ...

کربلا بی تو، منظومه پایان نیافته ای است که ماه در مدارش نیست تا ستاره هایِ بعد از خورشید را روشنی ببخشد.

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم

بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم

فردا که کسی را به کسی کاری نیست

دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

حسین ! اى پرچم خونین حق بر دوش،

حسین ! اى پرچم خونین حق بر دوش،

حسین ! اى انقلابى مرد

حسین ! اى رایت آزادگى در دست،

در آن صحراى سرخ و روز آتشگون‏

قیام قامتت در خون نشست، اما

پیام نهضتت برخاست‏

حسین آمد و ...

کربلا عصاره ی بهشت است و عاشورا آبروی عشق…

اگر کربلا نبود…

هیچ گلی از زمین نمی رویید و مشام هیچ انسان آزاده ای، حقیقت را استشمام نمی کرد.

اگر کربلا نبود عاشورا نبود و اگر عاشورا نبود، امروز عشق بر سر هر کوی و برزنی بیگاری نمی کرد.

حسین آمد و …

کجایید ای شهیدان خدایی

و چه قدر هوا توفانی است، و افق در خون نشسته، به هر سو که می نگرم من مانده ام و خیمه ها، با زنان آل

رسول، هیچ کس را نمی یابم جز آنان که یاران راستینم بودند و اینک پیشانی بر خاک ساییده اندو صدایشان را در

چاه مرگ نهاده اند.

کجایید ای شهیدان خدایی

بلاجویان دشت کربلایی